بازنماییهای آندریاس گرسکی از بازارهای بورس همواره نقاشیهای انتزاعی را به یاد میآورد. نگاه از بالاتر چیزهای بیشتری را دستگیر آدم میکند. مثل نگاه کردن از بالای برج دیده بانی، مثل عکس هوایی و یا حتی میکروسکوپ؛ این زاویه دید انسان را از مهلکه بیرون میکشد. انگار که دیگر نه در بطن حادثه، بلکه در حال مطالعهٔ ماجرا هستید؛ بررسی میکنید، مقایسه میکنید و برای انجام بهتر همهٔ این کارها عکس میگیرید. این عکسها غیر عادی میشوند، از نگاه هر روزه دور و یا حتی کمی انتزاعی هم میشوند. کافی است لحظهای از مطالعه دست بکشیم، انگار جکسون پولاک انتظار میکشد تا ما را با رنگها و بافتهای یکی از آثارش محصور کند.
اما آثار گرسکی گویی بازگشتی دوباره به خصلت قدیمی و کنکاشگر لنزند. او جزئیات را چنان واضح نشان میدهد که مطالعه و جستجو خود به خود پیش میآید. انگار انتزاع نقاشانه دامی برای این هدف است تا با نزدیک شدن به اثر بپرسیم درون این همه سفید و سیاه چه میگذرد؟ این سفیدپوشها بین این مانیتورها و صندلیهای شیک چه چیزی را دادوستد میکنند؟ این جمع یکدست چه چیزی را قیمتگذاری میکند؟ کارهای این همه مرد در یکجا بر چه چیزهایی موثر است؟ در منطقهای با این همه آشفتگی و با این همه تضاد چگونه بازار اینچنین یک جنس و یک شکل است؟
از پروندهی مصرفگرایی در بخش "عکس نگاشت" ماهنامهی "فرهنگ امروز"