عکس: محمد نوروزی
حسین پرتوی، عکاس باسابقهٔ مطبوعاتی و تاریخساز انقلاب، یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۹۳ پس از سالها بیماری و مراقبت تحت شرایط ویژه سرانجام در سن ۷۲ سالگی درگذشت. هماینک خانوادهٔ این عکاس فقید با صدور پیامی از حضور و همدلی عکاسان، مسئولان، رسانهها و عموم مردم در مراسم تشییع و ترحیم آن مرحوم تشکر و قدردانی کردهاند. متن کامل این پیام به این شرح است:
«باور داشتیم که بیماری پدر او را تحلیل برده است ولی از رحمت پروردگار طلب کرده بودیم که تا ایمان به این هجران را در ما به باور نرسانده، این فراق را جاری نکند.
بیماری، درد است و بیمار داری دردی سنگین و حواشی سنگین این دردها را که نمیتوان نادیدهشان انگاشت! اینها همه بسی ناگفتنیتر از آن است که بتوان در سطری گنجاند.
دردی که با وجود سعی در پنهان داشتن از پدر، در نگاهش میخواندیم که از آن آگاه است.
دردی که سالها مادر با حضور هر لحظه کنار پدر در دل نگاه داشت تا جایی که دعوت به یک سفر زیارتی را نیز به خاطر تعذب پدر در تنهایی برنتافت.
دردی که خانواده «عبدالحسین پرتوی» هر روز با آن سر کرد و در برابر شدت این ابتلا صبوری کرد و تنها به خدا پناه برد.
دردی که امروز پدر ندارد و مادر نمیکشد و اعضای خانواده پنهانش نمیکنند.
دردی که ۱۹ بهمن هر سال به واسطهٔ ثبت عکس کمرشکن بیعت همافران با حضرت امام خمینی (ره) در مدرسهٔ رفاه در سال ۱۳۵۷ که، از صبح تا عصر سر باز میکرد و میرفت تا سالی دیگر و شاید! یادی دیگر.
اینک از دردهایی که هر کدام زخمی به دلمان گذاشت یاد نمیکنیم. اکنون که بیش از چهل روز است جسم نحیف پدر در قطعهٔ نامآوران آرام گرفته است پروردگار را شاکریم که صبر بر این بلا را با رضایت از مشیت الهی بر جانمان ریخت و اسباب تحکیم ایمانمان شد.
خدای را شاکریم که وسعت الطاف بیشمار خود را در دست و دل و نگاه دوستان و آشنایان، همکاران و خبرنگاران، پایگاههای اطلاعرسانی عکس و عکاسی، عکاسان و هنرمندان، مدیران و مسئولین، همسایگان و شاگردان و روح مهربان و قدرشناس این مردم ریخت تا از دور و نزدیک جویای احوال آن عکاس فقید و هنرمند رفیعالقدر باشند وگاه! در محضر پدر حضور یابند و با کلام نگاه، بگویند و بشنوند و در نهایت این قصهٔ سرشار از درد، آن چنان باشکوه، درک و معرفت را فریاد کنند.
در روزگاری که گرفتاریهای گوناگونی همه را دربرگرفته است نمیتوان از مهربانی آنان که در طی این مسیر سخت و صعب از وقت و حضور و پشتیبانی و درک و همدلی، به قدر بضاعت یاریمان کردند و تنهایمان نگذاشتند، دم بر نزنیم که بضاعت ما در جبران این همه مهر، اندک است ولی لطف و اجر حضرت پروردگاری که فرمود «من لم یشکرالمخلوق، لم یشکرالخالق» را حدودی نیست.
لحظه لحظهٔ حضور و همراهی و همدلی تمامی آنانکه در محضر حضورش حاضر بودند و آنان که در تشییع و ترحیم حاضر شدند و آنانی که دلشان همراهیمان کرد را به حضرت کریم و بنده نوازش وامیگذاریم که اجرشان محفوظ باشد. انشاا…
صمیمانه باری دیگر برای روح آن عکاس هنرمند حلالیت و دعای خیر میطلبیم و برای سایر عکاسان عرصهٔ انقلاب و سالهای مبازه و دفاع و جنگ، سلامت و عاقبتبخیری آرزو میکنیم.»