در ابتدای ماه جاری، نمایشگاه گروهی عکس «چشمهایی که نمیبندم» در گالری آرتین مشهد برپا شد. یادداشت زیر توسط دستاندرکاران این نمایشگاه برای انتشار در اختیار «سایت عکاسی» قرار گرفته است:
«نقطه اصلی شروع این نمایشگاه از روز پایانی دوره مقدماتی کلاس عکاسی دیجیتال موسسه آموزش سینمایی و سمعی، بصری سروش خراسان رضوی آغاز شد؛ روز پایانی آن کلاس و چیزی شبیه ژوژمانهای دانشگاهی اما در مقیاسی بسیار کوچکتر و سادهتر. هنرجویان دوره آخرین عکسهایشان را جهت بررسی آورده تا نمرات پایان ترم آنها جهت صدور گواهینامه آموزشی مورد بررسی قرار گیرد.
مدرس دوره پیشنهاد میدهد که کلاس ادامه پیدا کند: به این شکل که هنرجویان پس از گذراندن تاریخچه عکاسی، آشنایی با نحلهها و جریانها، تکنیک عکاسی، نورسنجی و … در طول دوره سپری شده، حالا به شیوههای برخورد با ایده بپردازند. از جمع بیست و چند نفری کلاس، سیزده نفر باقی میمانند و به این روش بله میگویند.
پس از آن هر ماه یک بار، پروژههایی تعریف میشود، این پروژهها معمولا جملهای کوتاه در تبیین حد و حدود موضوع خود در زیرمجموعهاش دارد. هنرجو با توجه به این استیتمنت بسیار کوتاه، در فرصتی دو هفتهای به ایده مناسب و درخور عکاسی میرسد و ایدهاش را به عکس تبدیل میکند.
در این روند تاکید شده است که کوشش شود عکسها مستند باشند و از چینشهای کاریکاتوری و اغراق آمیز و شعاری پرهیز شود. اما انتخاب قالب نهایی کار برعهده هنرجو است.
کارها در جلسهای با حضور تمامی هنرجویان دیده میشود، انتخاب اولیه میشود و جهت ویرایش مناسب به عکاس سپرده میشود. در این لینک میتوانید عکسهای این نمایشگاه را در پروژههای پنج گانه آن تماشا کنید.
در این نمایشگاه پنج پروژه با موضوعات «پنجره» و با این توضیح که: «پنجره جزء مهمی از معماری خانه و معرف بخشی از فضای زیستی امروز است، نشانههای شهرنشینی گاه در پنجره خانهها بیش از هر جا به چشم میآید.»
«توپ دو لایه» با این توضیح که: « نگاه شخصی عکاس به توپ دولایه به عنوان یک شیء خاطره انگیز و یادمانه» مورد توجه است.
«رفتگر» با این توضیح که: « لباس نارنجی برای ما یادآور و سمبل یکی از شخصیتهای کلیدی زندگی روزمره است، لباسی که حداقل با آن غلطت رنگ ، هیچ وقت خودمان آن را نمی پوشیم. حالا زمان فکر کردن به این کاراکتر است.»
«اماکن از یاد رفته» با این توضیح که: « در هر شهر اماکن زیادی هستند که به دلایل مختلف اجتماعی، فرهنگی، کارکرد اصلی خود را از دستمیدهند و به صورت فراموش شده و متروک به حیات خود ادامهمیدهند.»
و «کارگر روزمزد» با این توضیح که: « پوشش، رفتار اجتماعی، وضعیت زندگی یا نحوه کاریابی کارگران روزمزد در شهر» به هنرجویان این دوره ارائه شده است.
در پایان پنج ماه فعالیت این گروه، بالغ بر ۴۰۰ عکس انتخاب اولیه شده است. به جهت تقویت فضای آموزشی، گروهی متشکل از دکتر نعما محمدیان روشن، مهدی رضوی و مدرس دوره در یک نشست عمومی و با حضور خود هنرجویان به انتخاب نهایی ۴۹ اثر برای راهیابی به نمایشگاه و کتاب رای دادند.
کیارنگ علایی – مدرس دوره – درباره کم و کیف این دوره آموزشی معتقد است:«در کلاسهایم آخرین چیزی که درس میدهم عکاسی است و راستی مگر میشود عکاسی را یاد داد؟ عکاسی هنر قدرتمندی است که سادگی (و نه آسانیش) آن را به هنری پیچیده تبدیل کرده است. آموزش تکنیکهای عکاسی، ابزارها، کارکرد و نوع استفاده از آنها یک سوی این بردار است و سوی دیگر آن مهارتهایی است که ریشه در فلسفه، روانشناسی، جامعهشناسی و نقد هنری دارند. بچهها، کلاسهای مرا به جریانی از زندگی تبدیل میکنند وقتی که یاد میگیرند پرسشهای تمام نشدنی داشته باشند و در مقابل هر نکتهای سوال بپرسند. از پرسش واهمه نداشته باشند. چیزی که در کلاسهایم دنبال میکنم قدرت کشف است؛ ترغیب بچهها به مکاشفه. غایت این مکاشفه این است که بچهها شبیه خودشان عکاسی کنند و باور داشته باشند که هر عکس کج و معوجی حتی ارزشمند است به شرط آن که به تمامی برخاسته از دنیای شخصی هنرجو باشد. من به دنبال فردیت بچهها هستم. این که دنیای شخصیشان بیش از هر چیز حائز احترام و توجه است. اگر یک هنرجو بتواند روابط میان متن را در یک اثر هنری پیدا کند میتواند به یک عکاس خوب تبدیل شود و ایدههای شخصیش را بسط و تعمیم دهد. برای این کار – به خصوص در کلاسهای دانشگاه که فرصت کافی دارم – تمرینهای مقدماتی مفصلی را در زمینه داستان، ایماژ و ایده با بچهها سپری میکنم و سپس اهمیت اصول درام را به آنها بازگو میکنم و مصادیقی از عناصر دراماتیک را در فیلمهای سینمایی یا داستانهای کوتاه به آنها ارائه میکنم.»
گفتنیست نمایشگاه گروهی «چشمهایی که نمیبندم» از یک تا ۶ خرداد ۹۴ برگزار شد. آثار این نمایشگاه در اندازههای متنوع و بر روی کاغذ «های گلاس اپسون» به صورت قاب بدون شیشه ارائه شدند و کتاب آثار نمایشگاه نیز پس از دریافت مجوز ارشاد در مراسم افتتاحیه رونمایی و ارائه شد.
در کلاسهایم آخرین چیزی که درس میدهم عکاسی است و راستی مگر میشود عکاسی را یاد داد؟
….
درود | درود بر کیارنگ علایی معلم سخاوتمند و بی قرار این سالها…