مصاحبه اختصاصی سایت عکاسی با بهروز مهری درباره المپیک ۲۰۰۸
گیتا جاودانی- پکن هنوز از تب و تاب مسابقات المپیک بیرون نیامده و پارا المپیکیها هنوز مهمان این شهرند. اما فقط چند روز دیگر باقی است تا مشعلش خاموش شود و فراموش شود این روزهای رویایی.
اما راستش برای ما که المپیک را تنها با تصویر دیدهایم، هنوز هیچ چیز تمام نشده. افتتاحیه، ادامه دارد، مسابقات در جریان است و اختتامیه به پایان نرسیده؛ حداقل تا چهار سال دیگر.
این حاصل کار بیش از هزار تن است که هر کدام گوشهای از این روزهای پر شتاب را گرفتهاند تا ثابت نگهاش دارند و به امروز و فردا امتدادش دهند.
یکی از این گوشهها، در دست بهروز مهری است. او یازده سالی است عکاس خبرگزاری فرانسه است و یکی از ۵۵ عکاس این خبرگزاری در بازیهای المپیک ۲۰۰۸ بود که به همراه ۱۴ ادیتور پوشش تصویری این دوره را بر عهده داشتند.
مهری مختصر و مفید خود درباره خود میگوید:
سال چهل و نه متولد شدم، از هجده سالگی، عکاسی را آغاز کرده و در دانشکده هنرهای زیبا، در همین رشته تحصیل کردم.
کار حرفهای ام در جراید داخلی، از همشهری محله آغاز شد و بعد به اخبار، اخبار ورزشی، جامعه، طوس و روزنامه زن رفتم. این اواخرهم یک سالی دبیر سرویس عکس روزنامه سرمایه بودم.
گفت و گوی ما با او درباره عکاسی ورزشی و المپیک پکن است.
عکاسی ورزشی را چطور تعریف میکنید؟
من معتقد به تعریف رشتههای عکاسی نیستم چون تعریف کاملی را نمیتوان ارایه کرد اما میتوانم بگویم عکاسی ورزشی کاری بسیار سخت و در عین حال جذاب و مفرح است.
در عکاسی ورزشی باید از نظر تکنیکی به همه چیز احاطه داشت. به دوربین، به لنز، به جسم و روح خود و تا حدودی به محیط و ورزشکار. همه چیز باید تحت کنترل باشد و لحظهها را نباید از دست داد. اما چون در محیط ورزشی هستیم، حس و هیجان ورزشی منتقل میشود و کار شکل تفریحی پیدا میکند.
چه نکتهای در المپیک بیش از همه برایتان جالب بود؟
المپیک یک کارخانه عکس است.
آنجا به شکل وحشتناکی، عکس تولید میشود. واقعا نمیتوان تخمین زد چه تعداد عکس این رویداد را ثبت میکند.
در این بیست روز تنها از من، بیش از هزار عکس روی خط بود. یعنی به طور متوسط روزی پنجاه عدد.
وقتی یک آژانس، پنجاه عکاس در المپیک داشته باشد و هر کدام هزار عکس تولید کنند، میشود پنجاه هزار عکس در طول بیست روز و این خیلی زیاد است. یک تولید عظیم است.
میتوان گفت هیچ واقعهای در دنیا به اندازه المپیک عکس ندارد.
یکی از مهمترین ویژگیهای عکاسی المپیک کار گروهی است. شما دیگر تنها خودتان نیستید بلکه تیم عکاسی است که یک رشته را پوشش میدهد. در این جا عکاس باید خودخواهی را کنار بگذارد و با تیم همکاری کند. ممکن است گاهی اوقات در زاویه مناسبی نباشد اما باید در آن موقعیت کار کند تا صحنه خاصی از دست نرود. در این شرایط حتی اگر شما عکس خوبی از زاویهای که هستید نداشته باشید و همکار شما از زاویه خود عکس بهتری داشته باشد کار به خوبی انجام شده و این تیم عکاسی است که قدردانی میشود نه یک عکاس.
