از اول دی نمایشگاه گروهی عکس «انبوه» در نگارخانه ممیز خانه هنرمندان ایران افتتاح شد. در این نمایشگاه آثار هنرمندان بسیاری از عرصههای هنری با موضوع «انبوه» حضور دارد. برنامهریزی و اجرای این نمایشگاه را که تا به حال علاوه بر تهران، در گرگان و مشهد هم برگزار شده، محسن رسولاف انجام داده است.
محسن رسولاف، متولد ۱۳۶۲ در شیراز و فارغالتحصیل مهندسی ICS (سیستمهای ارتباطی اینترنتی) از دانشگاه گیلفورد انگلستان است. رسولاف عکاسی را به صورت آزاد و تجربی آموخته و سه سال است که بهطور حرفهای در این حوزه فعالیت میکند. او تا به حال مدیریت برگزاری هشت نمایشگاه را به عهده داشته و در ۱۳ نمایشگاه گروهی نیز شرکت کرده که نمایشگاه گروهی «انبوه» تازهترین فعالیت محسن رسولاف در این زمینه است. گفتگو با او را در این باره بخوانید.
ایده اولیه این نمایشگاه با موضوع «انبوه» چطور شکل گرفت؟
ایده این نمایشگاه برای اولین بار به ذهن خود من رسید. به عقیده من در موضوع انبوه و عکسهایی که با این موضوع گرفته میشوند؛ ریتم و تکرار بسیار دیده میشود و موضوعی که این عکسها را جالب میکند، تنوعیست که به رغم تکرار در آثار به چشم میآید.
در این نمایشگاه از طیفهای مختلف سنی و حوزههای مختلف هنری، مثل سینما در انتخاب افراد استفاده شده. علت این امر چه بوده و افراد را بر چه مبنایی انتخاب کردید؟
من به عنوان مدیر انتخاب افراد را برعهده داشتم. تعدادی از آنها عکاسانی بودند که در لیست ابتدایی من حضور داشتند. تفاوت سنیشان به این خاطر است که میخواستم عکاسان جوان در کنار افراد مطرح و با تجربه باشند و حس «انبوه» به بازدیدکنندگان نیز القا شود. علاوه بر این در حوزههای دیگر مثل سینما، مثلاً آقای کیانیان قبلاً نیز عکاسی میکردهاند و حتا قصد برپایی نمایشگاه هم دارند. تعدادی از شرکتکنندگان نیز از شهرستانها هستند که به خاطر ضعفهای امکاناتی که در شهرستانها وجود دارد، این نمایشگاه امکان نمایش آثارشان را فراهم میکند. نکتهی دیگر این است که همین عکاسهایی هم که در نمایشگاه حضور دارند و کار عکاسی میکنند، از طیفهای مختلف هستند. مثلاً آقای صمدیان در عکاسی اجتماعی و مستند یا آقای کوثری در عکاسی خبری و افراد مختلف از هر شاخه عکاسی در کنار هم هستند. مساله این است که بسیاری عکاسان جوان هستند که عکسهایشان دست کمی از بزرگان این رشته ندارد و فقط به خاطر سنشان تجربه ندارند و این گونه نمایشگاهها امکان ابراز و ارائه آثار را به جوانترها درکنار افراد باتجربه میدهد.
چطور شد که تصمیم گرفتید این نمایشگاه را در شهرهای مختلف کشور نیز برگزار کنید؟
عکسها در این نمایشگاه بسته به فضا و شرایط نگارخانهها در شهرستانها کم و زیاد میشوند. اما اینکه چطور این تصمیم را گرفتم… سال گذشته بعد از برگشتنم به ایران با تعدادی از دوستان نمایشگاهی در شیراز برگزار کردیم که آنرا به تهران هم آوردیم. در همان ایام تصمیم گرفتیم که نمایشگاه را در مراکز استانها برگزار نکنیم بلکه به شهرهایی برویم که امکانات کمتری نسبت به مرکز استانها دارند. در آن زمان به آبادان و موزه هنرهای معاصر رفتیم که یک سال و نیم از تعطیل شدن آن میگذشت و با نمایشگاه ما مجدداً شروع به کار کرد. حضور در شهرستانها باعث شکلگیری گروهی شد به اسم گروه + ۱. با این نیت که از هر شهرستانی که در آن نمایشگاه برپا میکنیم یک عکاس به گروه ما اضافه میشود که با ما برای برگزاری نمایشگاه در آن شهرستان و جاهای دیگر همکاری میکند. همین مساله علاوه بر سهولت در برگزاری نمایشگاه در شهرستانها، باعث برقراری ارتباط بین عکاسان ساکن پایتخت و عکاسان شهرستانی میشود. نمایشگاه انبوه هم با همین ایده شروع به کار کرد و تا به حال روابط جالبی نیز در دو شهرستان قبلی که در آنها حضور داشتیم، ایجاد شد.
آیا حمایتی هم از این حرکت میشود؟
جالب است بدانید که برای همین نمایشگاه انبوه، عکاسان هیچ هزینهای پرداخت نکردند و من گاهی با هزینه شخصی و با کمک اسپانسر تمام کارها را انجام دادم. اما بعد از نمایشگاهی که در مشهد و گرگان داشتیم و الان در تهران، انتظار دارم که خود مسئولان شهرستانها دنبال این اتفاق باشند و حمایت کنند. برپایی نمایشگاه در شهرستانها و جابهجایی چندباره و نصب تابلوها هزینه زیادی میطلبد که از توان مالی من خارج است و نیاز به همکاری مسئولان و ارگانهای هنری دارد. مثلاً من از روز افتتاح نمایشگاه در تهران مشغول رایزنی و پیدا کردن اسپانسر محلی برای برپایی این نمایشگاه در شیراز نیز هستم. اما برایم عجیب است که چرا مسئولان در شیراز خودشان تمایلی نشان نمیدهند و حمایت نمیکنند؟ من به عنوان مدیر تا به حال سودی از این حرکت نبردهام و حتا از بودجه شخصی هم هزینه کردهام اما به این اتفاقات در شهرستانها علاقهمندم چون این گونه نمایشگاهها پتانسیل برپایی وورکشاپ هم در کنار خود دارد و علاوه بر این برپایی آن به ارتقای نگارخانهها در شهرستانها نیز کمک میکند، مثل اتفاقی که برای موزه هنرهای معاصر آبادان و بازگشایی مجدد آن افتاد.
تصمیم ندارید که عکسهای این نمایشگاه را در کتابی چاپ کنید؟
ما قرار بود کاتالوگی برای این نمایشگاه منتشر کنیم. حتا کاتالوگ را آماده نیز کردیم اما به خاطر وضعیت بد مالی موفق نشدیم این کار را به سرانجام برسانیم و چاپ را منحصر کردیم به ورقههایی که در ورودی نمایشگاهها موجود است و بریدهای از عکسها با توضیحی کوتاه درباره انبوه روی آن چاپ شده.