عکسها: انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس
روایت جنگ، روایت دشواری است. روایت زنان و کودکان بیپناه ؛ روایت جوانانی که مرگ را شجاعانه به آغوش میکشند. روایت خون و باروت و انسان بیانسانیت سرگردان. دشواری این روایت گاه روایتگران جنگ را از پا در میآورد.
روایت کردن جنگ خواه با قلم، خواه با دوربین، روح روایتگر جنگ و مخاطب را آزرده میسازد. تلاش نویسندگان جنگ توصیف آن شرایط برای مخاطب است. شرایطی که دیدهاند و یا موقعیتهایی که با ذهن خلاق خود میسازند. اما روایتگری که پشت دوربین ایستاده است، روایتگری زنده است. شاهد عینی آن اتفاقات است. او موقعیتی را تفسیر و توصیف نمیکند او برشی از حقیقت را به تو نشان میدهد.
دوربین عکاسی روایت زندهای از جنگ ارائه میدهد. عکسهای مستند و خبری جنگ همان صحنههای واقعی هستند که به قول کاوه گلستان مثل سیلی به صورت مخاطبانشان میخورد. دشواری این روایت از درون لنز دوربین به روح عکاس جنگ نفوذ میکند. علی فریدونی از عکاسان و روایتگران شجاع جنگ است. اولین بار او را در انجمن عکاسان دفاع مقدس دیدم. آرام و مهربان بود. وقتی در مورد عکسهایی که گرفته بود صحبت میکرد، با یادآوری صحنههایی که دیده بود اشک در چشمانش جمع میشد. مصاحبهایی که میخوانید حاصل گفتوگوی من با استاد علی فریدونی است:
– آقای فریدونی چگونه با عکاسی آشنا شدید؟
در نوجوانی از زادگاهم، شهریار به تهران آمدم و در عکاسخانه¬ای به نام شاهرخ در تهران مشغول به کار شدم. در آن زمان هیچ آشنایی با عکاسی نداشتم و در آن عکاسخانه کمکم با ظهور و چاپ عکس آشنا شدم. در سال ۱۳۵۵ به استخدام خبرگزاری پارس سابق (ایرنا) در آمدم. در آنجا نیز سال¬ها کار چاپ را انجام میدادم و در لابراتوار کار میکردم.
در آن زمان خبرگزاری هشت نفر عکاس داشت که باید حتما یکی از آنها بازنشسته میشد تا یکی دیگر جایش را بگیرد. من در دوران انقلاب با دوربینهای هاسلبلاد ایرنا عکاسی را تجربه کردم و زمانی که جنگ شروع شد از سردبیرمان آقای قدیری خواستم که مرا به شکل داوطلبانه برای عکاسی به جبهه بفرستد.
– نخستین عملیاتی که عکاسی کردید، کدام بود؟
نخستین بار سال ۵۹ به جبهه رفتم. اوایل از جنگهای چریکی گروه شهید چمران عکاسی میکردم. ولی به عنوان عکاس رسمیجنگ، کارم را از شکست حصر آبادان آغاز کردم. حدود ۴۵ روز آنجا بودم. تا پایان جنگ ۲۳ عملیات جنگی را عکاسی کردم و ۳۳ ماه در جبهه حضور داشتم. از ابتدای جنگ تا بازگشت آزادگان، حدود ۲۵ هزار فریم عکس نتیجه کار من بود.
در آن سالها ستاد تبلیغات جنگ توسط دکتر خرازی تشکیل شد. دکتر خرازی رئیس خبرگزاری جمهوری اسلامی هم بود. این برای ما عکاسان ایرنا بسیار اهمیت داشت داشت. عکاسان ایرنا ۴۸ ساعت قبل از هر عملیات از وجود آن مطّلع میشدند و به جبهه میرفتند. به همین علّت است که امروز ایرنا غنیترین آرشیو عکس جنگ را در اختیار دارد.
به دلیل تحریمها و کمبود فیلم عکاسی به ما میگفتند که از هر چیزی عکس نگیریم. مثلا نباید عکس یادگاری میگرفتیم. در واقع باید، با صرفهجویی بسیار کار میکردیم.