ابزارهای جدید هم، تنوع زیادی به این تولیدات دادهاند.
بله – یکی از مهمترین ابزارهایی که در چند سال اخیر در المپیک و جام جهانی استفاده می شود، دوربین های ریموت کنترل است.
این دوربینها، امکان تهیه تصاویری بسیار زیبا و از زاویه های نامتعارف را فراهم کرده است.
مثلا یک عکاس هرگز نمیتواند از پرتاپ دیسک از زاویه پایین عکس بگیرد ولی با یک دوربین ریموت می توان عکسی زیبا از این زاویه داشت.
بعد هم تصویر بلافاصله مخابره میشود؟
بستگی دارد به اهمیت آن رویداد. اگر خیلی مهم باشد، ویراستاران در همان سالن مستقر میشوند، تصاویر را ویرایش کرده و مخابره میکنند.
عکاسان المپیکی، چگونه انتخاب می شوند؟
در AFP، ابتدا یک نفر به عنوان مسوول عکس المپیک برگزیده میشود و اوست که سایر همکارانش را انتخاب میکند.
روش انتخاب اعضای گروه هم این گونه است که به تعدادی از عکاسان شناخته شده و معروف، که خودشان مد نظر دارند، ای میل میزنند و میپرسند که آیا مایلند در المپیک کار کنند یا نه.
از سوی دیگر عکاسانی هم که خودشان تمایل داشته باشند المپیک را پوشش دهند، اعلام آمادگی میکنند.
به این شکل، گروهی از عکاسان که به دعوت جواب مثبت دادهاند و تعدادی از کسانی که خود داوطلب شدهاند، تشکیل میشود.
هر خبرگزاری یا آژانس عکس، میتواند چند نفر را به المپیک اعزام کند؟
سهمیه خبرنگاران و عکاسان هر کشور در المپیک متفاوت است. به عنوان مثال ایران حدود ۴۵ نفر سهمیه داشت.
خبرگزاری و آژانسهای عکس هم بخشی از این سهمیهاند. قاعدتا حضور من از طرف خبرگزاری فرانسه بخشی از سهمیه کشور فرانسه است. مثلا آژانس عکس سیپا با وجود اینکه آژانس بزرگی است فکر میکنم فقط سه سهمیه داشت.
قبل از حضور در المپیک چه اقداماتی انجام میشود؟
چون المپیک رویداد بسیار بزرگی است، از چند ماه قبل باید همه چیز مشخص شود.
از پنج یا شش ماه قبل اسامی افرادی که انتخاب شدهاند به کمیته المپیک داده میشود.
بعد کم کم ای میلهایی برای هماهنگی کارها و برنامهها میآید، کامپیوترها باید مشخصات فنی خاصی داشته باشد که مسوول فنی هر دفتر آن را پیگیری میکند.
همین طور مشخص میشود که چه لنزهایی باید همراه برده شود. معمولا برای مسابقات ورزشی، همراه داشتن لنز ۴۰۰ ضروری است.
خلاصه همه هماهنگیها انجام میشود و شما دیگر میدانید که کجا باید بروید و چه کاری باید انجام دهید.
از چه مدت قبل از شروع مسابقات، کار آغاز میشود؟
خب از قبل مشخص میشود که هر عکاس باید از چه تاریخ تا چه تاریخی را پوشش دهد. بعضی از عکاسها زودتر میروند و بعضی دیرتر و همزمان با افتتاحیه.
به هر حال از ده روز قبل از المپیک عکسهایی از زندگی روزانه طرفدار دارد و بیشتر کار میشود.
محل اسکان خبرنگارها و عکاسان در المپیک چگونه است؟
هر المپیکی شرایط خاص خودش را دارد.
مثلا پکن دهکدهای برای خبرنگاران داشت که بر اساس درخواست خود خبرگزاریها یا خبرنگارها محل استقرارشان مشخص میشد. اما مسولان عکس و ویراستاران جای دیگری اسکان داشتند که به مرکز مطبوعات نزدیک تر بود.
