پیش از مرگ واویلا نگیریم
افشین شاهرودی متولد ۱۶ مهر ۱۳۲۹ در دامغان وفارغ التحصیل رشته ارتباط تصویری دانشگاه هنر است.
او علاوه بر عکاسی، دستی هم در شعر دارد و تاکنون کتابهای متعددی در این دو زمینه از وی منتشر شده است. علاوه بر این، «عکاسی خلاق» هم با تلاش وی به عنوان صاحب امتیاز و مدیر مسؤول در قالب فصلنامه ارایه میشود.
شاهرودی پس از انتخاب به عنوان یکی از اعضای هیأت مؤسس «انجمن ملی ایران»، به عنوان سخنگوی این جمع معرفی شد.
گفت و گوی ما با وی، درباره مسیری است که هیأت مؤسس از آغاز تا امروز طی کردهاند و موقعیت و نقش وی به عنوان سخنگوی این گروه.
این گفت و گو چهاردهم مهر ماه ۸۷ انجام شده است.
آیا جلسات هیأت مؤسس هنوز ادامه دارد؟
چند ماهی است که منتظر اعلام نظر وزارت کشور درباره نام انجمن هستیم و دیگر ضرورتی برای تشکیل جلسه وجود نداشته است اما کماکان با یکدیگر در ارتباطیم.
آیا فکر نمیکنید تنظیم اساسنامه انجمن بیش از حد به طول انجامید؟
بله- ماجلسات بسیار زیادی برای تدوین پیش نویس اساسنامه تشکیل دادیم که ظاهرا نیازی به آنها نبود. چون تحت هر شرایطی وزارت کشور اساسنامه ای را می پذیرد که براساس متن از پیش تعیین شده خود آن وزارتخانه تنظیم شده باشد.در حالیکه ما بر اساس مسائلی که خودمان فکر می کردیم باید برای منافع جامعه عکاسی در نظر گرفته شود اساسنامه ای را تهیه کردیم. ظاهرا کلیت اساسنامه وزارت کشور برای تمام انجمن ها یکسان است و در مواردی مانند اهداف ، شرایط عضو گیری، و کلیاتی نظیر ان باید با هم فرق داشته باشند.
در این جلسات بحث بر سر چه بود؟
بیشتر درباره مواد مختلف اساسنامه و اینکه چه مسایلی باید در آن پیش بینی شود. ما در مورد مواد مختلف مدت ها بحث می کردیم و بر اساس سلیقه خودمان آنها را تغییر می دادیم. در حالی که همانطوریکه گفتم وزارت کشور یک اساسنامه تیپ دارد که بسیاری از مواردش باید بدون تغییر و دست نخورده باقی بماند.
به چه طریق متوجه شدید که اساسنامه تیپ وجود دارد؟
از همان ابتدا که آقای دستوری برای تقاضای ثبت به وزارت کشور رفتند، اساسنامه تیپ در اختیارشان قرار گرفت و ایشان هم آن را به هیأت مؤسس دادند.
در حال حاضر اساسنامه به وزارت کشور تحویل داده شده؟
خیر- بعد از اینکه اجازه فعالیت داده شود، باید اساسنامه را ارایه داد و آن وقت وزارت کشور اصلاحیه های خود را روی آن می گذارد.
اما من شنیدهام اساسنامه تایید شده و انجمن اجازه عضو گیری دارد.
خیر- وزارت کشور چندی پیش اعلام کرد در خواست ثبت انجمن در کمیسیون مربوطه مطرح شده و اجازه فعالیت دارید و می توانید عضو گیری کنید ولی اسم شما «انجمن صنفی عکاسان تهران» است. یعنی اسم ما را خودشان تعیین کردند. این اصلا با اهداف ما جور نیست. ما یک انجمن فراگیر و سراسری میخواستیم و در آن جلسه رای گیری که در فرهنگسرای نیاوران تشکیل شد ، اعضای جامعه عکاسی از سراسر ایران آمده بودند نه فقط از تهران. و خوب طبیعی است که این اسم اصلا مورد تائید ما نیست چرا که قصد فعالیت محدود در تهران را نداریم، به همین دلیل اعتراض نوشتیم و دلایل مان را ارائه کردیم و حالا چند ماهی است که در نوبت هستیم تا کمیسیون مجددا تشکیل شود و در این باره مجددا تصمیم گیری کند.
