کیارنگ علایی که بارها و بارها به باند بازی متهم شده، اعتقاد به وجود این پدیده را ناشی از فرهنگ افراد، کج فهمی اهداف و تعبیر نادرست رویدادها میداند.
او معتقد است حقارت تنها نتیجهای است که از باند بازی عاید فرد میشود.
علایی که عکاس، فیلم ساز و نویسنده است در سال ۱۳۵۵ در مشهد متولد شده. در کارنامه هنریاش انتشار هفت کتاب عکس، ساخت ۹ فیلم کوتاه، مستند و انیمیشن و انتشار داستان کوتاه و ترجمه دیده میشود. وی علاوه بر شرکت در چند نمایشگاه گروهی و مسابقه عکاسی، نمایشگاهی انفرادی با عنوان جایی دورتربرگزار کرده است.
علایی که در این سالها به طور مستمر در دانشگاه عکاسی تدریس کرده است دبیر هشت دوره جشنواره ملی عکس آماتوری آبرنگ، پنج دوره جشنواره عکس کودک و نوجوان آبرنگ و جشنواره ملی عکس مشهد را بوده و در ترکیب هیات داوری چند مسابقه عکس از جمله داوری یازدهمین دوسالانه عکس ایران نیز حضور داشته است.
سایت عکاسی – گیتا جاودانی
در گپ و گفت بین عکاسان دائما عبارات باند و باند بازی شنیده میشود. تعریف شما از این عبارات چیست؟
اگر باند بازی را به معنای به وجود آمدن جریانی کوچک بدانیم که در سایه حمایت گروه یا سازمانی دست به اعمال ناحق، غیر قانونی، و خلاف قواعد مالوف و مرسوم میزند، باید گفت دلیل پیدایش آن، نوعی ناتوانی، ترس، عدم حقانیت، و نداشتن وجاهت لازم از سوی آن «باند» در آن رشته و کار است.
لطفا یکی از مواردی که شخصا شاهد باند بازی بودهاید با جزئیات شرح دهید.
شخصا با باند خاصی مواجه نبودهام که بخواهم از آن نام ببرم، در سالهای گذشته بارها و بارها عکسهایم به جشنوارههای داخلی و خارجی یا محافل عکاسی راه پیدا نکرده است. این را پذیرفتهام و دنبال مقصر در میان اعضای جشنواره نگشتهام، و همیشه معتقد بودهام یک عکس خوب و کامل، در هیچ باندی – اگر وجود داشته باشد – قربانی نخواهد شد و راه خود را پیدا خواهد کرد.
اینکه افراد با دور هم جمع شدن تشکیل گروه وارد عرصه رقابت بشوند، مثبت است یا منفی؟ این گونه روابط و مناسبات چه تاثیری در روند کار عکاسان دارد؟
میان «باند» و «گروه» تفاوت بسیار است، اگر گروهی که در یک نقطه از مسیر دارای اشتراکی هستند تصمیم بگیرند بقیه مسیر را با هم بپیمایند و از کمک هم بهره بگیرند، نام این دیگر «باند» نیست. این «گروه» میتوانند دستهای از عکاسان باشند که در فکر، نگاه، و یا تکنیک دارای دیدگاههای شبیه هم هستند. اینگونه روابط تاثیرات زیادی دارد، از جمله: تمرین «وحدت»، ارائه نتیجه کار گروهی به عنوان یک دستاورد، و گسترش بستر عکاسی از یک حرکت ذاتا فردی به کاری گروهی و کارگاهی.
آیا شما هم به بودن در گروه یا باندی خاص متهم شدهاید؟
در این سالها تا دلتان بخواهد به باند بازی متهم شدهام. دلیل آن به خاطر فعالیت مستمر در جشنوارههای مختلف و نوع اشتغال من است که مرا در معرض این اتهام قرار داده است.
