در سالهای اخیر سیمون بر روی موضوعات مربوط به مناطق مرزی متمرکز شده است. البته علاقه عمدهاش به موضوعهای جوانان و رفتارهای شهری است. او زمان زیادی را در آمستردام گذراند و در همان جا موضوع پایان نامه اش را با عنوان " آزادی" عکاسی کرده است؛ سربازان قدیمی معتاد به هرویین و جوانان هرج و هرج طلب مراکشی از جمله عکسهای این مجموعه هستند.
سیمون سپس به بریتانیا بازگشت و عکاسی از ملکهای عمومی کنسولگری لندن را آغاز کرد تا بتواند از این طریق فقیرترین مناطق این کشور را کشف کند. به این ترتیب مجموعه عکسهایی در ارتباط با محلههایی نظیر Castle و Elephant تهیه کرد.
در مسیر این پروژه او با جوانان خرده فرهنگ"Grime" آشنا شد؛ خرده فرهنگی که ریشه در موسیقی شهری شرق بریتانیا داشت. در نتیجه این آشنایی، شرکتهای مرتبط، پروژههای زیادی را در زمینه "عکاسی مد" به وی پیشنهاد کردند.
با اینکه او همیشه تاکید داشت که: "کار من برای سرگرمی نیست" اما از این فرصت استفاده کرد تا با دنیای این طبقه و خرده فرهنگ حاکم بر آن آشنا شود. Grime دنیای پر زرق وبرقی است که جوانان در آن گرایشهای زیادی به مواد مخدر و خشونت دارند.
آشوبهای شهری نوامبر۲۰۰۵ فرانسه، تنها به مراکز اصلی کشور محدود نشد. شهرهای کوچک نیز تحت تاثیر این آشوبها قرار گرفتند. در این میان جوانان مهاجر توانستند از میان خشونت حاکم بر شهر، فریاد و اعتراض خود را به گوش همگان برسانند.
در بین شهرهای تاریخی فرانسه، Blois نیز درگیر این آشوبها شد. Blois از شهرهای پر رونق تجاریست که در ۲۰۰ کیلومتری پاریس واقع شده است و جمعیتی در حدود پنجاه هزار نفر در آن زندگی میکنند. این آشوبها ۸۰% تجارت منطقه را منحل کرد و باعث عصبانیت جوانان مهاجری شد که سالها از محرومیت های حقوقی رنج میبردند.
بیکاری به گونهای در زندگی و فرهنگ مردم این منطقه رخنه کرده است که بسیاری از آنها امید به یافتن یک شغل ساده را نیز از دست دادهاند. آنها دولت فرانسه را به استبداد و نژادپرستی متهم میکنند. گروهی معتقدند کمبود امکانات و تسهیلات برای جوانان، سیاستی است به منظور عقب مانده نگه داشتند وضعیت معاش مردم این منطقه، در این شهر تنها سرگرمی جوانان تماشای ویدئو کلیپهای موبایل و یا مانور دادن با موتورهای غالبا دزدیست. اعتیاد به حشیش به این جوانان کمک میکند تا جای ممکن از واقعیت تلخ حاکم فرار کنند و خرید و فروش آن نیز به عنوان تنهاترین شغل موجود عاقبتی جز زندان ندارد. جنایت و بزهکاری شایع است و جوانان همیشه با پلیس درگیر هستند. به آتش کشیدن سطلهای زباله و ماشینها، محصول ناامیدی، محرومیت، ناشی از جایگاهی است که به عنوان یک شهروند درجه دوم به آنها اطلاق میشود.
بعد از یک سال و با شروع اولین شب ِ حکومت نظامی که به منظور سرکوب خشونتهای نوامبر ۲۰۰۵ ترتیب داده شده بود، سیمون ویتلی با چند تن از جوانان درگیر در منطقه Blois تماس برقرار کرد و تلاش کرد تا از هستی ناکام مانده نسلی که به حاشیه کشیده شده بود پرترهنگاری کند.
سیمون ویتلی میگوید: "مهمترین مسئله این است که با اعتقاد کارتان را انجام دهید و تسلیم نشوید. لحظهای که ایمانتان به موضوع از دست رفت، داستان را تمام شده فرض کنید". سرانجام عکسهای اجتماعی و متعهدانه سیمون ویتلی، وی را در سال ۲۰۰۵ به عضویت آژانس مگنوم درآورد.
در این وبلاگ هم مصاحبه ای با سیمون به زبان انگلیسی انجام شده که در ۱۱ بخش کوتاه قابل دانلود کردن و گوش دادن است. او در این مصاحبه از تجربه اش طی سال ها عکاسی از جوانان می گوید که بسیار شنیدنی و آموزنده است.