– به عنوان یک انسان عاطفی چگونه با عکاسی جنگ برخورد کردید؟
فضای روحانی موجود در جبههها مرا به خودسانسوری دچار میکرد به ویژه آنکه شخصا انسان عاطفی و احساساتی هستم. اگر شهیدی در وضعیت خیلی بدی قرار داشت از او عکس نمیگرفتم. با این وجود تمام سعی من این بود که حقیقت را برای نسل آینده ثبت کنم و اقشار مختلف مردم را در منطقه نشان دهم. سعی میکردم تمام صحنههایی که عکاسی میکنم، طبیعی باشند و بازسازی شده نباشد.
طرز برخورد رزمندگان با عکاسها خوب بود و البته این به شخصیت عکاس هم بستگی داشت. اگر مثل خودشان میشدی به راحتی تو را میپذیرفتند. من با آنها زندگی میکردم و سعی میکردم از آنها عکسهای کارگردانی شده و غیر طبیعی نگیرم. آنها هم چون به دوربین من عادت کرده بودند دیگر جلوی دوربین راحت بودند و ژست نمیگرفتند. چون در کنار هم زندگی میکردیم، شهادت بچه¬ها جلوی دوربینم برایم دشوار تر بود و این کار مرا سختتر میکرد.
– فریدونی هنوز پس از گذشت سالها، با یادآوری خاطرات آن ایام اشک در چشمانش جمع میشود و سکوت میکند. از او در مورد خبرگزاری ایرنا و عکاسی در دوران جنگ میپرسم.
ایرنا خبرگزاری رسمی کشور بود که در آن زمان تامینکننده بسیاری از عکسهای مطبوعات داخلی بود و عکسهایش را به کشورهای دیگر هم ارسال میکرد.
عکاسان ایرنا در دوران جنگ روزانه فیلمهایی را که عکاسی کرده بودند با نخستین پرواز به تهران میفرستادند و اگر امکان پرواز نبود، فیلمها را به وسیله ماشینهایی که به تهران میرفتند ارسال میکردند. دبیر عکس ایرنا اوایل آقای قدیری بودند. پس از ایشان دکتر بانکی آمدند و بعد از ایشان، آقای صمدیان. در زمان دکتر خرازی و به همّت آقای صمدیان، کتابهای مجموعه عکس جنگ تحمیلی چاپ شد، که کاری بسیار ارزنده بود.
عکاسان ایرنا، عکسهایشان را پس از هر عملیات به فاصله ۱۰ روز تا یک ماه میدیدند. نگاتیو این عکسها هرگز به خود عکاس تعلق نمیگرفت. پس از بازگشت از هر مأموریت، غالبا دبیر عکس در مورد عکسها ما را راهنمایی میکرد. ما در آن زمان شناختی از عکسهای جنگ دنیا نداشتیم. هر کسی در حد توان و تفکر خودش کار میکرد. حتی انتخاب محور عملیات برای عکاسی و اینکه چقدر جلو برویم به جرات و انتخاب خودمان بستگی داشت. به همین دلیل بود که وقتی جنگ شیمیایی شد خیلی از عکاسها دیگر نیامدند.
ایرنا در ابتدای جنگ همان دوربینهای شش در شش هاسلبلاد را در اختیار عکاسان میگذاشت. اما پس از عملیات فتحالمبین، دکتر خرازی تعدادی دوربین نیکون FE از ژاپن خریداری کرد و در اختیار عکاسان ایرنا گذاشت. این دوربینها همراه یک لنز نرمال و لنز واید بود. بعدها یک لنز تله هم برای ما خریداری شد. ولی تا پیش از آن به خاطر اینکه لنز تله نداشتیم ناچار بودیم که به سوژه بسیار نزدیک شویم و این در عکاسی جنگ یعنی در آغوش کشیدن آگاهانه خطر.
توضیح مصاحبهکننده: علی فریدونی که جوایز و افتخارات بسیاری در زمینه عکاسی جنگ دارد، هماکنون بازنشسته خبرگزاری ایرنا و در حال حاضر در انجمن عکاسان دفاع مقدس مشغول به فعالیت است. کتاب عکسهای جنگ وی به تازگی از سوی این انجمن منتشر شده و در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است. فریدونی اسناد تصویری جنگ را شجاعانه و بیهیچ توقعی برای نسلهای آینده ثبت کرد. در مجموعه عکسهای او هنوز عکسهای منتشر نشده بسیاری وجود دارد که به دلیل دلخراش بودن و محدودیتهایی آن زمان هنوز در معرض دید عموم قرا نگرفتند.