«عکس حاصل فرایندی است که با کمک لوازم عکاسی، یک تصویر بیرونی را به شکل ماندگار (چاپ بر روی کاغذ عکاسی و یا فایل های رقومی و دیجیتال) ثبت میکند. اما اثر عکاسانه، تصویری است که با نگاهی کاوشگر و با زبانی که خاص هنر عکاسی است، به بیان دغدغهها و یافتههای هنرمند عکاس میپردازد. عکسها بیشتر به دنبال ثبت زیبائی هستد اما نگاه عکاسانه فراتر از همه زیبائیهای ظاهری، به ورای تصاویر و زیبائیشناسی توام با تفکر نظر دارد.
عکاسی در پی ثبت آنچه هست به وجود میآید و آثار عکاسانه در پی خلق. از این نظر تفاوتی ماهوی بین عکاسی و نگاه عکاسانه وجود دارد و هر چقدر فناوریها و ابزارآلات، کاربران را بیشتر از مهارتها و تخصصات فنی بینیازتر میکنند، این تفاوت ارزش بیشتری پیدا میکند. عکاسی از بدو تولد فراز و نشیبهای زیادی را پشت سر گذاشته است. سادهترین این تحولات را میتوان در اوج و افول نسبت رقابت آمیز عکس با نقاشی جستجو کرد.
هنر معاصر در چند دهه اخیر به سرعت تغییر شکل و تغییر ماهیت داده است. برخی از کاربردهایش را به کلی از دست داده و بعضی کاربریها و نمودهای تازه پیدا کرده است. این تغییرات اعم از شکلی و معنایی غیرقابل انکار و غیرقابل چشمپوشی است. مدیومهای تازه، مخاطبین متفاوت، اندیشههای خلاقانه، ساختارهای دگرگون شده اجتماعی و اقتصادی و… همه و همه فضای درونی و بیرونی آثار هنری را تحت تأثیر قرار داده است. عکاسی به عنوان هنری نسبتاً جوان از جمله هنرهایی است که به جرأت تغییراتش را میتوان سال به سال احساس کرد. تحولات و تطوراتی که از حوزه معنا و تعاریف پایه شروع شده و شامل تولید و تکنیک و البته پس تولید و ارائه هم میشود.
دوسالانههای عکس، که خود را حسب آییننامهها و روال معمول بینالها، موظف به نمایش وضعیت هنر عکاسی در دو سال گذشتهی هر دوره برگزاری میدانستند، در حدود بیست و اندی سال پیش و ۱۲ دوره برگزاری، علیرغم موفقیتهای بیشمار، تقریباً نتوانسته بودند خود را همگام با پویایی عکاسی نشان دهند. (چرایی این وضعیت خارج از حوصله این بحث است و فرصتی دیگر میطلبد.)
مهمترین ویژگی سیزدهمین دوسالانه عکس، درک همین فرایند ساده است و تلاش برای جبران این فاصلهای که به خصوص نسل تازه عکاسان از آن رنجیده خاطر بودند.
پرداختن به ژانر و محصور شدن در آن ـ اگرچه شیوهای پسندیده در نمایشگاهها و مجموعههای عکس محسوب میشود ـ اما برای دوسالانه، با وظائف معلوم و فرانمایشگاهی، نقطه ضعفی بزرگ است که علاوه بر تشدید تأثیر سلائق شخصی هیئت انتخاب، حضور اتفاقات خلاقانه و پیشرو را دشوارتر مینماید و گزینشها را محتاطانهتر میکند. بدیهی است که دوسالانه نباید و نمیتواند لختتر و کسلتر از گالریهای عکس باشد.
از دیگر ویژگیهای بارز این دوره دوسالانه باید به مصون ماندن برایند نمایشگاه از محدودیت ژانر اشاره کرد. به طوری که دشوار بتوان ردی از یک دید پیش تعریف شده، ژانر و عنوانی مشخص و قطعی در گالریها پیدا کرد. میتوان باور کرد که به تعداد آثار ارائه شده؛ عکاس و نگاه عکاسانه در نمایشگاه مشارکت دارد. برخلاف دورههای متعددی که علی رغم تنوع نام ها، به لحاظ هنری و اجرایی امکان ترتیب همان نمایشگاه از آثار یکی دو عکاس دور از ذهن و غیرممکن نبود.
در این دوسالانه هم عکسهایی از ژورنالیست نمایشگاهی و عکسهای خیابانی به جمع آثار راه یافته و هم بازسازی تابلو عصر عاشورا. هم عکسهای فرمالیست شب ادراری و هم دفتر خاطرات. حتی جنگل گلستان (این فیلم هیچ وقت ظاهر نشد) کنار گذاشته نشده است.
چیدمان جسورانه و ارائه آثار این دوره را به هیچ وجه نمیتوان نادیده گرفت. نمایش فقط دو اثر در گالری شماره ۲ موزه هنرهای معاصر، اگر نه بی سابقه، حداقل کم سابقه است. در حالی که در نگاهی سادهتر شاید انتخاب آثار بیشتر و نمایش فشردهتر آنها رضایت تعداد بیشتری از شرکت کنندگان را فراهم میکرد. اما برگزارکنندگان، رعایت استانداردهای نمایش را فدای این رضایت زودگر و سطحی نکردهاند. کم و بیش این شیوه چیدمان در همه نمایشگاه دیده میشود. چه آنجا که تصویری از یک تجمع یا فضای خالی با ابعاد بزرگ نصب شده و چه آنجا که مجموعه ۵ فریمی خانه پدری در یک قاب جا داده شده است. آزادی بیشتر و حق انتخاب پذیرفته شدگان برای مراحل فنی آمادهسازی عکسها هم بار زیادی در اجرا ایجاد میکند که در این دوره مورد توجه قرار گرفته است. همچنین تمرکز بر گزاره نویسی عکسها.
استقبال از دوسالانه عکس با فاصله چند روز از پایان نمایشگاه بزرگ ۱۰ روز با عکاسان نشان میدهد؛ ماهیت و جاذبههای دوسالانه با هر نمایشگاه عکس دیگری متفاوت است و برای هر یک باید جایگاه و ظرفیتی مستقل فرض کرد بدون اینکه هر یک از این الگوهای مختلف موجب تضعیف دیگری شود.
پر واضح است که این دوسالانه هم کامل و خالی از اشکال و انتقاد نیست. اما پیش از آنکه نویسنده را متهم به بی اطلاعی از ایدهآلهای جهانی کنید، باید گفت؛ حرکت به سمت مسیر تازه و درست ـ بعد از چندین تجربه قابل نقد ـ به تنهایی قابل ستایش است و صد البته رسیدن به آرزوها و آرمانهای هنری جز با جهتگیری درست، تلاش، استمرار و اصلاح پویا به دست نیامدنی است.»