بغدادچی پنج سالی است عکاسی را به شکل حرفه ای دنبال می کند و در این مدت یک نمایشگاه انفرادی و پنج نمایشگاه گروهی برپا کرده است.
اخیرا مجموعه عکس او با موضوع مشاغل سنتی ایران، جایزه برتر عکاسی مستند «سنتهای تولید و زندگی» را در بینال انسانیت کسب کرده است.
گفت و گوی ما با وی درباره این بینال و حواشی آن است.
لطفا بینال «انسانیت» را معرفی کنید و درباره موضوع و محتوا ، برگزار کنندگان و اهدافش توضیح دهید.
بیینال عکاسی «انسانیت: یادمانهای نوع بشر» که امسال ششمین دوره آن برگزار شد، توسط انجمن عکاسان فولکلور چین و با حمایت و زیر نظر سازمان یونسکو برگزار میشود. هر شش دوره پیشین آن در یکی از شهرهای چین برگزار شده است و دوره اخیر هم بدلیل حمایت مالی کمیته برگزارکننده بازیهای آسیایی ۲۰۱۰ گوانگجو، در این شهر مرفهنشین در جنوبشرقی چین برگزار شد. موضوع این بیینال گوناگونیهای زندگی انسانی و میراث فرهنگی ملتهاست. هدف اصلی برگزارکنندگان هم جمعآوری مجموعههای عکس و چاپ و انتشار آنها با موضوع فرهنگهای مختلف در سراسر جهان است. البته این بیینال توجه ویژهای به فرهنگها و آداب و رسومی دارد که در خطر نابودی و فراموشی قرار دارند.
بینال چند بخش داشت و چند برگزیده داشت؟
این بیینال در شش بخش موضوعی برگزار میشود:
«سنت و پرتره»، «معماری»، «سنتهای تولید و زندگی»، «آئینها، فستیوالها و کارناوالها»، «فنون، بازآفرینی، ورزش و آموزشهای سنتی» و «تشریفات و مراسم سنتی».
در این دوسالانه که تنها مجموعه عکس قبول میکند، در هر بخش، جوایز متعددی اهدا میشود. مثل جایزه بهترین مستندنگاری، بهترین ویرایش تصویری، بهترین پرداخت به جزئیات، بهترین رعایت خط داستانی، بهترین برقراری ارتباط با مخاطب، بهترین ارتباط بین مجموعه عکس و توضیحات آن، بهترین پیگیری و پشتکار در ثبت کامل یک رویداد، جایزه ویژه هیات داوران و چند جایزه دیگر. عکاسانی از سراسر جهان برنده این جوایز شدند که از آسیا تنها نمایندگان ایران، چین، هند، تایلند و بنگلادش جایزه بردند.
مجموعه عکس خود را معرفی کنید.
مجموعه من در مورد مشاغل سنتی ایران بود. شامل پرترههای محیطی از برخی مشاغل خاص که گزینش کرده بودم. این گزینش و تکنیکی که برای اجرای مجموعه انتخاب کردم ناشی از ایدهایست که دقیقا از یک سال پیش شروع به کار بر روی آن کردم و به مهمترین دغدغهام در عکاسی تبدیل شده است. فرم دیگری از همین مجموعه که نوع اجرا و ارائهی متفاوتتری داشت ولی از نظر موضوعی یکسان بود، سال گذشته در جشنواره فیروزه در تبریز مقام چهارم را بدست آورد. ولی بعد از فیروزه تصمیم گرفتم بیشتر روی آن کار کنم. البته اعتراف میکنم هنوز با آن چیزی که بتواند دقیقا خواسته ام را برآورده کند فاصله دارد و نیاز به کار بیشتری دارد. خوشبختانه در چین فرصتی فراهم شد که با عکاسانی از سراسر جهان و بویژه داوران دوسالانه در موردش صحبت کنم.
از چین و از دستاورد این سفر بگویید.
باید بگویم که این سفر بهترین تجربه و بزرگترین فرصت زندگی من بود. در این سفر با عکاسانی از سراسر جهان با ملیتها و سلیقههای گوناگون برخورد کردم و چون بیش از یک هفته هر روز در کنار هم بودیم فرصت بسیار مناسبی برای آشنایی و دوستی بیشتر پیش آمد. برای همکاریهای آینده مثل برگزاری نمایشگاه مشترک، اطلاعرسانی در مورد جشنوارهها و بیینالهای بینالمللی که میشناسیم و سفرهای مشترک برای عکاسی برنامه ریختیم و قرار شد همدیگر را برای عکاسی از رویدادهای خاص در کشورهایمان دعوت کنیم.
به عقیده من، ما در زندگی مانند کوهنوردانی هستیم که باید برای صعود به قله، شب را در یک کمپ کوهستانی در کنار هم سر کنیم بدون اینکه هیچگونه سابقهی آشنایی قبلی با هم داشته باشیم. اگر وقت شام هر کس یک گوشهای بنشیند و فقط غذای خود را بخورد مسلما فقط میتواند یک نوع غذا را امتحان کند ولی اگر همه دور یک میز بنشینند و هر چه دارند را با همدیگر تقسیم کنند، هم میتوانند از غذاهای بیشتر و متنوعتری استفاده کنند و هم زمینهای برای آشنایی و تبادل نظر و استفاده از تجربیات دیگران برای صعود به قله بدست میآورند. من بار اولی بود که در این بیینال شرکت میکردم و فراخوان آن را یکی از دوستانم، که با هم تبادل لینک داریم، برایم فرستاد و از این طریق با این رویداد بینالمللی آشنا شدم و این فرصت بزرگ را پیدا کردم.
