اختصاصی «سایت عکاسی» – امبرتو اکو، نشانهشناس و فیلسوف ایتالیایی، جمعه ۳۰ بهمن ۹۴ در سن ۸۴ سالگی در میلان درگذشت.
هر چند او گاه با نام رمان معروفش، ”به نام گل سرخ“ شناخته میشود، اما آثار و مطالعات فراوانی در زمینه زیباییشناسی قرون وسطی، نقد ادبی، فرهنگ رسانه، انسانشناسی و نیز نشانهشناسی دارد که این موضوع اخیر به خاطر ارتباط با عکاسی، موضوع بحث این مطلب است.
اکو یکی از مهمترین روشهای نشانهشناسی در علم نشانهشناسی معاصر را بنا نهاد که به «نشانهشناسی تاویلی» مشهور است و در کتابهای مهمش با عنوانهای «ساختار غایب“ و تئوری نشانهشناسی، نقش خواننده، نشانهشناسی و فلسفه زبان و حدود تاویل، آن را مورد بحث قرار داده است. او موسس مجله معروف VS است که یک ژورنال معتبر نشانهشناسی در اروپا به شمار میرود و بسیاری از نشانهشناسان معروف مانند ژان ماری فلوش، ژاک فونتانیل و فلاسفهای چون جرج لاکوف مقالاتی در آن منتشر کردهاند.
نقطه شروع بحث نشانهشناسی اکو این است که هم در جوامع صنعتی و هم طبیعی، انسان در سیستمی از سیستمهای نشانهای متحول میشود. جنبه خاص تئوری نشانهشناسی اکو این است که علاوه بر زبان و متن، او در تئوری خود به نشانههای غیرزبانی و حتی طبیعی میپردازد که بر اساس رمزگان یا آموختههای پیشین معنادار میشوند.
اکو نشانهها را به دو دسته مصنوعی و طبیعی تقسیم کرد. نشانههای مصنوعی خود به دو دسته تقسیم میشوند: نشانههایی که عمدا برای دلالت کردن و معنا بخشیدن تولید میشوند و نشانههایی که عمدا به عنوان یک کارکرد تولید میشوند. نشانههای طبیعی نیز به دو دسته تقسیم میشوند: نشانههایی که توسط عناصر طبیعی تولید میشوند و انسان در آنها نقشی ندارد (مثل تجمع ابرها به عنوان نشانه طوفان) و نشانههایی که به صورت غیرارادی توسط انسان تولید میشوند (مثلا ظهور علایم پوستی خاص میتوان دال بر بیماری کبد باشد اما انسان نمیتواند به صورت ارادی چنین نشانههایی تولید کنید که دال بر آن بیماری باشد.)
جنبه مهم دیگر از تئوری نشانهشناسی اکو، مفهوم کد یا رمزگان است. اکو در کتاب ساختار غایب، ده مورد رمزگان را در خوانش تصاویر مورد بحث قرار داده است که برخی از آنها در میتواند در زمینه تاویل آثار عکاسی مورد استفاده قرار گیرد. مثلا رمزگان ادراکی یا حسی که مرتبط با درک موثر و حس است و میتواند در زمینه درک رنگ، نور و اندازهها مورد استفاده واقع شود.
رمزگان مهم دیگر، رمزگان انتقالی است که یکی از عوامل موثر در درک لحن عکس است: لحنی که میتواند بر کیفیت زیباشناسی یک تصویر نیز موثر باشد. به عنوان مثال در آثار هنرمندانی چون انسل ادامز که کیفیت فیزیکی عکسهایشان، عنصری ساختاری محسوب میشود، رمزگان انتقالی قابل بررسی خواهد بود. رمزگان شکلی که مواردی چون ترکیببندی، ارتباط موضوع با پسزمینه، درجات روشنایی و رنگ و در کل تحلیلهای فرمی را در بر میگیرد. رمزگان قابل توجه دیگر اکو، رمزگان بلاغی است که واجد دلالتهای ذوقی است: مثلا اگر در عکسی، مردی که در طول جاده درختکاری شده و بیپایان راه میرود، معنای تنهایی از آن برداشت میشود.