من هر ترم صدها دانشجو دارم که عکاسی را تجربه میکنند. مسلم است که برخی از آنها در مسابقهها، نمایشگاهها و جشنوارهها شرکت میکنند و ممکن است برگزیده هم بشوند.به هر حال بخشی از مخاطبان یک جشنواره، دانشجویان عکاسی هستند، آنها همیشه در معرض اتهاماند چرا که شاگرد من بودهاند، اگر جایزهای بگیرند، این اتهامها شایستگی آنها را زیر سوال میبَرد. دامنه این اتهام آنقدر وسیع است که اگر در جشنوارهای در یک شهر دور که من هیچ مسوولیتی در آن ندارم، اثری از این دانشجویان پذیرفته شود، باز هم متهم هستم!این نکته را کاملا مستند میگویم، چون ایمیلهای متعددی در این زمینه دریافت میکنم بی آنکه روحم حتی از برگزاری فلان جشنواره با خبر باشد!
سوالی که همیشه پیش میآید این است که پس نقش یک گروه داوری پرسابقه و نامی کجاست؟ آیا براستی یک دبیر میتواند در جشنوارهای، بر این داوران نامی، معتبر، و پر تجربه، نفوذ داشته باشد؟ و آیا براستی بزرگان عکاسی ایران که در کسوت داور در این جشنوارهها فعالیت میکنند به این سادگی ممکن است تحت تاثیر قرار گیرند که ناعادلانه قضاوت کنند و خود را زیر سوال ببرند؟ و سوال مهمتر اینکه اصلا چرا «باند بازی» اتفاق بیافتد؟ باند بازی برای کسی که به این کار دست میزند چه عوایدی دارد؟
آیا گزینش عکسی از دانشجو، دوست، عضو کلوپ ِ فلان دبیر یا داور، چیزی را تایید میکند؟
یا بر حقارت آن مسوول یا آن شرکت کننده میانجامد؟
فکر میکنم میان «باند بازی» و «قدرت» ارتباط مستقیمی حاکم است که شاید در جاهایی این مساله حاکم باشد، اما در عکاسی، من باور ندارم که کسی به دنبال «قدرت» باشد. عکاسی روزنهای برای نفس کشیدن روح ماست نه مسدود کردن حفرههای دل و روحمان.
اگر کسی از عکاسی به دنبال جاهطلبی و قدرت است، باید گفت: مسیر اشتباهی را انتخاب کرده است.
به نظر شما چرا بسیاری از افراد در حوزه عکاسی خود را قربانی باند بازی میدانند؟
دلیل آن بیشتر به نوع نگاه افراد بازمیگردد که حوزهی عکاسی را با مسابقات بخت آزمایی اشتباه میگیرند. برنده شدن یا نشدن در یک جشنواره به بخت و اقبال ربطی ندارد، به معیارهای آن جشنواره مرتبط است. معیارهایی که موجب انتخاب گروهی داور میشود و آن گروه با توجه به ظرفیتهای جشنواره دست به انتخاب آثاری میزند. سالها است این نوع اعتراضها در عکاسی کشورمان باب شده،این رفتار از نوعی شتاب در قضاوت و کج فهمی مسائل ریشه میگیرد. برای این مساله، دو صورت قائل هستم:
اول: تعبیر اشتباه «خط مشی و سیاستهای خاص یک جشنواره» به «باند بازی».
ممکن است گردانندگان یک جشنواره روشها و سیاستهای خاصی در برگزاری آن جشنواره داشته باشند، این نمیتواند معنای باندبازی را تداعی کند. حتی اگر محصولات جشنواره در دورههای مختلف در یک سبک و سیاق باشند.
دوم: نسبت دادن نتایج یک جشنواره به چیزی غیر علمی.
اینکه پذیرفته نشدگان در یک جشنواره به دنبال دلیلی جز دلیل علمی برای حذف آثار خود میگردند.