یکی دیگر از بزرگترین دستاوردهای من در این سفر فرصت آشنایی با مدیر برنامهریزیهای استراتژیک یونسکو بود که به نمایندگی از این سازمان در مراسم شرکت کرده بود. وقتی کتاب عکسها را بین عکاسان توزیع کردند پیشنهاد دادم هر کس عکس خودش را برای دیگران امضا کند و ایملیش را هم بنویسد که ایشان بسیار استقبال کرد و خواست که برایش، بعنوان پیشنهاد دهنده این کار، چیزی هم به یادگار بنویسم. من ترجمه انگلیسی شعر مولانا در مورد برتری همدلی نسبت به همزبانی را نوشتم و متن کوتاهی هم در مورد دوستی و صلح از خودم که بسیار استقبال کرد و فرصتی پیش آمد تا بیشتر با هم صحبت کنیم. برایش در مورد ایران و تنوع فرهنگیای که داریم صحبت کردم و اینکه جامعه عکاسی ایران جوان و پویاست و تمایل خوبی برای شرکت در این سبک رویدادهای بینالمللی دارد و قرار شد در آینده طرحی برای همکاری یونسکو با عکاسان ایرانی برای ایشان بفرستم تا نظر دهند.
از این گذشته چین کشوری پهناور با تنوع فرهنگی بسیار زیاد است و دیدنیهای زیادی دارد. به دوستان عکاس ایرانی توصیه میکنم به جای صرف وقت و پولشان در کشورهای منطقه بخصوص افغانستان و گرفتن عکسهای تکراری، سری هم به شرق آسیا و بخصوص چین بزنند که به حق دنیاییست با تفاوتهای بسیار.
گویا در روزهای برگزاری این دوسالانه، جلساتی به منظور تشکیل سازمان بینالمللی عکاسی محلی برگزار شده است. فعالیت و اهداف این سازمان چیست؟
بله – در روزهای برپایی این دوسالانه جلسهای هم برای بررسی و تصویب اساسنامه اولیه تشکیل «انجمن بینالمللی عکاسان فولکلور جهان» برگزار شد. حضور در این مراسم و امکان برخورداری از عضویت اولیه، یکی از مزایای دیگر این سفر برای من و بیش از هر چیز عکاسی ایران بود. این انجمن قرار است بزودی کار خود را رسما آغاز کند و با طراحی وب سایت مخصوصی اقدام به عضوگیری از سراسر جهان خواهد کرد و مهمترین هدف آن هم حمایت از عکاسان بومی و محلی در گردآوری و ارائه آثاری از میراث فرهنگی منطقه خودشان است به ویژه میراث فرهنگی و بومی در خطر فراموشی و نابودی. مقر اصلی این سازمان، که قرار است بصورت زیر مجموعهای از یونسکو فعالیت کند، در شهر تورنتوی کانادا تعیین شد و البته دو نمایندگی دیگر یکی در پکن و دیگری در پاریس – مقر اصلی سازمان یونسکو – هم خواهد داشت. قرار شد به محض آمادگی سازمان جهت عضوگیری، برای عکاسانی که در این بیینال حاضر بودند شرایط و مقرارت آن فرستاده شود و این عکاسان نسبت به اطلاعرسانی بیشتر در کشورهایشان اقدام کنند. با صحبتهایی هم که شد احتمالا دور آینده این بیینال زیر نظر این سازمان و به میزبانی کشور کانادا برگزار خواهد شد و احتمالا تغییراتی هم در فرم اجرایی خواهد داشت که باید منتظر فراخوانش باشیم.
و نکته آخر…
بعقیده من حضور در چنین رویدادهایی میتواند نوعی نگاه انسانی را در ما تقویت کند. این رویدادها بهترین فرصت برای یافتن دوستانی است از سراسر جهان. دوستانی که کمک میکنند تا همیشه یک نمونه عینی و ذهنی برای نزدیک شدن به اهداف بلندی که داریم داشته باشیم. دوستانی که کمک میکنند تا جهان پیرامونمان را بهتر بشناسیم و فرهنگ و رسوم خودمان را هم بهتر و بیشتر به جهان معرفی کنیم و میراث فرهنگی نوع بشر را زنده نگه داریم. من در چین دائما به این موضوع فکر میکردم که اعراب که بیش از پنج درصد جمعیت دنیا را تشکیل میدهند، اما چرا در چنین مراسمی، که از هر گوشه جهان کسی هست، حتی یک نماینده ندارند. این غیبت سبب می شود که حتی در مراودات ساده، وقتی مثلا سر میز غذا هر کس از تاریخ و فرهنگ و آداب کشور خودش میگوید، فرهنگ غایب نادیده بماند.
و این تنها یکی از دلایلی است که مسئولین فرهنگی ما باید از حضور هنرمندان ایرانی در رویدادهای برون مرزی حمایت کنند. بخصوص در مورد عکاسی که هنری است بیواسطه و مستقیم و سرعت برقراری ارتباط و انتقال اطلاعاتش بسیار بالاست. من در دو نمایشگاه برون مرزی، در ایتالیا و چین، به روشنی این موضوع را دیدم.
من در این سفر، بدلیل سختگیریهای کنسولگری چین، با سختی بسیار و اما و اگرهای زیاد موفق به گرفتن ویزای چین شدم ولی اگر نرفته بودم، فرصت بزرگی از کشورم و بعد از خودم سلب شده بود.