نوشته: Andrew Hudson
مارسل پروست رمان نویس فرانسوی در بیوگرافی خودش نوشته است: سفر برای اکتشاف دنیاهای جدید بازدید از سرزمینهای جدید نیست، بلکه یافتن چشمهایی جدید است. این نصیحت پروست، پندی برای زندگی بوده، ولی میتوان آنرا به عکاسی در سفر نیز تعمیم داد. اخیرا من دارم سعی میکنم که با چشمهایی جدید یا نگاهی تازه، عکاسی کنم. در این مقاله شرح خواهم داد که برای یک سفر عکاسی یا گرفتن عکسهایی جالب در یک سفر چه باید کرد.
چند سال قبل، من از کارم کناره گرفتم تا به صورت تمام وقت به گرفتن سلسله عکسهایی بپردازم که برای نوشتن کتابی در زمینه راهنمایی عکاسان در سفر بنام اسرار عکاسی احتیاج داشتم. انجام این کار ابتدا خیلی سر راست و راحت به نظر می رسید، من تنها نیاز داشتم تا از نماهای کلاسیک در مناطق مورد نظرم عکاسی نمایم. ولی به زودی فهمیدم که دیدگاه آماتوری من برای انتشار یک راهنمای مناسب، کافی نیست! یک کتاب عکاسی به عکسهایی بالاتر از یک آلبوم شخصی نیاز دارد و من می بایست عکسهایم را قویتر، رنگینتر، مهیجتر و امیدوارکنندهتر میکردم. در طی این مطالعه و بررسی، من توانستم ابعاد مختلف این مهارت را که برای حرفهای شدن نیاز بود کشف نمایم و بتوانم عکسهایی بگیرم که برای انتشار مناسب باشد، نه اینکه تنها به درد ثبت خاطرات گذشته بخورد. همانند آنچه که پروست گفت، من به مناظر و مکانهای جدید برای عکاسی نیاز نداشتم، بلکه نیاز به چشمهایی جدید یا نگاهی تازه داشتم.
اولین گام این بود که هدف خودم را بهتر بشناسم. من شروع به مطالعه کتابهای سفرنامه و مجلات راجع به مسافرت نمودم تا دریابم چه جور عکسهایی به نظرم جالبتر می آیند. بقول معروف کار را از انتها آغاز کردم. من بهترین عکسهایی را که می بافتم تجزیه و تحلیل می کردم تا بفهمم که راز زیبایی و جذابیت آن کار در چیست و چرا این عکسها، از عکسهایی که من میگیرم جذابترند. این کار خیلی وقتگیر بود ولی من این کار را برای بهبود عکاسیاتان به شدت توصیه میکنم. عکسهایی که من را جذب میکرد رنگهایی زنده، ترکیببندی ساده، استفاده مناسب از نور، نمایش عمق سه بعدی و نگاهی غیر معمول و جالب به یک مکان معروف و شناخته شده داشتند.
بعد از اینکه دریافتم به دنبال چه چیزی هستم، به مطالعه کتابها و مجلات عکاسی پرداختم تا مهارتهای مورد نیازم را یاد بگیرم. قدم نهایی این بود تا آموزههایم را به عمل برسانم، و با انجام تمرین و گرفتن عکسهای فراوان به مهارت عملی لازم برسم. مانند بسیاری از مهارتها، در عکاسی نیز تمرین کار را کامل می کند و تمرین بخش لذتبخش کار است. من در این مرحله مرتب از نتیجه کار خود نکات جدیدی میآموختم و با مقایسه کارهایم با کارهای دیگران که برایم جالب بودند، نکات قوت و ضعف عکسهای خودم را مشخص می کردم. در این نوشتار به پنج نکته که شما را در بهبود عکسهای سفرتان کمک مینماید اشاره خواهم نمود.
۱- تاثیرگذاری عکس
یک عکس عالی چشمها را میرباید و شما را مجبور میکند از مرق زدن کتاب دست برداشته و به عکس خیره شوید. در حالی که ممکن است یک عکس هزاران کلمه حرف داشته باشد ، ولی من فکر میکنم یک عکس خوب عکسی است که بیننده با دیدنش بی اختیار و از روی تعجب بگوید :وای!