ما اگر نام « انجمن صنفی عکاسان تهران» را پذیرفتهبودیم از شش، هفت ماه قبل میتوانستیم عضو گیری کنیم ولی چون این نام با هدف اصلی ما مغایر است، ترجیح دادیم صبر کنیم تا این مشکل حل شود.
انجمن میتواند عضو گیری را آغاز کند و همزمان منتظر بماند تا جلسه کمسیون در وزارت کشور برگزار شود؟
بله- اما شخصا با این کار مخالفم. اتفاقا برای بررسی این موضوع هم هیأت مؤسس جلسه ای تشکیل داد و نهایتا تصمیم جمعی هم این بود دست نگه داریم چرا که اگر ما کار را شروع کردیم و بعد به هر دلیلی با اسم مورد نظر مان موافقت نشد، آن وقت به هدفی که مورد نظرمان بود نمی رسیم و طبیعی است که جامعه عکاسی به این امر معترض شود.
به نظر من در حال حاضر باید تمام توان و انرژی ما برای این صرف شود که اسمی در چهارچوب قانون انتخاب کنیم که اهداف ما را بیان کند.
در مقام سخنگوی هیات موسس میتوانید بگویید در حال حاضر کار در چه مرحلهای است؟
وزارت کشور به ما، تحت آن نام اجازه فعالیت داد. ما به آن نام اعتراض کردیم و تقاضا کردیم اصلاح شود و الان منتظر تشکیل کمیسیون بعدی هستیم تا چنانچه با یکی از نام های پیشنهادی ما موافقت کردند، فعالیت خود را کنیم.
چند گزینه جایگزین پیشنهاد دادهاید؟
ما ابتدا پنج گزینه را به ترتیب اولویت پیشنهاد داده بودیم ولی اسمی که اعلام شد، هیچکدام از آنها نبود.
و شما مجددا بر پنج تا اسم قبلی تاکید کردید؟
همان طور که می دانید نامی که ما بر اساس آن فعالیت خود را آغاز کردیم «انجمن ملی عکاسان ایران» بود
با کلمه «ملی» که به هیچ عنوان موافقت نمی کنند. کلمه «صنفی» هم گویا طبق مقررات آن وزارتخانه حتما باید قبل از نام انجمن بیاید و ما نمیتوانیم اعتراضی بکنیم.
با توجه به این موارد آنها «انجمن صنفی عکاسان تهران» را پیشنهاد داده اند. از نظر ما اگر کلمه «تهران» بشود «ایران» می تواند در جهت اهداف انجمن باشد.
اگر به هر دلیلی با این نام موافقت نشد، انجمن تشکیل نمی شود؟
من چنین حرفی نزدم. آن موقع ما باید به فکر چارهای دیگری باشیم. ما انتخاب شده و ماموریم که انجمنی فراگیر تاسیس کنیم و باید تمام تلاشمان را انجام دهیم. اگر نشد ،آن وقت باید راه حل دیگری برایش پیدا کنیم.
هیچ پیش بینی درباره آن ندارید؟
نه- نمی شود به همه جزییات با این دقت فکر کرد.
این ها جزئیات نیست.
من به تنهایی نمیتوانم در این مورد نظر بدهم که اگر اسم اصلاح نشد، چه کار باید بکنیم. باید با اعضای هیئت موسس بنشینیم و بررسی کرده و راه حل پیدا کنیم. البته افراد مسوول و کسانی که در وزارت کشور کار می کنند به ما گفته اند که این موضوع لاینحل نیست. ولی باید این پروسه را دوباره طی کنیم.
چرا اول اسم انجمن کلمه صنفی قرار داده اند؟
گویا از چندی پیش تصمیم در وزارت کشور تصمیم گرفته شده که هر انجمنی که در وزارت کشور تاسیس می شود، یک کلمه صنفی اول نام آن گذاشته شود.