معمولا این افراد به دنبال نخهای نامرئی رابطه میگردند تا به هر شکل ممکن آن حرکت را زیر سوال ببرند. اینکه بین عوامل جشنواره و برگزیدگان چه روابطی حاکم است. «کی پسر دائی کیه؟»،«کی زن کیه؟» و «کی شاگرد کیه؟» اگر هیچ رابطهی شناخته شدهای نباشه لابد دختری که به شایستگی رتبهای را آورده دوست یکی از عوامل جشنواره است!
حال آنکه هرگز به این نمیاندیشند که داوری یک کار فردی نیست، یک کار جمعی است و باید برای گزینش یک عکس اجماعی صورت گیرد.
به اعتقاد من، این مساله مهمتر از باند بازی است و بیشتر جای تحلیل و چالش دارد.
معتقدم این فرهنگ به صورت روانی از اینجا نشات میگیرد که این دسته از عکاسان برای از دست رفتن بخت خود در یک جشنواره و حفظ حیثیت خود به دنبال توجیهی میگردند که در آن اندکی معصومیت و به تبع آن مظلوم نمایی نیز وجود داشته باشد و با محکوم کردن دبیر، داور، مدیر اجرایی و… به دنبال جلب ترحم برای خود میگردند تا این ذهنیت را تداعی کنند که عکس ما با بی انصافی قضاوت شده است و ما قربانی شدهایم.*
– کامران عدل و باند بازی / شکار «ماهی گنده» +
– مقیمنژاد و باند بازی/ بستههای هنری و فرهنگی +
– آرش حنایی و باند بازی/ قطعیتی وجود ندارد +
– طهماسبپور و باند بازی/ بدگمانی، بیانگیزگی و … +
– زندهروح و باند بازی / مگر ما در اروپا بزرگ شدهایم +
– کاوه بغدادچی و باند بازی / شمس شما، اینترنت است +
– سیف الله صمدیان و باند بازی/ آدم باید عاقل باشد +
– سایت عکاسی آماده انتشار و انعکاس نظرات شما در باره «پرونده باند بازی» و این مصاحبه است. لطفا قبل از درج نظر حتما دو یادداشت «پرونده یک موضوع: باند بازی در عکاسی ایران» و «باند بازی در عکاسی ایران؛ واقعیت یا توهم» را مطالعه و در درج نظرات خود به نکات اشاره شده در یادداشت دوم توجه کنید.
– از همکاران محترم رسانهای، سایتها، وبلاگها و نشریات چاپی و اینترنتی خواهشمندم حق نشر این مصاحبه را برای سایت عکاسی محفوظ بدانند و در صورت نیاز به ارجاع به این مطلب حتما مطابق «آییننامه بازنشر مطالب سایت عکاسی» عمل کنند.
۱- درست است که در بسیاری از مواقع ممکن است فردی که اثرش در مسابقه ای رد شده کل مسابقه را زیر سوال ببرد اما آیا این همه ماجرا است؟
۲- در روانشناسی هنگامی که تست شخصیت تهیه می کنند ممکن است سوالات متعددی و به شکل های گوناگونی تهیه شود تا میزان صداقت جواب دهنده را بسنجد. یکی از این سوالات معمولا این است که آیا تا به حال دروغ گفته اید؟ جواب خیر به این سوال نشان خواهد داد که بله در بعضی مواقع دروغ گفته است!
جواب آری علاو ه بر اینکه نشان می دهد فرد در بعضی مواقع دروغ گفته اما در حالتی متناقض نشان می دهد که این فرد احتمالا صداقت هم دارد!
