شینیا آریموتو (Shinya Arimoto) متولد ۱۹۷۱ در اُساکا، ژاپن است. او جایزه ۳۵ Taiyo در سال ۱۹۹۷ را از آنِ خود کرده و گالری عکسTotem Pole را در سال ۲۰۰۸ راهاندازی کرده است. آریموتو از سال ۱۹۷۴ در حال عکاسی و برگزاری نمایشگاه است. او در حال حاضر عکاسی را در مدرسهی هنرهای تصویری توکیو آموزش میدهد و از زمان تأسیس گالری عکس Totem Pole در سال ۲۰۰۸، سرپرستی آن را بر عهده داشته است. در ادامه با مصاحبهی وبسایت japanexposures.com با این عکاس همراه ما باشید.
ما بارها طی سالیان متوالی تصادفاً در حوالی شینجوکو یکدیگر را ملاقات کردهایم. تصویر من از شما این است که شما همیشه با دوربینی بر گردن عکاسی میکنید. این میل از کجا میآید؟
من هرگز در خیابانهای شهر خسته نمیشوم. حتی اگر در یک خیابان ثابت قدم بزنم، هر روز افراد مختلفی از خیابان عبور میکنند. تمایل به دیدنش، لحظه به لحظه وجود دارد. دوست دارم هر لحظه را همان طور که اتفاق میافتد تماشا کنم.
اینها حرفهای قشنگی هستند، اما آیا بقیهی مردم نیز همین طور فکر میکنند!؟ من فکر میکنم شما واقعاً یک فرد فعال هستید و این فقط حرف نیست. چند روز در ماه را عکاسی میکنید؟ از چه زمانی تا چه زمانی؟
اگر کار دیگری وجود نداشته باشد من اساساً هر روز به عکاسی میروم. تابستان گذشته هیچ کاری نداشتم بنابراین واقعاً هر روز عکاسی میکردم. حدود ظهر به شینجوکو میرسیدم و تا غروب خورشید عکس میگرفتم. بنابراین زمان عکسبرداری بسته به فصل متفاوت است.
من اغلب با صحبت با افرادی که در شهر ملاقات میکنم عکاسی میکنم. بنابراین مهمترین چیز این است که با شخصی که میخواهید از او عکس بگیرید ملاقات کنید. این همچنین وابسته به شانس است، بنابراین برای افزایش شانس عکاسی زمان زیادی را در شهر میگذرانم.
روزانه چند فریم عکاسی میکنید؟ در یک ماه چه تعداد خواهد بود؟
روزهایی هست که ۱۰ فریم عکس میگیرم و روزهایی نیز هست که نمیتوان عکسی گرفت. بهطور متوسط حدود ۵۰ فریم در ماه است.
مسألهی حریم خصوصی چه تأثیری بر عکاسان خیابانی معاصر دارد؟
از منظر اجتماعی، احساس میکنم مسائل مربوط به حریم خصوصی با گذشت زمان اهمیت بیشتری پیدا میکنند. اما هنگام مواجههی رو در رو، مسأله بهجای یک مشکل اجتماعی به مشکلی متقابل و دوطرفه تبدیل میشود. من اغلب پس از گرفتن اجازه از طرف مقابل عکاسی میکنم. اما وقتی در خیابان با یک یک افراد تعامل میکنید، مسألهی حریم خصوصی کمتر به جامعه و بیشتر به افراد مربوط میشود. من شخصاً در عکاسی از مردم با مسائل مربوط به حریم خصوصی مشکلی نداشتهام.
به نظر شما مسئولیت افرادی که در خیابان عکس میگیرند چیست؟ یک عکاس خیابانی چه مسئولیتی را در خصوص سوژههای خود باید به خاطر داشته باشد؟
وقتی امکان عکاسی دارم، آن را به کاری که میخواهم تبدیل میکنم. من خودم تصورات منفی را دوست ندارم بنابراین مراقبم که مخاطب کار من را این گونه تصور نکند. وقتی حق عکاسی به من داده شد، میخواهم میلی که به انجام کار دارم و این که میتوانم این کار را انجام دهم را یکی کنم. شخصاً من عکسهایی که منفی هستند را دوست ندارم و مراقبم که موضوع خود را به این صورت عکاسی نکنم.
در خصوص کارهایتان، آیا علاوه بر کار معلمی در مدرسهی عکاسی، عکاسی تبلیغات تجاری نیز انجام میدهید؟ علاوه بر آموزش عکاسی، آیا عکاسی سفارشی نیز زیاد انجام میدهید؟
وقتی در دههی ۲۰ و ۳۰ زندگیام بودم، کار تجاری انجام میدادم، اما اکنون نه چندان زیاد. اگر هم الآن انجام دهم، سفارش مشتریهایی خواهد بود که از قبل با هم ارتباط داشتهایم.
می خواهم در مورد تجربهی تدریس شما صحبت کنم. به نظر شما مهمترین بخش آموزش عکاسی چیست؟
حتی اگر عکاسی یک کلمهی ساده باشد، محتوای این اصطلاح گسترده است. علاوه بر سخنرانی در مورد شیوههای مختلف تهیه و کارکرد عکس، لازم است به دانشآموزان کمک شود تا روش شخصی کار خود که باید روی آن هدفگذاری نمایند را پیدا کنند. در کلاسهای من دانشآموزان باید به تنظیمات، موضوع و مفهوم عکسهایشان اهمیت دهند و همچنین بتوانند در مورد عکسهای خودشان صحبت کنند. برای به دست آوردن تجربه هر فرد باید سه رُکن فناوری، دانش و ادراک را بفهمد.