وقتی انجمن صنفی باشد آیا می تواند ماهیت فرهنگی هم داشته باشد؟
این مقررات وزارت کشور است و هیچ انجمنی نمی تواند تشکیل شود مگر اینکه کلمه صنفی جزء اسمش باشد. اگر پنج سال بشینیم بحث کنیم که «انجمن صنفی» از نظر ما این معنا را دارد و نمیتواند باشد، وقتی قانون به شما اجازه فعالیت تحت هیچ نامی غیر از این ندهد، پنج سال وقت تلف کرده ایم. البته هنوز زود است که بخواهیم در این موارد مباحثه کنیم.چون هنوز نام انجمن معلوم و قطعی نشده است.
شما شخصا راه را تا کجا ادامه میدهید؟
من همواره سرم درد میکند برای کارهای گروهی عکاسی و از روزی هم که پا به این عرصه گذاشته ام سر همین اعتقاد هستم. ممکن است دوستان جوان من اطلاع نداشته باشند که مرحوم ابراهیم هاشمی درسال ،۶۳ فعالیت های زیادی را برای تشکیل یک انجمن عکاسی که خود او اسم "انجمن عکاسی ایران "را برای آن در نظر گرفته بود شروع کرد من هنوز هم یک نسخه از اساسنامه آن انجمن را دارم که آن را یک تنه نوشت و راه افتاد این طرف و آن طرف و با عکاسان صحبت کرد که همکاری آنها را جلب کند و کار حتی به وزارت ارشاد و مرکز هنرهای تجسمی هم کشیده شد اما آن انجمن هرگز تشکیل نشد.
من از همان موقع تا امروز کنار این حرکت بودهام و تا زمانی هم که احساس کنم میتوانم منشاء انجام کاری باشم کماکان خواهم ماند.
چرا اینقدر برای این کار اشتیاق دارید؟
این کار به نفع جامعه عکاسی است و بالاخره این کار باید انجام بشود. اگر این افتخار را ما داشته باشیم که این هدیه را به تاریخ عکاسی تقدیم کنیم، باعث خوشحالی و افتخار است و اگر ما هم نتوانستیم لااقل کاری شروع شده است. بالاخره سکان این کشتی به دست کسان دیگری سپرده شده و آنها آن را به منزل مقصود خواهند رساند.
گفتید که این کار به نفع جامعه عکاسی است و هدیه ای است به تاریخ عکاسی. منظورتان را بیشتر توضیح دهید.
وقتی به فعالیت عکاسی در دنیا نگاه کنیم، کشورهایی را میبینیم که هیچ اسم و رسمی ندارند ولی دهها سال است که به صورت گروهی و انجمنی فعالیت عکاسی میکنند. یک نمونه اش سریلانکا است.
یا یکی از معروفترین انجمن های عکاسی دنیا،RPS یا «انجمن سلطنتی عکاسان بر یتانیا» را می بینیم که از سال ۱۸۵۳ تا امروز، ماهانه مجله عکاسی منتشر می کند.
ولی ما با وجود اینکه از اولین ممالکی هستیم که عکاسی به آن وارد شد اماهنوز نتوانسته ایم یک انجمن عکاسی به معنای واقعی داشته باشیم.
به خاطر نداشتن سازماندهی مناسب، امکانات و توانایی های فراوانی هدر می رود و خیلی از استعداد ها نادیده گرفته شده و از بین میروند. به هر حال این انجمن می تواند شرایط مناسبی برای بهره برداری از توانایی هایمان ایجاد کرده و از نظر آموزشی، ایجاد ارتباطات، حمایت ها، عرضه آثار و… خیلی چیزهای دیگر مفید باشد. آیا این برای تاریخ عکاسی ما هدیه ارزنده ای نیست که بتوانیم پس از اینهمه سال فعالیت های پراکنده موقعیتی را فراهم آوریم که بتوانیم بطور منسجم فعالیت کنیم؟
همه این اتفاقات را در گرو تشکیل انجمن میدانید؟
نه- ولی می تواند مرکزیتی ایجاد کند که به این گونه کارها جهت بدهد.
می توانید در یک جمله بگویید هدف شخص شما از تلاش برای تاسیس این انجمن چیست؟
خیلی ساده است. من دلم میخواهد ما عکاس ها زیر یک سقف جمع شویم و یک هدف مشترک را دنبال کنیم. این را هم بگویم که خیلیها میگویند وقتی این انجمن تشکیل شد، چه چیزی گیر ما می آید و چه کار ی برای ما میکند؟
من از همین الان می گویم انجمن برای هیچ کس نفع شخصی ایجاد نخواهد کرد. انجمن هیچ جیبی را پر نمیکندانجمن یک سقف است که زیر آن جمع خواهیم شد تایک هدف مشترک را دنبال کنیم و یک حرف مشترک بزنیم همین.