کلید تاثیرگذاری بصری در ۴ چیز است: سادگی، رنگ، نور و عمق
۱- ۱- سادگی. من وقتی به بسیاری از عکسها نگاه میکنم، چیزی که بیشتر از بقیه فدا شده است سادگی است و عکس درهم و برهم است. برای القای یک پیام واضح باید یک عبارت ساده و موجز بگویید: کم گوی و گزیده گو! بخشهای غیر ضروری عکسهایتان را ببرید و توجه بیننده را به سمت اساسیترین اجزاء عکستان معطوف نمایید. تنها برای اینکه سوژه مورد نظرتان پس زمینه ای داشته باشد، بخشی از اطراف آنرا باقی بگذارید. درهم ریختگی را از عکستان دور کنید، بخصوص آنرا از لبههای عکس دور نمایید. به سادگی با گرفتن عکسی از فاصله نزدیکتر به سوژه و استفاده از یک لنز زاویه باز و یا زوم بیشتر با یک لنز تله میتوانید المانهای ناخواسته را از کادرتان خارج کنید.
مثلا من هنگام عکاسی از یک بنای زیبا دوست دارم از یک پیش زمینه قوی و یک لنز ۲۸ م.م. استفاده نمایم. ساختمان را در یک سوم بالای عکس قرار می دهم و دو سوم باقیمانده عکس را با گلهای رنگی یا استخر جلوی آن پر میکنم. من دوست دارم که پایین کادر را با آن زیبایی بی پایان ببندم. ضمنا با استفاده از یک دیافراگم کوچک مثل f22 همه چیز را در فوکوس نگاه می دارم.
۱-۲ – رنگ. راه مورد علاقه من برای افزایش تاثیر پذیری عکسها، پررنگ و زنده کردن رنگها است. من عکسهایی که در آن قرمزی ماشینهای مسابقهای، آبی آرام بخش آسمانی، زردهای با طراوت و سبزهای دلپذیر دارند را دوست دارم. باز تاکید میکنم، سادگی کلید تاثیر گذاری است، سعی نمایید برای تاثیرگذاری بیشتر تعداد و نوع رنگهای موجود در عکستان را حداقل نمایید. بطور کلی عکس، یک موضوع اصلی دارد و یک رنگ اصلی. تنها بر روی یکی از سه رنگ اصلی تمرکز نمایید:قرمز، آبی یا زرد. این رنگهای غالب بهترین توازن را با رنگهای مکمل خود برقرار می نمایند:قرمز با سبز، آبی با نارنجی و زرد با بنفش.
برای سالهای متمادی، من از رنگهای چشمگیر در عکسهایم استفاده نمی کردم و این بسیار مخرب بود. از انواع فیلتر و محدوده بندی نور استفاده میکردم، ولی هیچکدام درست کار نمی کرد. ولی بالاخره راز کار را پیدا کردم که در یک کلمه نهفته بود: رنگهای شاداب و زنده (Velvia). با استفاده از اسلاید رنگی با رنگهای شاداب و اشباع ناگهان عکسهای آماتوری بی رمق من به عکسهای حرفه ای با رنگهای زنده تبدیل شد. این دریافت شبیه یک الهام حیات بخش بود. (در دوربین های دیجیتال معمولا یک مد رنگی Velvia وجود دارد که رنگهایی با اشباع بیشتر و غنی تر ایجاد میکند.- م.)
دو حربه دیگر برای زندهتر کردن رنگها وجود دارد که هر دو بسیار سادهاند. اول این از یک فیلتر پلاریزه استفاده نمایید که قیمت بالایی هم ندارد. من در بیشتر عکسهای روز در هوای آزاد، از فیلتر پلاریزه برای پررنگ تر کردن آبی آسمان استفاده میکنم. ضمنا این فیلتر انعکاس سطوح را کم می کند و باعث می شود تا رنگ سطوح درخشان و زندهتر به نظر آید. دوم اینکه عکستان را در طیفهای متوسط تنظیم نمایید. برخلاف چشم انسان، فیلم عکاسی دارای محدوده دینامیکی کوچکی است که فقط می تواند محدوده باریکی از سطوح روشنایی را ثبت نماید. بنابر این سعی نمایید اجزائی را که از سایرین خیلی روشن تر یا تیره تر هستند در نظر نگیرید و طیفی متعادل در میان کادر را برای نورسنجی استفاده نمایید.
