عکس: احسان قنبری فرد


توضیح سایت عکاسی: این یادداشت توسط مهدی فاضل، مدیر کمیته علمی جشنواره عکس «خانه دوست» در چارچوب انتشار مقالات و یادداشت‌هایی در تبیین موضوع و هویت عکاسانه آن پیش از برپایی جشنواره، بر روی عکسی از احسان قنبری فرد نوشته شده و برای انتشار در اختیار سایت عکاسی قرار گرفته است.  


    پرداختن به مضامینِ نو و ایده‌های بکر و خلاقانه، علاوه بر آنکه مایهٔ حیات هنر بوده است، عامل زایش و تعمیق اندیشه و سرعت گرفتنِ سیر تصاعدیِ خلق و ابداع بوده است. اشاره به این نکته‌ی) البته بدیهی (از آن جهت اهمیت دارد که وقتی به آثارِ خروجیِ جشنواره‌هایی که با موضوعِ مشخص و بصورت ادواری برگزار می‌شوند، نگاه می‌کنیم، کم و بیش به نوعی پویایی و خط سیر در آثار منتخب برمی‌خوریم که از ساده‌ترین و دم‌دستی‌ترین مفاهیم و مَحمِل‌ها آغاز و به مضامین پیچیده و لایه‌های فلسفیِ موضوعِ مورد نظر می‌رسند.

     به دیگر سخن، پرداختن به موضوعِ واحد طی چند دوره برگزاری یک جشنواره، ضرورتِ اندیشه‌ورزی و ایده‌پردازی پیرامونِ موضوع را شدت بخشیده است؛ به گونه‌ای که حرکت به سمت ایده‌های ساده و تولید آثارِ بازنمایانهٔ صرف، برای یک جشنواره، به ویژه در دوره‌های متأخر آن، نامطلوب و ناموفق به نظر می‌رسد.


    اگرچه آثار ارزشمند و نگاه‌های نویی، در برخی آثارِ رسیده به دبیرخانهٔ جشنوارهٔ خانه دوست، دیده می‌شود اما دریافتِ حجم قابل توجهی از عکس‌ها، که به کلیشه‌های رایج و رویکردهای گزارش‌گونه در تم «زیارت» پرداخته‌اند، چند نکته را روشن می‌سازد؛ نخست اینکه در نخستین گامِ این جشنواره که البته تا کمال خودش فاصله دارد، چنین رویکردهایی که چندان هم دور از انتظار نبوده است، تا حدی طبیعی می‌نماید. دیگر اینکه رسیدن به نتیجهٔ جشنواره، خود بخشی از تبیین ماجرای جشنوارهٔ آتی خواهد بود. یقیناً آثار برگزیدهٔ نخستین جشنوارهٔ عکس خانه دوست، در ایده‌پردازی‌های آیندهٔ عکاسان و دست یافتن به وجوه متفکرانه‌ترِ موضوع، راهگشا خواهد بود. همین مسأله، ضرورت تداوم جشنواره را نیز برای دست اندرکاران آن، جهت رسیدن به نتیجهٔ مطلوب، مشخص می‌کند.

   کمیتهٔ علمی جشنواره، طی یادداشت‌هایی سعی در توجه دادنِ عکاسان به سویه‌های عکاسانهٔ موضوع و ارجاع ایشان به وجوهِ گاه مغفول آن داشته است و در این مسیر، از دانش و تجربه اساتیدِ مدعو در اردوی کشوری عکاسان ایران، نیز بهره گرفته است و امیدوار است این حرکت در انتخاب رویکردهای عکاسان موثر بوده باشد؛ این تأثیر هرقدر هم که اندک باشد، در جهت برجسته‌تر کردنِ وجههٔ حرفه‌ایِ جشنواره تعریف خواهد شد؛ ضمن اینکه گام کوچکی در مسیر آموزش تئوریک عکاسی به شمار می آید. با این حال، بخشی از معیار و محکِ ارزشِ فعالیت کمیتهٔ علمی را کیفیتِ آثار ارائه شده رقم خواهد زد و در واپسین ساعاتِ ارسال آثار، امیدواریم دریافت عکس‌های عکاسانه و رویارویی با نگاه‌های شاعرانهٔ عکاسان عزیز شرکت‌کننده در این جشنواره نتیجهٔ روشنی را رقم بزند.