مرکز مطبوعات چه شرایطی داشت؟
دهکده المپیک دو ساختمان خیلی بزرگ داشت. یکی MPC) Media Press Center) برای عکاسان و خبرنگاران و دیگری IBC) International Broadcasting Centre) برای تلویزیون.
در MPC هر آژانسی برای خود جایی داشت.
بزرگترین جاها به خبرگزاریها داده شده بود چون بیشترین خبرنگار و عکاس و ادیتور را داشتند. مثلا محلی که به AFP ، EPA، AP، رویترز و گتی اختصاص داده شده بود، در طبقات اول قرار داشت و خیلی بزرگ بود. محل سایر خبرگزاریها در طبقات بعدی یا کریدورها بود.
کار یک عکاس در المپیک، از کی و چگونه آغاز میشود؟
رشتههایی که هر عکاس باید پوشش بدهد، از قبل مشخص میشود اما از این مرحله به بعد، همه کارها بر عهده خود اوست. برای اینکه هنگام شروع مسابقه مشکلی ایجاد نشود، باید کارهای جانبی متعددی انجام داد. مثلا هماهنگی با مسوول عکس استادیوم یا سالن، پیدا کردن محل استقرار عکاسان، امتحان کردن وسایل و کابلهای اینترنت سالن، تهیه برنامه مسابقات و زمان مسابقات نیمه نهایی و نهایی از طریق سایت مسابقات، تحقیق درباره آن رشته ورزشی و شناختن افراد شاخصاش و مانند این.
محل استقرار عکاسان در سالن چگونه مشخص میشود؟
برای تعیین محل استقرار عکاسان، دو شیوه داریم که هر دو پول «Pool» نامیده میشود.
یکی به این معنی است که وقتی فقط چند عکاس معدود امکان حضور در یک موقعیت خاص را داشته باشند، باید عکسهایشان را در اختیار همه قرار دهند. این پول را چند عکاس از کمیته ملی المپیک برعهده داشتند.
اما پول دوم به این معنی است که هر عکاسی نمیتواند جای خوبی داشته باشد و آژانسها و خبرگزاریهای بزرگ و معروف، جای خاصی دارند.
مثلا شاید در شنا فقط به چهار نفر اجازه بدهند که از روی سقف عکاسی کنند.
همین طور در سایر رشتههای مهم ورزشی یا در مراسم توزیع مدالها، محدودیتهایی وجود دارد و هر عکاسی نمیتواند در محل خاص مستقر شوند.
مثلا میگویند فقط ده نفر میتوانند از روی سقف، عکس بگیرند. این ده عکاس تقسیم میشوند بین خبرگزاریهای بزرگ مثل AP، AFP ، رویترز و گتی و بعد DDP، EPA و پس از آن به ترتیب خبرگزاریهایی که در درجات بعدی قرار گرفتهاند یا مهمترین مجلات ورزشی یا معروفترین و پرتیراژترین مجله تخصصی آن ورزش قرار خواهند داشت.
ما که عکاس پول یک ورزش بودیم، باید از قبل با مسوول عکس هماهنگ میشدیم که محل استقرارمان کجاست.
جلیقه عکاسیمان را هم باید با جلیقهای مخصوص عوض میکردیم تا بتوانیم در آن مکانهای خاص تردد کنیم.
شما هم باید عکسهایتان را با دیگران شریک میشدید؟
نه فقط مال خودمان بود. اینجا دیگر شریک شدن عکسها اجباری نیست.
سایر عکاسان چگونه کار میکردند؟
عکاسان دیگر، میتوانستند از اطراف عکس بگیرند یا از طبقات بالا، که اتفاقا بعضی اوقات بهتر هم بود. یعنی اینجوری نیست که همیشه چیزی که برای عکاس پول در نظر گرفته اند بهترین موقعیت باشد.
و در هر حال شما نمیتوانید همه زوایای خوب را با هم داشته باشید.
اگر پول هستی، پایینی و زاویه مستقیم داری، پس این امکان را خواهی داشت که از کسانی که روی سکو میروند، عکس پرتره بگیری مثلا وقتی مدالهایشان را به دندان میگیرند و آن را نشان میدهند.
