رضا موسوی خود را چنین معرفی میکند:
«کارشناس مرمت ابنیه تاریخی هستم و کار حرفهایام در میراث فرهنگی در بخش مرمت است. سال ۷۰ وارد دانشگاه شدم و سال ۷۴ فارغ التحصیل. در دوره دانشجویی، چند واحد درس عکاسی داشتیم که اکبر عالمی تدریس میکرد و این آغاز کار من در عکاسی بود.
علاقمندیام به این کار آنقدر زیاد شد که در خانه، تاریکخانه عکاسی راه انداختم و خودم همه کار ظهور و چاپ عکس را انجام میدادم.»
رضا موسوی هم اینک یک عکاس تئاتر است. او درباره ورودش به این عرصه میگوید:
«سال ۷۴ به دعوت یکی از دوستانم که بازیگر تئاتر بود، به همکاری با محمد یعقوبی دعوت شدم که گروه تئاتر امروز را تشکیل داده و همه تقریبا تازه کار بودند.
محل تمرین هم زیر زمین خانه آقای بهرام، پدر پانتهآ بهرام بود. در آن زمان تنها لینک من به دنیای تئاتر همین گروه بود.
هزینه عکاسی در آن دوره بالا بود. فیلم حساسیت ۴۰۰ میخواست و برای ظهور و چاپ هزینه زیادی صرف میشد. به همین علت مدتی فعالیت در در این رشته را کنار گذاشتم تا سال ۸۳ که دوباره به عکاسی تئاتر برگشتم و کم کم وارد موضوع شدم و ارتباطم قویتر شد.»
گفتوگوی ما با رضا موسوی درباره تئاتر و حواشی آن است.
جذابیت عکاسی تئاتر برای شما چه بود؟
راستش اوایل به این موضوع فکر نمیکردم. ولی واقعیت این است که کل فضا در تئاتر جذاب است. شما در یک محیط آرام عکاسی میکنید و اگر راه و روش این کار را بدانید، آرامش این فضا و خودتان حفظ میشود.
ولی در نهایت اگر به خود هنر تئاتر علاقمند نشوید، در این کار دوام نمیآورید. در مورد من این اتفاق رخ داده است. در حال حاضر گاهی کارها را میبینم بدون اینکه از آنها عکاسی کنم، فقط برای اینکه آنها را دیده باشم. در واقع تیتر کارم علاقمندی به تئاتر است نه عکاسی تئاتر.
البته این نوع عکاسی ویژگیهایی خاص خود را نیز دارد که به عنوان راحتی کار از آن یاد میشود. مثلا دردسر آن کمتر است و نهایتا یکی دو ساعته یک پروژه تمام میشود. برای افرادی مثل من هم که عکاسی پرتره و آتلیهای را دوست دارم، تمام ویژگیهای این نوع عکاسی را از جمله گریم و نورپردازی یکجا فراهم میکند.
عکاس تئاتر در تمرینها هم حاضر میشود؟
معمولا حضور در تمرین لازم نیست. چرا که گروه به جز دو تمرین آخر، در یک فضای مجازی بدون دکور و لباس و نور تمرین میکنند و بیشتر کار آنها ذهنی است.
بنابراین حضور در تمرینها برای یک عکاس آزاد (که با گروه نمایشی کار نمیکند)، ضرورتی ندارد. اما درست این است که عکاس یک بار بدون دوربین کار را ببیند و بعد فکر کند در چه زاویهای میتواند عکس خوب بگیرد. یعنی عکاسی بدون دوربین. معمولا یک عکاس حرفهای تئاتر لحظههای ناب را در ذهنش دخیره میکند تا وقتی که با دوربین وارد شد، بداند چه کاری میخواهد بکند.
اما عکاس گروه، به طور متوسط پنج تا هفت بار سر یک کار میرود که معمولا سه چهار جلسه از تمرین و دو سه جلسه از اجرای عمومی است.
تئاتر هفت خوان رستم
گاهی در یک اجرا، با تعداد زیادی عکاس رو به رو میشویم که تمرکز تماشاگر را به هم میریزند، رفت و آمد میکنند، سر و صدای شاتر دوربین شان به گوش میرسد، عکسهایشان را چک میکنند و گاهی شخصا شاهد بودهام که فلاش میزنند.