۱- ۳- نور. استفاده خوب از نور رمز عکسهای برنده است. استفاده موثر از نور روز می تواند رنگهای عکستان را نیز بهبود بخشد. رمز عکسهایی مانند عکسهای نشنال جئوگرافیک این است که وقتی نور خورشید طلائی است – ساعات ابتدایی بعد از طلوع آفتاب یا نور قبل از غروب – عکس بگیرید. عکاسان حرفهای این زمان را ساعات جادوئی مینامند. با نزدیک شدن خورشید به افق، نور خورشید مجبور است مسیر بیشتری را در هوا و از جمله از میان لایه ازون، گرد و غبار و بخار آب عبور نماید. بنابراین طول امواج واقع در انتهای طیف آبی پراکنده شده بیشتر از امواج واقع در انتهای طیف قرمز جذب میشوند. بنابر این نور خورشید ابتدا به زردی و سپس رفته رفته به سرخی میگراید. این نور طلایی منظره شما را با رنگی آتشین نقاشی نموده و تصاویری حیرتانگیز ایجاد می کند. ضمنا نور کمتر محدوده روشنایی منظره را کمتر نموده و به دوربین امکان ثبت بهتر رنگها را می دهد.
۱- ۴- عمق. در عسکهایتان اجزایی که عمق را نشان میدهند بگنجانید تا عکسهای دو بعدی را به سه بعدی تبدیل نمایید. مثلا با ترکیب یک پس زمینه جداگانه با یک سوژه بسته، سوژه و زمینه آن را در صفحات جداگانهای قرار دهید. دنبال یک سری خطوط راهنما همانند یک دیوار، نرده یا جاده بگردید تا بیننده را به درون عکس بکشید. با عکاسی در ساعات جادوئی با ایجاد سایههای طویلتر شکل و بافت بهتری ایجاد نموده و به جدایی سوژه از زمینه کمک مینماید.
۲- تحقیق نمایید.
هر چه بیشتر در مورد محل مورد عکاسی تحقیق نمایید عکسهایتان بهتر خواهد شد. قبل از بازدید از یک محل، دنبال مطالبی در مورد آنجا بگردید. بسیاری از شهرها و کشورها و مناطق توریستی دارای سایت یا دفاتر خاصی هستند که میتوانند اطلاعات خوبی به همراه عکسهایی از مکان مورد نظر در اختیار شما قرار دهند. دفترچههای رنگی راهنمای مسافرین و کتابهای عکس مکانهای مورد نظر دارای عکسهای زیادی از آن منطقه خواهد بود. ضمنا می توانید با استفاده از چند کلمه کلیدی خاص، به جستجوی مطالب و عکسهای منطقه مورد نظر در اینترنت بپردازید.
وقتی به محلی وارد میشوید، قفسه عکسهای کارت پستال، کتابهای عکس یادگاری، دفاتر محلی اطلاعات توریستی را جستجو کنید و با رانندگان تاکسی و خدمه هتل صحبت نمایید تا اطلاعات بیشتری در مورد محل به دست آورید و آماده بکارگیری دوربینتان شوید.
من قبل از بازدید از هند، یک کتاب عکس پیدا کردم با عکسی فریبنده از تاج محل که از روی رودخانه گنگ گرفته شده بود. وقتی من به آن محل معروف رسیدم هیچکس حتی کارکنان اطلاعات توریستی نمی دانستند که چگونه میتوان به رودخانه دسترسی پیدا کرد. بطور اتفاقی یک راننده تاکسی اطلاع داشت و توافق کرد که قبل از طلوع آفتاب مرا به آنجا ببرد. ما از میان یک کوچه باریک گذشتیم و به لب رودخانه رسیدیم که در آنجا همه چیز ویرانه و متروکه بود و جز یک خانه کوچک چیزی وجود نداشت. درست هنگامی که خورشید شروع به طلوع کرد، مردی از آن خانه برای سیگار کشیدن بیرون آمد. بعد از اجازه گرفتن از او، چند عکس از او که از طلوع آفتاب و پک زدن به سیگار لذت میبرد گرفتم. این عکس که در آخرین سفر آماتوریام گرفتم یکی از عکسهای مورد علاقه من است و در زمره یکی از عکسهای مورد توجه و پرمباحثه نشنال جئوگرافیک قرار گرفت.
very good
هنرمند کسی است که مقوله هنر را { در هر شکلی از ان } با سلایق.علایق و جهانبینی خود بیان کند . این بیان حتی اگر مخالف عقاید ما باشد .غلط نیست و صرفا
بیان و برداشت یک نفر از از یک پدیده اجتماعی است . ارتور میلر
عکاسی در سفر از مقولاتی است که در ابتدا باید انرا مشخص نمود . ایا به سفر
میرویم تا عکس بگیریم یا در هنگام مسافرت عکاسی میکنیم . اگر مورد اول صحت
داشته باشد بنابر این عکاس حرفه ای است و به اختیار خود یا در قرارداد با شرکت. موسسه. یا سازمانی میباشد و این امکان را داد که انواع و اقسام تجهیزات را همراه
داشته باشد و فرصت کافی که بدون دغدغه کار خود را انجام دهد .