«انجمن سقفی است که زیر آن جمع شویم و حرف مشترک بزنیم» به چه معنی است؟
یعنی ما بتوانیم یک کار گروهی بکنیم. کار مشترک فکری، معنوی و فرهنگی انجام دهیم. اگر چه ممکن است در جهت تامین اهداف فرهنگی مان بتوانیم فعالیت اقتصادی هم داشته باشیم که به پیشبرد اهداف فرهنگیمان کمک کند ولی هدف اقتصادی نیست.
ما در تعریف مان هم داریم که انجمن، فرهنگی است. در تمام دنیا هم انجمن های مشابه همین هویت را دارند و فعالیت های اقتصادی که در چارچوب قوانین کشور های مختلف ا نجام می دهند، در جهت تامین اهداف فرهنگی آنها است.
می دانید هیأت مؤسس روی تعریف انجمن متفق القول نیستند.
لزوما نباید تمام اعضای هیأت مؤسس کاملا هم فکر و هم عقیده باشند.
هیأت مؤسس دور هم جمع میشوند که یک تشکلی را تعریف و پایه گذاری کنند، بنابر این باید تعبیر و تفسیر مشابهی از آن پدیده داشته باشند.
این را می توان حسن کار هم قلمداد کرد. وقتی من از منافع اعتقادی خودم دفاع میکنم و شما هم همینطور، به قول علما، به اجماعی میرسیم که کم و بیش جانب همه خواست ها و توقعات را رعایت کرده ایم.
افرادی از جمع شما بنا به دلایل، پیش بینیها یا دلخوریهایی، خود را کنار کشیدند…
من نه دلخورم، نه ناامیدم ،نه معاملهگرم و نه اهل حساب و کتاب. تنها حسابی که میکنم این است که یک کاری برای انجمن عکاسی انجام دهم و تنها نگرانی ام این است که این انجمن تاسیس نشود و تنها دلمشغولی ام هم این است که کار به هر طریقی شده، به نتیجه برسد. بنابراین دلیلی ندارد که دلخور بشوم. مگر من کیسه ای برای خودم دوخته ام. توقعم این است که این کار انجام شود و تلاش میکنم که بشود.
میدانم منظور شما این نیست که کسانی که رفتند این گونه بوده اند…
به هیچ وجه منظورم این نیست البته کسی هم از هیأت مؤسس بیرون نرفته است.
من نام ببرم؟
حتماً.
استعفای رسمی نه ولی خود را کنار کشیدهاند.
اگر منظورتان «حضور کمرنگ» است، ما حضور کمرنگ بعضی از اعضاء را از همان اول داشتیم. مثلا آقای صمدیان و فرنود نمیآمدند که ما واکنش نشان داده و حتی به آنها گفتیم کنارتان میگذاریم.
و بعد آنها برگشتند؟
بله- البته آنها در پاسخ گفتند شما ما را انتخاب نکرده اید که کنار بگذارید اما بالاخره مجبور شدند که دوباره بیایند.
به جز این، آن افرادی که شما میگویید، نمی شناسم و هرگز کسی به من، به عنوان یکی از اعضای هیئت موسس، نگفته است که من نیستم.
بعضی وقت ها گفتن، خیلی سخت تر از عمل کردن است.
قرار است ما در این گفتوگو صریح صحبت کنیم
پس اسم بیاورید…
آقای دکتر ستاری…
آقای دکتر ستاری، تا آنجا که من میدانم، هرگز کنار نکشیده و از اصل کار هیچ دلخوری ای ندارند.
من در جلسات آخری که با هم داشتیم، این طور برداشت کردم که ایشان هم مثل من به برگزار کردن آن جلسات متعدد و طولانی معترض بودند.
شما در جلسات به بی فایده بودن بحث ها اشاره میکردید؟
بله- بارها گفتهام.
چه اتفاقی میافتاد؟
هیچ- دوستانی از جمع ما موافق نبودند و یک مقدار ایده آلیستی فکر می کردند و می گفتند ما میخواهیم انجمن تاسیس کنیم و باید همه چیز آن را خودمان تعیین کنیم.