کسی که در تئاتر با فلاش عکس بگیرد اصلا به نظر من عکاس نیست چرا که تئاتر نورپردازی شده و این کار تمام نورصحنه را از بین میبرد و عکسی تخت به وجود میآورد.
اما در مورد تغییر جا، باید بگویم هر کدام از سالنهای تئاتر، استاندارد خاصی دارند. در تالار وحدت ردیف یک، جای مناسبی نیست و سر دوربین رو به آسمان میرود. غالبا عکاسها ردیف چهارم مینشینند. بعضیها دوست دارند از طبقه دوم عکاسی کنند که کف صحنه دیده شود. اما معمولا تغییر جا نمیدهند.
همانطور که گفتم، بهترین کار این است که عکاس قبل از اینکه کار با دوربینش را آغاز کند، جای مناسب خود را انتخاب کند.
البته گاهی بالاجبار عکاس جا به جا میشود، اما در نمایشی که مخاطبش کم باشد و جای خالی وجود داشته باشد. در نمایشهای پر مخاطب که سالن جا ندارد، چه بخواهی و چه نخواهی نمیتوانی تکان بخوری.
مساله ما در حال حاضر این است که عکاسانی که مجوز دارند، به طور رسمی جایی برای نشستن ندارند و اگر سالن پر باشد باید بروند گوشهای بایستند که در اینگونه موقعیتها، معمولا نمیتوان عکسی گرفت که نگاه کارگردان در آن منعکس باشد.
عکس تئاتر چطور تعریف میشود؟ عکسی که نگاه کارگردان تئاتر را باز گو کند یا نگاه عکاس را؟
تئاتریها میگویند عکس خوب، عکسی است که بیننده احساس کند عکس نمایش است و با فلسفه کار ارتباط دارد.
اما شما، به عنوان عکاس، میتوانید نگاه شخصی و ترکیببندی خاصی داشته باشید که به امضای ویژه شما تبدیل شود.
البته گرفتن چنین عکسی که هم مربوط به نمایش باشد و نگاه کارگردان و فلسفه موضوع را در بر داشته باشد و هم نگاه عکاس را، خیلی سخت است و صادقانه بگویم، در سه ماه گذشته، شخصا شاید سه عکس، با این تعاریف گرفته باشم.
عکاسی تئاتر مجموعهای است از عکاسی خبری، هنری و آتلیهای. نور صحنه مدام عوض میشود و به همین جهت عکاسی خودکار در آن اصلا مفهوم ندارد و نورسنجی دوربین، بخشی از صحنه را از بین میبرد.
شما باید کاملا حرفهای و مسلط عکاسی کنید و با شاتر و دیافراگم تنظیمها را تغییر بدهید. نکتهای که عکاسی تئاتر را پیچیده کرده و آن را از عکاسی سینما متفاوت میکند این است که در سینما نگاه بسته است. کارگردان سینما کادری را میبندد که خودش میخواهد و شما به عنوان عکاس اگر بخواهید آن را ذرهای تغییر دهید، ابزار پشت صحنه مثلا بوم صدابرداری وسط کادر میآید. اما در تئاتر صحنه باز است. شما میتوانید به هر گوشهاش سر بزنید و آن را تله یا واید کنید و اینها همه در اختیار عکاس است.
شرایط عکاسی تئاتر به گونهای هست که بتوان در آن به صورت حرفهای فعالیت کرد؟
نه – کار حرفهای نمیتوان کرد. کلا در تئاتر خیلی هزینه نمیشود که بخواهیم راجع به عکاسیاش صحبت کنیم. عکاسی حرفهای تئاتر یک زندگی بخور و نمیر را فراهم میکند که توجیه اقتصادی ندارد. اگر خیلی هم معروف باشی، باز با این مشکل رو به رو هستی که بیشتر کارگردانهای تئاتر برای عکس اهمیت قایل نیستند و چون نگاه درستی ندارند، هزینه نمیکنند.