اگر بالا هستی گاهی زاویه بهتر یا پس زمینه بهتری خواهی داشت.
یک خبرگزاری میتوانست همزمان چند عکاس در سالن داشته باشد؟
بله بستگی به اهمیت آن ورزش و تصمیم خبرگزاری دارد. مثلا در دو صد متر، که فقط ده ثانیه طول میکشد، ده عکاس AFP کار کردند. در توزیع مدالها هم معمولا دو، سه تا عکاس داشتیم تا زاویههای مختلف را داشته باشیم.
خبرگزاریهای دیگر هم کم وبیش به همین ترتیب بعضی مسابقات و رویدادهای خاص را پوشش می دادند.
عکاسی در افتتاحیه و اختتامیه چگونه است؟
در افتتاحیه و اختتامیه هم، هر خبرگزاری سهمیه ای دارد و باز به نسبت اینکه خبرگزاری بزرگ است یا کوچک سهمیه ها فرق می کند. فکر می کنم آژانس ما در افتتاحیه ده عکاس داشت. یک عکاس مخصوص میهمانان، افراد مشهور و رییس جمهورها داشتیم، یک عکاس روی سقف، دو تا در خود زمین و بقیه در زوایای مختلف مستقر بودند.
شما هم جزو آنها بودید؟
من بیرون بودم تا از آتشبازیها و استادیوم عکاسی کنم.
در این المپیک، برای حضور دور استادیوم هم سهمیهای مشخص شده بود.
پیش از این تجربه عکاسی در جام جهانی را داشتید، آیا تفاوتی میان المپیک و جام جهانی وجود دارد؟
به جز توجه به زندگی روزانه، که در هر دو رویداد مورد توجه است، از سایر جهات کاملا با هم فرق می کنند.
در جام جهانی شما تنها یک ورزش را پوشش میدهید، اما در المپیک رشتههای متعدد و متنوعی وجود دارد و اتفاقات خبری بیشتر است.
در واقع در المپیک اصلا وقت خالی وجود ندارد و عکاس صبح تا شب گرفتار است. حتی اگر ورزشی که شما عکاسی میکنید، بعد از ظهر برگزار شود، برای صبح یک برنامه دیگر در نظر گرفته میشود، چون تعداد کم است و باید همه چیز پوشش داده شود.
تفاوت دیگر این است که جام جهانی در شهرهای مختلف برگزار میشود و شما دائما در سفر هستید. اما در المپیک، مسابقات تعداد معدودی از رشتهها در اطراف شهر برگزار میشود و تقریبا همه چیز متمرکز است.
موضوع عکس را خودتان انتخاب میکنید؟
برنامه ریزی پوشش عکس به عهده مدیران عکس خبرگزاری است و آن ها اسامی را برای پوشش ورزشهای مختلف و برنامههای خبری و یا مراسم افتتاحیه و اختتامیه به کمیته برگزاری مسابقات میدهند اما پس از آن همه چیز بر عهده خود عکاس است و بر اساس تجربهاش باید بداند از چه چیزی عکاسی کند. از جایی به او دیکته نمیشود. اما گاهی اوقات درخواستهای مختلفی از سوی مشتریان مطرح میشود که از طریق دفاتر منطقهای به تیم عکاسان المپیک منتقل میشود. به عنوان مثال در مسابقات تکواندو شاهزاده اماراتی در مسابقات زنان حضور داشت که با این که ورزشکار مطرحی نبود و در دور دوم حذف شد اما باید مسابقاتش را پوشش میدادیم. و یا دو برادر و یک خواهر امریکایی در سه وزن مختلف تکواندو حضور داشتند که مربی آنها نیز برادر دیگری بود. یعنی چهار عضو یک خانواده که مورد توجه رسانههای دنیا و به خصوص امریکا بودند و همگی مدال آوردند.
شما چه ورزشهایی را پوشش دادید؟
من سه ورزش را عکاسی کردم. تنیس، سه گانه المپیک و تکواندو.