۳- آیا در فرهنگ قبلیه ای که بیشتر کارها بر اساس ارتباطات ، دوستی و سفارش انجام می شود هرگز کسی بر اساس سفارش ، دوستی ، باند بازی کاری را انجام نداده است؟ یعنی آیا تا به حال برای کسی اتفاق نیافتاده است هنگامی که در صف نان ایستاده ، جای دیگری را بگیرد یا خارج از نوبت با سفارش دوستی در محلی با زیر پا گذاشتن نوبت دیگران ، کار خود را زودتر انجام دهد؟و …. یا همه بر اثر یک سیستم تعریف شده و علمی و یا اخلاقی کارشان را بر مبنای آن سیستم درست انجام داده اند؟
آیا ما بر اساس یک سیستم علمی کارهایمان را انجام می دهیم یا در یک فرهنگ قبیله ای زندگی می کنیم که هر سیستم علمی را نیز به شکل خود در می آوریم؟
۴- در یک سیستم صفر و یکی . بر اساس بود و نبود ،(و خوب و بد) تجزیه و تحلیل اطلاعات انجام می شود . مثلا باند بازی داریم یا نداریم؟ دروغ می گویم یا نمی گویم ؟ آیا در عالم واقع هم اینچنین است؟ در عالم واقع نسبت ها است که نشان می دهد طیفی از وجود باندبازی تا عدم وجود باندبازی وجود دارد.
در یک فرهنگ قبیله ای باند بازی شدت بیشتری دارد و روابط بین عناصر به سمت انتهای طیف “باند بازی” تمایل دارد . اما وقتی که یک سیستم علمی و هنری حاکم است روابط حاکم بر عناصر به سمت انتهای طیف “عدم باند بازی” تمایل دارد .
و به هر حال در هر کجا از قسمتهای این طیف قرار داشته باشیم و ضعیت ما را نشان می دهد.
۴- آیا بر اساس (یک تفکر سنتی) رابطه بین عناصر یک طرفه است؟ یعنی از A به B است ؟
یا از A به B و از B به A واز C به D و از D به A و … است ؟
آیا همیشه داوران مقصر هستند؟ آیا کسانی که اثری را ارایه می کنند در این میان نقشی را ندارند؟
آیا تا به حال شاهد این نبوده اید که عکاس یا فیلمساز یا هنرمند دیگری هنگامی که اثرش را برای باز بینی به هیئت انتخاب یا داوران ارائه می داده است آز آنها تقاضای پذیرش اثرش یا برگزیده شدن آن را داشته باشد؟
یا در کلاسی ندیده اید که شاگرد یا دانشجویی از استاد تقاضی نمره ای بالاتر از نمره دوستانش را داشته باشد؟
“باند باز فعال” از دل جامعه و فرهنگی بیرون می آید که این خصوصیت را داشته باشد و “باند باز غیر فعال” در این جامعه اکثرا در حال تخریب “باند باز فعال” است تا جایگزین آن شود . این فرایند با توجه به اینکه جامعه در کجای طیف “باند بازی” و “عدم باند بازی” قرار داشته باشد متفاوت است.
۵- آیا همیشه کسانی که آثار کم ارزش تری دارند و سواد علمی کمتری دارند رو به باند بازی می آورند ؟
یا کسانی که فرهیخته هم هستند به دلیل قرار داشتند در فرهنگ و روابطی که اینگونه تعریف شده است( فکر می کنند) مجبور هستند برای ادامه حرکت به این روشها رو بیاورند.
( به هر حال به نظر می رسد با توجه به ماهیت موضوع افراد فرهیخته کمتر وارد باند بازی می شوند و بیشتر کسانی روی به این روش می آورند که اعتماد به نفس پایین تری دارند و یا در عمل ودر ذهن به این نتیجه اسیده اند جر این روش امکان ادامه حرکت نیست.)
۶- نگارنده در ارتباط با مسابقات عکاسی و شکل پذیرش و داوری آثار و اتفاقاتی که در اینگونه مجامع می افتد اطلاعات زیادی ندارم ولی فکر می کنم مصاحبه های آقایان محمد رضا طهماسب پور و کامران عدل جنبه ای دیگری از قضیه را نشان می دهد که آقای کیارنگ علایی فکر می کنند دیگران در رابطه با آن دچار توهم هستند.
۷- مطالب نگارنده تمام نشد اگر فرصتی شد در وبلا گم مفصل در باره این موضوع خواهم نوشت.