البته این اوضاع کمی در حال دگرگونی است. از این پس طبق آییننامه جدید، تمام اعضای یک گروه نمایشی، از جمله عکاس، مستقیما با مرکز هنرهای نمایشی قرارداد میبندند و دستمزد خود را از مرکز میگیرند.
تا پیش از این بودجه یک نمایش در اختیار کارگردان بود و بنابراین تا آنجا که میتوانستند از کنارش میزدند.
الان به هر هنرمند، کارتی به نام کارت تماشا دادهاند و هر وقت کار کنند، مرکز دستمزدشان را به حسابشان واریز میکند.
با این حال باز هم امکان کار حرفهای در این حوزه وجود ندارد چون بر طبق اساسنامه فقط برای دو کار دستمزد واقعی پرداخت میشود و از کار سوم به بعد کف دستمزد به فرد تعلق میگیرد.
در مورد بازیگران هم همینطور است. این تمهیدی است تا فعالیت در این حوزه رانت کسی نشود و قابل توجیه است اما به هر حال امکان کار حرفهای را برای یک عکاس تئاتر از بین میبرد.
تئاتر مرثیهای برای یک سبک وزن
چه مشکلاتی شما را آزار میدهد؟
غیر از مساله اقتصادی که صادقانه باید گفت تمام ایدهها و انگیزهها را از بین میبرد، دو موضوع بسیار جدی دیگر وجود دارد.
اول اختلاف نظر و درگیری با مرکز هنرهای نمایشی و سالنها و عوامل تئاتر است. جای استقرار عکاسان مشکل بزرگی است. آنها جایی مشخص برای نشستن در سالن تئاتر ندارند. تازه ما کارت گرفتهایم تا بتوانیم وارد سالن بشویم، قبلا که این هم نبود.
نکته دیگر حضور عکاسان آماتور و غیر حرفهای است که با رابطه عکاسی میکنند و هیچ کدام از اصول را رعایت نمیکنند. همانطور که شما هم تجربه کردهاید، متاسفانه میبینیم حتی بیپ دوربین و مانیتورشان را خاموش نکردهاند، تئاتر را نمیشناسند و آنقدر عکس میگیرند تا بالاخره یکی از بین آنها در بیاید. گاهی اگر عکسهایشان را به هم بچسبانید، یک فیلم از آن در میآید…
پس شما هم با این مشکل رو به رو شدهاید.
بله- چالش بزرگ ما در انجمن تئاتر این است که یک نمایش را چه کسانی باید عکاسی کنند. در تئاتر حرفهای باید افرادی مشخصی اجازه عکاسی داشته باشند. اما الان متاسفانه روال مشخصی وجود ندارد و بعضی بر اساس روابط میتوانند سر صحنه حاضر شوند.
یک تجربه شخصی را برایتان میگویم که چند وقت پیش در یک نمایشی، یک خانم عکاس آمد و درست نشست وسط صحنه و شروع کرد به عکاسی.
در تمام عکسهای من سر این خانم هم هست.
بعد از پایان کار ازش پرسیدم شما از کجا آمدهاید؟ گفت من برای خودم عکس میگیرم و از جای خاصی نیامدهام. گفتم از کی اجازه گرفتهاید که بیائید و وسط این کار حرفهای و اینجور مزاحمت ایجاد کنید؟ بالاخره معلوم شد سفارشی آمده است.
این موضوع ظرف چند ماه گذشته بیشتر هم شده. من با اضافه شدن افراد جدید مخالف نیستم اما به نظر من رویهای دارد. باید افراد تازه کار از تئاترهای دانشجویی و خیابانی شروع کنند و پله پله بالا بیایند تا رسیدن به صحنه تئاتر شهر و تالار وحدت برایشان اهمیت و جذابیت داشته باشد و آخرین مرحله پیشرفت کارشان باشد.
انجمن عکاسان تئاتر برای ساماندهی این وضعیت کاری نکرده است؟
انجمن میگوید ما نهاد خصوصی هستیم و نمیتوانیم به مرکز هنرهای نمایشی فشار بیاوریم یا افراد را ممیزی کنیم. این کار را باید خود مرکز انجام دهد. خواسته ما این است که ما را به رسمیت بشناسند. عکاسان باید ساماندهی داشته باشند.