مسالهای دیگر در تئوری نشانهشناسی اکو، نظریه ارتباط است. سویههای متفاوت هر پیام تصویری، که وابسته به تاریخ و فرهنگ خاص است میتواند در شرایط متفاوت، کارکردهای متفاوت داشته باشد. مثلا فیلم مادر پودوفکین در ۱۹۲۵، کارکردی سیاسی داشته و قرار بوده ایمان مخاطب را نسبت به انقلاب کارگری استحکام بخشد. اما اکنون این فیلم از جهات دیگری دارای اهمیت است. کارکرد زیبایی شناسی اثر هنری، مهمترین کارکرد آن است: فیلم مادر پودوفکین، حتی با از بین رفتن زمینه اصلی پیام، همچنان زنده است. امبرتواکو در کتاب نظریه نشانهشناسی نوشته است :
«متن زیباییشناسی کاری خاص در بر دارد یعنی شکلی ویژه از مهارت در بیان در آن یافتنی است. این مهارت در بیان موجب ارزیابی مجدد محتوا میشود. ارزیابی مجدد محتوا نیز موجب این مهارت میشود. این کارکرد دوگانه، گوهری ویژه و صفتی اصیل را از کارکرد نشانه ایجاد میکند. تمامی این عملکرد، هر چند متمرکز است بر رمزگان، اما به گونهای پیگیر، گونهای جدید از آگاهی را در جهان موجب میشود.
آنچه پیام هنری را ازپیامهای دیگر متمایز میکند، شکل و شیوه بیان است. اثر هنری جدا از تمام کارکردهایش، بدلیل منش هنری خود زنده میماند.»
یکی دیگر از مباحث وابسته به عکاسی در تئوریهای اکو، بحث تاویل و تاویل افراطی است که در کتابی به همین نام از انتشارات کمبریج در سال ۱۹۹۰ منتشر شده است. اکو در این درسگفتار خود به مفاهیم نیت مولف و نیت خواننده پرداخته است و گفته است که در برابر نظریه <مولف محور> (تفسیر بر اساس نیت مولف) و نظریه <خواننده محور> (تفسیر دلخواه از اثر بر اساس ذهنیت هر فرد)، نظریه سومی هم میتواند وجود داشته باشد که اساس آن <نیت متن> است. نیت مولف نمیتواند اساس تفسیر اثر باشد و از سوی دیگر، بالاخره معیارهایی برای محدود کردن تاویل باید وجود داشته باشد و نمیتوان اثر را هر گونه که بخواهیم تاویل کنیم.
شناخت نیت متن به معنای شناخت یک راهبرد نشانهشناختی است. چگونه میتوان گمانهزنی راجع به نیت متن را ثابت کرد؟ تنها راه این است که متن را به عنوان یک کلیت منسجم بسنجیم و نشانه یا گواه درستی انتخاب کنیم. چگونه؟ نشانه تنها با سه شرط میتواند به عنوان دال چیز دیگری در نظر گرفته شود: اینکه آنچیز بتواند به صورت موجزتر بیان شود، اینکه به علتی خاص (و نه شمار نامعینی از علتهای نامتجانس) اشاره کند و سرانجام اینکه با سایر شواهد و نشانههای اثر به عنوان یک کلیت منسجم، همخوان باشد. در واقع با این کلیدهایی که امبرتو اکو داده است میتوان تاویلهایی که بر پایه نیت متن هستند از تاویلهای افراطی (اصطلاحا داستان پردازی) تشخیص دارد.
بحث در مورد نظریههای امبرتو اکو را نمیتوان در یک متن ساده و کوتاه گنجاند. اما در این مطلب و به مناسب درگذشت امبرتو اکو سعی شد که به برخی از نظریات مرتبط با عکاسی این متفکر و فیلسوف معاصر، به صورت بسیار موجز پرداخته شود.
منابع مورد استفاده:
– The Semiotic Process and the Classification of Signs، +
– عکاسی و نظریه، مهدی مقیم نژاد ، انتشارات سوره مهر، ۹۳
– هرمنوتیک مدرن، گزینه جستارها، ترجمه بابک احمدی، مهران مهاجر، نشر مرکز، ۹۳
– از نشانههای تصویری تا متن، بابک احمدی، نشر مرکز ۹۰
بسیار عالی، سپاس گزارم
یاداشت مفیدی بود
سپاس
متنی کوتاه و در عین حال پر بار که ارزش این یادداشت را دوچندان می کند.سپاس گزارم
سپاس از دکتر روشن گرامی بابت این مطلب خوب
با کتاب از نشانه های تصویری تا متن بابک احمدی با نشانه شناسی آشنا شدم و کتاب عکاسی و نظریه دکتر مقیم نژاد هم سال قبل خواندم و عالی بود .
پیشنهاد می کنم دوستان حتما مباحث نشانه شناسی را دنبال کنند