در کودکی از خشونت های دولت غاصب جان سالم به در بردند. اینک این مردان و زنان ارمنی با حافظه دردناکی که در آن روزگار پشت سر گذاشته اند دیداری تازه میکنند.
برای هویت ملی ارامنه، کمتر مکانی وجود دارد که بیش از کوه آرارات اهمیت داشته باشد؛ قلهی پوشیده از برفی که بر فراز ایروان – پایتخت – نمایان میشود. آرارات که محور فرهنگ عامه ارمنی و پیشینه مذهبی آنهاست و گفته میشود کشتی نوح در آن به خاک نشسته است، غرور و حس مکان ارامنه را برمیانگیزد. این قله در نشانهای اشرافی و پول رایج ارمنستان به چشم میآید و از طرفی دیگر همچون یادآور تراژدی که بر زندگی ارامنه حکمفرما شد نیز نمود میکند. کوه آرارات از ارمنستان دیده میشود اما در اصل متعلق به ترکیه است.
صد سال پیش هنگامی که عثمانیان شدیدا سعی در جلوگیری از سقوط امپراطوری خویش داشتند، بر ضد ارامنه کشور و در جهت نابودسازی قومی آنان که مانند خطری ترکیه را تهدید میکردند، اقدام به لشکرکشی کردند. در بین سالهای ۱۹۱۵ تا ۱۹۲۳ ارتش عثمانی یک و نیم میلیون از جمعیت ارامنه را کشت و دو میلیون نفر را طی آنچه که در بسیاری موارد تحت عنوان «اولین کشتار فجیع قرن بیستم» از آن یاد شده است، آواره کرد.
مردان، زنان و کودکان به سوی گورهای دسته جمعی در صحرای سوریه رانده میشدند و یا در منازلشان قتلعام میشدند. سربازان عثمانی کلیساها و روستاهای ارمنی را ویران میساختند و اموالشان را مصادره میکردند. برخی بازماندگان به سوی جمهوری وقت ارمنستان گریختند؛ جمهوریای که طولی نکشید که توسط اتحاد جماهیر شوروی بلعیده شد. مابقی بازماندگان در سرتاسر دنیا پراکنده شدند.
دایانا مارکوزیان، عکاس ارمنی-آمریکایی است که جد پدریش اهل شرق ترکیه بوده است و به واسطه اینکه همسایگان ترک تا زمان فرار او را مخفی کرده بودند، از قتلعام جان سالم به در برد. مارکوزیان متعهد شده تا حافظهی ملی این واقعه را در پرترههایی از بازماندگان در قید حیات، مستند سازد.
مارکوزیان که نامش در مسکو، ایروان، سانتا باربارا و کالیفرنیا مطرح است، میگوید از مدتها پیش، سنگینی این فاجعه را همچون باری بر دوش احساس میکرده است: «تنها به خاطر نژادت تاریخ دهشتناکی را به ارث بردی …».
این تاریخی است که به طور کامل نادیده گرفته شده است. تا به امروز دولت ترکیه میزان کشتهشدگان و همچنین طرحریزی این کشتار توسط مقامات عثمانی را انکار کرده است و دولت آمریکا جنایات عثمانی را تحت عنوان واژه «قتلعام» نمیپذیرد. واژهای که در هیچیک از نشستهای رئیس جمهور آمریکا برای وصف سرنوشت ارامنه به کار نرفته است.
دفاتر مشاوره رأیدهی جهت پیگیری امور شهروندان ارمنی قبل از سال ۱۹۱۵ در ترکیه تاسیس شد. مارکوزیان چند تن از بازماندگان در قید حیات را در ارمنستان پیدا کرد؛ کشوری مستقل با سه میلیون نفر جمعیت. او از آنها ابتدا در خانههایشان و سپس پس از رفتن به محلهایی که از آنجا فرار کرده بودند، عکاسی کرد و با تصاویر زادگاه گمشدهی بازماندگان مجددا با آنها متفق گشت و این تجدید دیدارها را مستند ساخت.
این تصاویر، برخوردهایی سوررئال در پیوندگاه مکان و خاطره هستند. مساحت مزارع بر فضای روستاها غلبه کردهاند و کلیساهایی که روزی بر فراز قلههای باستانی واقع بودند، تبدیل به اماکنی در خرابهها شدهاند. برخی بازماندگان وقتی عکس خانههای پیشین خود را دیدند که آنها را به سوی خود فرا میخواند، اشک ریختند. همچون آرارات در دوردست؛ جاودان اما دور از دسترس. مارکوزیان میگوید: «میخواستم به بازماندگان کمک کنم تا بخشی از سرگذشت خویش را زنده کنند، اما چگونه میتوان چیزی را نشان داد که دیگر وجود ندارد؟»
دایانا مارکوزیان عکاس ارمنی-آمریکایی است که آثارش کاوشی است درباره ارتباط میان حافظه و مکان. او دانشآموختهی دانشکده روزنامهنگاری دانشگاه کلمبیاست. عکسهای این عکاس را میتوان در نشریاتی چون نیویورکتایمز، تایم، نیویورکر و گتیایمیجز دنبال کرد.
منبع: Smithsonian Magazine