چه گامهایی میتوان برداشت تا این رشته پیشرفت کند؟
اولین چیزی که نیاز داریم تغییر در نگاه متولیان موضوع است. مثل مدیران تئاتر و کارگردانان که باید اهمیت عکاسی تئاتر را بفهمند.
در واقع هیچ چیز جز یک عکس خوب از تئاتر باقی نمیماند حتی اگر از آن اثر فیلم بگیرند. چون دوربین کاشته میشود و از یک زاویه، فیلمبرداری میشود، تنها به درد یادگاری میخورد. اما وقتی شما عکسی هنری و ماندگار میگیرید، سالها بعد از پایان نمایش میماند.
در واقع یک عکس خوب میتواند یک تئاتر را مانا کند.
تئاتر نمایش باران
چرا کتاب عکس تئاتر چاپ نمیشود؟
برای کی؟ آنقدر مخاطبش کم است که عملا توجیه اقتصادی ندارد.
فعلا در مملکت ما کتاب عکس طبیعت و معماری خوب فروش میرود.البته این بدان معنی نیست که نباید چاپ بشود و ما هم دنبالش هستیم.
باید مرکز که متولی تئاتر است قدم در این راه بگذارد که نمیگذارد. جای خالی نمایشگاه عکس تئاتر هم وجود دارد. اما متاسفانه مرکز تنها به فکر اجرای نمایش است.
فعالیتهای انجمن عکاسان تئاتر چقدر راهگشا بوده؟
هیات مدیره این انجمن آدمهای بیمدعا و دلسوزی هستند و کلی وقت میگذارند اما دست و بالشان بسته است و بچههایی که عضو انجمناند، کمی بیانگیزه و غیرفعالاند. ما اغلب در جلساتمان ده پانزده تا غایب داریم.
به دلیل همین مشکلات انجمن نتوانسته جایگاه خود را پیدا کند و هنوز ضعیف است.
با این حال برنامههایی داریم از جمله اینکه هر کدام از ما عکاسان عضو انجمن تعدادی عکس به تئاتر شهر بدهیم و درآمدش در صندوقی ذخیره شود و صرف کارهای فرهنگی مثلا برگزاری نمایشگاه شود.
ما امیدواریم و احتمالا آینده بهتر از حال خواهد بود.
میدانید که قرار است انجمن عکاسان ایران تشکیل شود. آیا شما در انجمن عکاسان تئاتر درباره این موضوع بحث و تبادل نظر کردهاید؟
بله – چند ماه پیش آقای سیامک زمردی مطلق، دبیر انجمن، به جلسهای با اعضای هیات موسس انجمن عکاسان ایران دعوت شده بودند. ایشان اطلاعاتی آورده و با ما صحبت کردند. متعاقب آن فراخوان آمد و فرمهای عضویت برای ما ایمیل شد.
عضو انجمن میشوید؟
بله- به نظر من هر چیزی که به داشتن تشکیلات کمک کند، خوب است. ما بیشترین ضربه را از نداشتن فضای گفت و گو میخوریم. فکر میکنم مجموعهای که دارد شکل میگیرد میتواند این جای خالی را پر کند و نتیجهاش برای همه مثبت خواهد بود.
چه انتظاری از این انجمن دارید؟
دو سه موضوع در جامعه عکاسی وجود دارد که خیلی اضطراری است.
مثلا ارتقا سطح علمی فرهنگی عکاسان. شما عکسهای بسیاری میبینید که فاقد محتوا است چرا که عکاسان خود را درگیر فلسفه کارشان نمیکنند و بی مطالعهاند. این یکی از کارهایی است که انجمن باید در دراز مدت به آن بپردازد.
کار امروز و فردای انجمن به عقیده من بحث کپی رایت است. حقوق معنوی عکاس به راحتی از بین میرود و هیچ کس پاسخگو نیست.
من امیدوارم که انجمن عکاسان ایران به قدرتی دست پیدا کند که اگر یک روز کارشان پیش نرفت، در زمینه عکاسی اعلام اعتصاب کنند. همین کاری که در انجمنهای کوچکتر هم انجام می شود و معمولا نتیجه میدهد.