آیا اعضای هیات موسس، نماینده تمام افرادی بودند که عکاسی را به شکل حرفهای انجام میدهند؟
حرفهایی یعنی کسانی که شغل عکاسی دارند؟
بله- کسانی که شغل شان عکاسی است.
خیر. این انجمن فرهنگی است و یکی از مسائلی که ما را با قانون درگیر می کرد، دقیقا همین نکته است. وزارت کشور می گفت نام «انجمن ملی عکاسان ایران» یا «انجمن عکاسان ایران»، شغل عکاسی را هم در بر می گیرد در حالی که آنها زیر مجموعه شما نیستند. شغل عکاسی اصلا نمی تواند در این زیر مجموعه بگنجد چرا که آنها اتحادیه، تعاونی و تشکیلات صنفی دارند.
بنا بر این، ما فرهنگ عکاسی را در نظر گرفته ایم هرچند علاقمند بودیم که بتوانیم یک چنین گستره فعالیت وسیعی داشته باشیم. اما قانون اجازه نمیدهد.
چرا به فکر ثبت انجمن در وزارت کشور افتادید؟
وزارت ارشاد محدودیتهایی دارد. از جمله اینکه از نظر قانون وزارت ارشاد به نهادهایی اجازه فعالیت میدهد، که در حقیقت انجمن نیستند بلکه موسسه فرهنگی هستند و به نام انجمن فعالیت می کنندوبعضاکلمه انجمن بخشی از اسمشان است مثلا موسسه فرهنگی «انجمن عکاسان بحران» که بعنوان انجمن شناخته شده و فعالیت می کند. ضمن اینکه ما می خواستیم این انجمن بتواند در آینده، به همت مدیرانی که بعدها عنان امور را به دست میگیرند، فعالیتش را آنقدر توسعه دهد که نماینده هویت عکاسی ایران در سطح بینالمللی باشد. لازمه چنین کاری آن است که حتما این انجمن در قالب یک NGO فعالیت کند و NGO، فقط باید در وزارت کشور ثبت شود.
ما پیش بینی میکردیم و میدانستیم که ثبت یک انجمن در وزارت کشور به دلیل گستردگی و عمومیتی که دارد، پروسه ای خیلی طولانی را طی کند ولی ترجیح دادیم که اینگونه باشد. در حالی که ثبت در وزارت ارشاد خیلی ساده بود و خیلی هم زود به نتیجه میرسید اما دامنه فعالیت ما را محدود میکرد و هر زمانی ممکن بود بنا به خواست و سلیقه مدیران تعطیل شده و یا فعالیتش محدود وحتی قطع شود. کما اینکه الان هم ظاهرا به موسساتی که در این قالب در حال فعالیت اند ، گفته شده اگر میخواهید با عنوان انجمن فعالیت کنید باید بروید در وزارت کشور ثبت شوید.
ما نمیخواستیم انجمنی موقتی باشیم چون در آن صورت بیش از بیست و پنج سال تلاش برای چه بوده است؟
انجمنهای کوچکی که در حوزه عکاسی شکل گرفتند، اغلب کارنامه درخشانی نداشتهاند و جز تامین منافع هیات مدیره و تعداد خاصی از اعضا کار دیگری انجام ندادهاند. چه تضمینی وجود دارد که این انجمن فراگیر هم، بستری برای انحصار طلبی عدهای خاص نشود.
این دغدغه من و خیلی از دوستان دیگر هم هست. به صراحت میگویم هیچ تضمینی وجود ندارد. خیلی راحت این انجمن هم می تواند به سرنوشت آن انجمن ها دچار شود اگر چه دراین انجمن بنا به ماهیتش احتمال چنین لغزشی کمتر است. اما بهتر است پیش از مرگ واویلا نگیریم و شخصا ترجیح میدهم که بخاطر چنین نگرانیهایی کار تعطیل نشود.
موضوع این است که با وجود این همه زحمتی که شما میکشید، پنج سال دیگر از شما نشنویم که اظهار پشیمانی کنید و بگویید قرار نبود سر نوشت انجمن، این شود.