   مقایسهٔ ساده‌ای میان واقعیت، در بیرون و آنچه به وسیلهٔ عکس ثبت می‌شود، به این نکته منتج می‌شود که عکس‌ها هویتی مستقل از واقعیتِ بیرونی که مورد عکاسی قرار گرفته‌اند دارند؛ به بیان دیگر، واقعیت، پس از ثبت با ابزار عکاسی به هویتی کاملاً متفاوت و مستقل تبدیل خواهد شد و ماهیتِ اولیهٔ خود را از دست خواهد داد. بدین ترتیب اولا عکس‌ها، ضمن نشان دادنِ واقعیت، و اتکا به وجه نمایشیِ آن، کارکردی پارادوکسیکال خواهد یافت و آن اینکه با حذف بخش عمده‌ای از واقعیت، چیزی به واقعیت اضافه خواهند کرد و آن کارکردی سوبژکتیو و حسی است که در نازل‌ترین سطح خود، تأکید بر لحظهٔ خاص و برجسته کردنِ جزئیاتِ یک اتفاق را در دل خود دارد و در سطوح برتر، معنایابی و دلالتگری نشانه‌ها و درگیری ذهنی مخاطب را به همراه خواهد داشت؛

   ثانیاً ضرورت آشنایی عکاس را با واقعیت‌های عکاسانه و واجد ارزش عکاسی، بیش از پیش نشان می‌دهد؛ اینکه عکاس به درک و نوعی خودآگاهی رسیده باشد که واقعیتِ عکاسانه را از بین انبوه واقعیت‌های غیرعکاسانه بیرون بکشد و در قاب دوربین بنشاند. شاید اینکه آنری کارتیه برسون می‌گفت: «فکر کردن مربوط به قبل و بعد از عکاسی است…» تلویحا به همین نکته اشاره دارد که در لحظهٔ عکاسی، خودآگاهیِ عکاس، موجب عمل عکاسانه است…. حذف و دور ریختن عکس توسط عکاسان، پس از پرسه‌های عکاسانه، خود بر همین تفاوتِ ماهیتِ واقعیت و عکس آن دلالت می‌کند؛ اینکه جلوه‌گریِ واقعیت، به شیوه‌ای اغواگرانه، عکاس را به ثبت موضوعاتی وا می‌دارد که در بسیاری از موارد فاقد ارزش عکاسانه بوده‌اند.

     از سوی دیگر، عکس‌ها با پرده برداشتن از لایه‌های درونی و دراماتیکِ رویدادهایی که در حالت عادی و گذرا، فاقد اهمیت ارزیابی می‌شوند، به یک تعبیر چیزهای شایستهٔ دیدن را از انبوه واقعیاتِ بی‌ارزش، بیرون کشیده و ارزش می‌بخشد؛ چیزی که «لازلو موهولی نَجی» از آن به «واقعیتِ تشدید یافته» تعبیر می‌کند که چشم قادر به درک آن نیست!

     با این توصیف، عمل عکاسانه، به معنای نشان دادنِ واقعیتی «پنهان» است که عکاس، با استفاد‌هٔ هوشمندانه از ابزار، آن را می‌نمایاند. «ریچارد اَوِدان» در جایی گفته است: «تصاویر، برای من، واقعیتی دارند که آدم‌های واقعی ندارند… من از طریق عکس‌هاست که آنها (آدم‌ها) را می‌شناسم». توجه به این وجه از عکاسی، دیدنی‌های بسیاری را از انبوه واقعیاتِ عادی بیرون کشیده، به آن وجهی مفهومی خواهد بخشید و در پرهیز عکاس از تکرار و تقلید، مفید خواهد افتاد.