فکر میکنم دانشآموزان هنرهای تجسمی نسبت به دانشآموزان سایر مدارس نسبت به گرفتن عکسهای خیابانی فوری، فعالانهتر عمل میکنند. در دنیای هنر فعلی، عکسهای سردستی یا عکسهای خیابانی خیلی جایگاهی ندارند، نظر شما در این مورد چیست؟
تعداد کمی دانشآموز (دانشجو) هنرهای تجسمی در توکیو هستند که عکاسی خیابانی فوری انجام میدهند. در جریان آثار عکسبنیان آثاری بهعنوان هنر شناخته میشوند که دارای مفهوم بااهمیتی باشند. مطمئناً، تعداد کمی عکس خیابانی در دنیای هنر فعلی وجود دارد، اما فکر میکنم نشان دادن مفهوم در عکاسی خیابانی ضروری است. هرچه تعداد دانشآموزان هنرهای تجسمی که در خیابانها عکاسی میکنند کم شود، عکاسی بیشتر و بیشتر در قلمرو هنر جریان مییابد و مفهومی که فرد به دنبال آن است از اهمیت بیشتری برخوردار میشود. در دنیای هنر فعلی تعداد کمی عکاس خیابانی وجود دارد، بنابراین فکر میکنم حالا هنر مفهومی حتی در عکاسی خیابانی نیز مهم است.
نظرتان در مورد مفهوم عکسهایتان چیست؟
کانسپت و مفهوم مجموعهی Ariphoto، «جستوجوی یک زندگی ابتدایی در شهری است که در حال تغییر است، زمزمه در خیابان». من معتقدم که شهرها نوعی اکوسیستم هستند که توسط انسانها ایجاد شدهاند. این مجموعه طوری طراحی شده است تا انسانها بهعنوان موجودات زنده و شهرها بهعنوان خانههایشان در عکسها ظاهر شوند. بهعنوان یک موضوع اصلی، همیشه این سؤال وجود دارد که «انسان بودن چیست؟»
یک بار افرادی را که از طبیعت وسیع تبت بهرهمند میشدند و در آن زندگی میکردند عکاسی کردم. و اکنون، در توکیو، در حال عکاسی از افرادی هستیم که با مزایای امکانات شهری خود زندگی میکنند. میخواهم رابطهای مشترک بهعنوان یک انسان، در هر دوی آنها پیدا کنم. مفهوم مجموعهی Ariphoto من «پرسهزنی در خیابانها برای یافتن نوعی زندگی نامتمدن یا ابتدایی، حتی بدوی، در شهری است که همیشه در حال تحول است».
علاقه به تجدید حیات در عکاسی خیابانی، حداقل در فضای مجازی وجود دارد، آیا هیچ جایی وجود دارد که عکاسی خیابانی بتواند یا حتی نیازمند این باشد که در آینده به آنجا برسد؟ آیا چیز جدیدی وجود دارد که این نوع عکاسی بتواند انجام دهد، یا این که اصلاً چیز «جدید» اهمیت دارد؟
بهگمانم، البته که یک تلاش جدید ضروری است، اما این به این معنی نیست که فقط همین یک تلاش جدید کافی باشد. مهم است که همیشه این موضوع چالشبرانگیز باشد که شما در حالی که به آثار گذشته احترام میگذارید، تقلیدکنندهی آثار دیگران نشوید. میتوانید انتظار داشته باشید که بسیاری از افراد در دنیای اینترنت کارهای چالشبرانگیز ارائه دهند. ممکن است این موضوع هنوز مانند یک جوانهی کوچک و در حال رشد باشد اما من معتقدم در آینده وقتی اثری برجسته از آن بیرون میآید، یک جریان گسترده خواهد شد.
فکر میکنم عبارت «کار چالشبرانگیز» از سوی افراد مختلف، متفاوت برداشت شود. برای استادآریموتو یک «کار چالشبرانگیز» چیست؟
کل این موضوع در مورد ایدهها، عمل و فناوری است. پیشرفت فناوری از اهمیت ویژهای در دنیای اینترنت برخوردار است. بهعنوان مثال، مفهوم سنتی «لحظهی تعیینکننده» روشی خواهد شد برای گرفتن ویدئوهای با قدرت تفکیک بالا. در واقع، شاید از طریق خروجی گرفتن از ویدیوهای با کیفیت بتوان به عکسهای «لحظهی تعیینکننده» دست پیدا کرد.
اما روش عکاسی شما کاملاً سنتی است. عکس در یک اتاق تاریک چاپ میشود، قاب میشود و در نهایت بهصورت یک قاب روی دیوار گالری برای نمایش گذاشته میشود.
با این ایده که اتاق تاریک برابر است با «سنت» یا این که دیجیتال برابر با «چالش» است، موافق نیستم. مفهوم جدید یا قدیمی بعد از مدت معینی معنی نخواهد داشت. من طی هفت سال گذشته، ۲۳ اثر جدید به نمایش گذاشتهام. البته این در آینده ادامه خواهد یافت. این روش جدیدی نیست اما برای من تلاشی چالشبرانگیز است.
برای ادامه یافتن عکاسیِ هر روزه چه چیزی مهم است؟ چه چیزی شما را در کارتان تشویق میکند تا ادامه دهید؟
این برای من یک روال روزمره است که به شهر بروم، عکس بگیرم و بهطور منظم در گالری نمایشگاه برگزار کنم. میخواهم مدتی با این سبک ادامه دهم. چرخهی عکاسی در خیابانها و سپس برگزاری نمایشگاه از کارها در گالری همان چیزی است که مرا علاقهمند نگه میدارد. در حال حاضر این کارها بهقدری در من ریشه دوانده که نمیتوانم عکاسی را چیزی جدا از زندگی روزمرهام تلقی کنم. این نوعی سبک زندگی است که من قصد ادامه دادن آن را دارم.
وبسایت شینیا آریموتو: arimotoshinya.com