ما تلاش می کنیم که کار سالمی انجام شود ولی اگر خدای ناکرده روزی چنین اتفاقی بیفتد و نهایتا کار به جایی که نباید، برودو من کماکان در متن کار حضور داشته باشم خودم اولین کسی خواهم بود که گزارشی مفصل به جامعه عکاسی خواهم داد.
این انجمن، در چارچوب فعالیت فرهنگی خود، چه کاری میتواند انجام دهد که امیدوار باشیم مثلا یک نمایشگاه بیحاشیه و آبرومند برگزار کرده و جنگ و دعواهای همیشگی را نداشته باشیم.
خیلی وقت هااین حاشیهها اصلا به عکاسان مربوط نیست. مثلا نمایشگاه دهمین دوسالانه موزه را در نظر بگیرید… آن حواشی و بحثو گفتوگوها، نتیجه عملکرد عکاسان بود یا نتیجه عملکرد موزه؟
این بار توپ توی زمین عکاسان است چون به هر حال قرار است افرادی از جامعه عکاسی آن را اداره کنند.
اجازه بدهید ما به آنجا برسیم، اجازه بدهید این انجمن تشکیل بشود و فعالیت هایش را شروع کند و آن وقت مدیرانش وظیفه دارند با عملکرد خود اعتماد عکاسان را جلب کنند. البته این طور هم نخواهد بود که بگوییم: «از امروز که این انجمن تشکیل شده و همه چیز بدون حاشیه خواهد بود.» ما به عنوان هیات موسس موظفیم پایه کار را درست بگذاریم و امیدواریم مدیران آینده کار را درست پیش ببرند.
مدیران آینده هم احتمالا می گویند اساسنامه را افراد دیگری نوشته اند و دست ما بسته است.
تا آنجا که یادم میآید پیش بینی شده برای پرهیز از این گونه مسایل در ابتدای کار از اعضای هیات موسس هم در ترکیب هیات مدیره باشند تا این تجربهها منتقل شوند.
انتقادهایی به شما به عنوان سخنگوی هیأت مؤسس وارد است. عملکرد خودتان را چطور ارزیابی میکنید؟
ما برای اطلاعرسانی محدودیت داشتیم. بعد از تمام جلساتی که تشکیل میدادیم، تصمیم میگرفتیم که گزارشی ارایه بدهیم یا نه.
مثلا وقتی درباره مسالهای بعد از یک سال بحث و گفت و گو هنوز به نتیجهای نرسیده بودیم، چطور باید اطلاعرسانی میکردیم؟ از سوی دیگر، دوستان وقتی من را به عنوان سخنگو معرفی کردند گفتند شما راسا نباید هیچ موضوعی را منتقل کنی، هر وقت هیات مدیره تصمیم گرفت چیزی را اطلاع بدهیم، شما وظیفه دارید که بگویید و در حدی که هیات تعیین می کرد من هم اطلاع رسانی می کردم. اما حالا این انتقاد به من وارد شده است؟
اگر قرار بود جنجال بکنیم، خوب آن مساله ای دیگر است. اگر به من میگفتند شما به عنوان سخنگو باید جارچی باشید، آن موقع من باید به عنوان جارچی عمل میکردم.
حالا به عنوان سخنگو؛ نمی خواهید چیزی را اعلام کنید؟
می خواهم بگویم اطلاق عنوان سخنگو به من، درست نیست. چون از همان اول هم گفتند حرف نزنید، احتیاط کنید و صبر کنید تا کارها پیش برود. البته آن موقع هم به دوستان گفتم این کار پروسه طولانی را در پیش خواهد داشت. نمیتوانیم بگوییم بعد از سه، چهار ماه کار به نتیجه میرسد و بعد اطلاع رسانی را شروع کنیم. این توقع، ناشی از این بود که چشمهای مان را روی واقعیتها بسته بودیم و به اعتقاد من هنوز هم شاید راهی طولانی در پیش داشته باشیم.
چرا فکر میکنید الان نباید به این مسئله پرداخت؟
من نمیگویم به این مساله نپردازیم ولی نوع پرداخت مهم است. میتوان پیش بینی کرد که دوستان حرفهایی میزنند که شاید در جایی صرفا سلایق شخصی باشد و در برخورد با نظر دیگران، سوء تفاهم ایجاد کند.
به هر حال من تلاش کردم آنچه میگویم واقع بینانه باشد نه بر حسب سلیقه.