کدامیک برایتان جذاب تر بود؟
تنیس بسیار جذاب بود، سه گانه المپیک هم جالب بود و تنوع خوبی داشت چون در فضای باز و متفاوتی بود و سه رشته شنا و دو و دوچرخه سواری را شامل میشد. ولی از همه خسته کننده تر تکواندو بود. مسابقات تکواندو در سالن سر بسته بود که ما از ساعت ۸ صبح تا ۱۱ شب در سالن بودیم. تفاوت عمده آن کوتاه بودن زمان مسابقه و تنوع کم تر حرکات ورزشی است شما فقط میتوانید زاویه تان را بالا و پایین کنید.
کمی وارد جزئیات بشویم. مثلا عکاسی از تنیس چگونه بود؟
در مورد تنیس، از سه روز قبل از مسابقات، از تمرینها عکس میگرفتم. چون اکثر تنیسورها آدمهای معروفی هستند. مثلا رافائل نادال یا راجر فدرر، خواهران ویلیامز ستارههایی هستند که دائم عکسهایشان همه جا کار میشود و حتی عکس تمرین هایشان هم طرفدار دارد.
اما هنگام شروع بازیها، در دور اول، تعداد زیادی مسابقه در چهار رشته انفرادی مردان و زنان و دوبل مردان و زنان برگزار میشود که هر کدام جدول خود را دارد و همزمان پیش میرود.
بعضی روزها ده دوازده مسابقه هم زمان برگزار میشد و باید با وسایل سنگین از این زمین به زمین دیگر میرفتیم.
ما دو عکاس بودیم و در این مرحله واقعا نمیتوانستیم همه چیز را پوشش بدهیم پس سعی میکردیم گزینش کرده و مهم ترینها را از دست ندهیم.
در این گزینش باید بعضی نکات را در نظر میگرفتیم. مثلا اینکه تنیسورها معروف هستند یا خیر و دیگر اینکه متعلق به چه کشوری هستند. چون ممکن است یک تنیسور معروف نباشد اما از کشوری آمده باشد که آنجا مشتریهای زیادی داریم و آنها عکسهایش را مورد استفاده قرار میدهند، به همین دلیل ما باید مسابقات او را هم پوشش میدادیم.
در مسابقات آخر کم کم برنامه سبک تر شده و هم زمان، تعداد عکاسان به خاطر اهمیت بازیها، بیشتر میشود. ما در فینال مردان ۴ عکاس در زوایای مختلف داشتیم.
اصلی ترین لحظه در مراحل نیمه نهایی و فینال این مسابقات لحظه آخر است که یکی برنده میشود و عکس العمل انفجاری از خود نشان میدهد. در این شرایط چون شما نمیدانید قهرمان چه کاری انجام میدهد، باید از لنز بازتری استفاده کنید تا اگر حرکت خاصی انجام داد، مثلا پشتک زد، از کادر خارج نشود.
این ها ریزکاریه ایی است که به مرور به دست میآید.
به سنگینی وسایل اشاره کردید، مگر چه چیزهایی با خود حمل میکردید؟
برای تنیس هم از لنز سیصد استفاده میکردم و هم چهارصد که هر دو لنزهای سنگینی هستند دو تا بدنه و یک بدنه اضافه با دو لنز معمولی دیگر مثل ۳۵/ ۱۶ (شانزده سی وپنج) و ۲۰۰/۷۰ (هفتاد دویست) برای اتفاقات خاص. مثلا امضا دادن آخر بازی که باید با لنز واید کار میشد همراه با فلاش برای همین لحظهها. گاهی اوقات هم لب تاپ را همراه خودم میبردم اما معمولا آن را در اتاق عکاسان و یا کنار زمین مستقر میکردیم.
کار در المپیک از نظر جسمی و فکری بسیار سنگین است. یعنی هم از نظر ذهنی باید آماده باشید تا بتوانید خوب فکر کنید و هم از نظر جسمی و فیزیکی تا بدنتان بتواند این فشار را تحمل کند.
عکسها: بهروز مهری