تصور من اینست که هدف از انتشار این مقاله کمک به افرادی باشد که در هنگام سفر
عکاسی میکنند و نسبت به افراد گروه اول اماتور محسوب میشوند .
به خاطر محدودیت این فضا در اینده نظرات خود را ادامه میدهم .
در گروه اماتورها نیز برخی مقوله عکس گرفتن را صرفا به ایستادن در جلوی بنا ها و یا
مناظر طبیعی میدانند تا حضور فیزیکی خود را در این اماکن حک کنند .
باز هم تصور من اینست که قصد از انتشار این مقاله گروه فوق نیز نباشد . بنابراین افرادی باقی میمانند که منظورهای متفاوتی از مسافرت دارند و در کنار این مسافرتها
تمایل دارند که متفاوتتر از گروه اماتورها به نوعی عکاسی هوشمندانه و با هدف بپردازند .
تمامی مطالب فوق به این منظور است که در ابتدا شخصیت . بینش .و اهداف عکاسان
را شناسایی و سپس بپردازیم به این نکته که در هنگام مسافرتها چگونه میتوان عکاسی کردن را بهتر انجام داد و چگونه میتوان دیدگاههای خود را از جوامع مختلف به
بینندگان عکسهایمان ارایه کنیم .
نویسنده با هوشیاری کیمیای گمشده عکاسان ایرانی را به شرح میکشد . درس گرفتن از کارهای اگر نگوییم ضعیف ولی غیر قابل رقابت با عکسهای عکاسان که در
نقاط مختلف جهان به تصویر کشیده شده است و چنین تجویز میکند . مطالعه ( تئوری)
عکس گرفتن(پراتیک) تجزیه و تحلیل (انالیز) و کسب نتیجه مطلوب وسپس نتیجه را به
تئوری در یک مرحله بالاتر تبدل میکند و به ما می اموزد که تجربه اندوزی به شکل میباشد و باید از او ممنون و متشکر بود .
ولی متاسفانه و به نظر من نویسنده عکاسی در سفر را محدود به عکسهای نما ومناطر کلاسیک که مناسب البومها باشد محدود میکند و دید کاسبکارانه از مقوله عکاسی را به رخ میکشد. ایا تمامی منظور از این کار چنین است . ایا رنج سفر به کشور قدیمی و باستانی مصر صرفا عکاسی از اهرام ثلاثه خلاصه میشود . ایا مطالب
جالب دیگری در این کشور یافت نمیشود ؟
شهرام جان
از توضیحات و نظرات متین و صائب شما متشکرم.
در عکاسی از بناهای تاریخی مانند اهرام ثلاثه دورین ما صرفا نمایشگر یک بنای صخره ای عظیم است که فاقد روح میباشد و دوربین ما هرگز قادر نیست رنج ومحنت هزاران وشاید میلیونها انسانی که در ساخت ان به زور بکار کشیده شده اند و جان سپرده اند را به تصویر بکشد . زمان هرگز به عقب باز نمیگردد .
ولی ما قادر هستیم زندگی روزمره . فرهنگ غالب اجتماعی . وضعییت معیشتی . هنرهای دستی . پوشاک مورد استفاده . خیابانها و بازارهای سنتی . بافت قدیمی و
جدید شهر ها و ……… را توسط دوربین خود به بیننده نشان دهیم و بینندگان را لااقل
به بخشی از زندگانی در میان دیگر انسانها اشنا سازیم .
داشتن عکس از برج ایفل . ابشار نیاگارا . کاخ کرملین . تخت جمشید . مسجد ایا صوفیه و هزاران بنا و مناظر طبیعی بسیار زیباست ولی همه چیز نیست .
خیلی وقته که تو این سایت میام و میرم.ولی کامنت نمیذاشتم.یه کلام بگم حرف نداره
خیلیخری
دوستان عزیز سلام:
من عاشق عکاسی هستم اگه میشه به من یک کلاس خوب معرفی کنید متشکرم
دوستان عزیز سلام:
من عاشق عکاسی هستم اگه میشه به من یک کلاس خوب معرفی کنید متشکرم
my email:saranewday@yahoo.com