جام تهی
85,000 تومان
گزیده عکسهای دریاچه ارومیه
ناموجود
توضیحات
توضیحات
یادداشت ناشر:
هنوز نمیتوان باور داشت که دریاچهها نیز میمیرند. اما آیا باید این مرگ نامحتوم را برای دریاچه ارومیه تصور کرد؟
… مجموعه عکس حاضر تلاشی است، که به شکل ممتد تغییر چهره دریاچه را چه در بعد جغرافیایی و چه در بعد انسانی از آغاز تاکنون با نگاه خاص خود ثبت کرده است. مؤلف این کتاب در دو کیلومتری دریاچه زاده شده است و ر تمام عمر دریاچه را زیسته است. او به عنوان شاهدی از دورههای حیات دریاچه توانسته حزن این بحران را با عکسهایش در ما بیدار کند و اندوه تاریخی این زیادهخواهی را در قاب دریاچه بنشاند.
یادداشت عکاس:
بیا…بیا! پشت همین تپه است. خیلی نزدیک… الآن آفتاب از توش در میاد. اندازه یک سینی بزرگ.
میرفتیم بالای تپه، مینشستیم و آبی سحرگاهی دریا هوشمان را میربود. آفتاب که از دلش بیرون میزد رنگ طلا را بر گندمزاران و علفهای اطراف میپاشید و با نسیم صبحگاهیهمهچیز موج بر میداشت.
از آن روزها بیشتر از چهل سال میگذرد و هربار که به بالای تپه میرسم پیکر آهک زدهای رامیبینم که در خِرخِر آخرین نفسهای خود غرق شده است.
– ده سالگیات را به یاد آوری که هر شب از پشت پنجره به صدای خروشان موجها گوشمیسپردی و پرده پنجره همیشه تکان میخورد؟
مادرم میگفت این خنکی از طرف دریاست که به سمت پنجرهها میآید.
و مادرم اکنون زیر خاک است کنار آن تپه. اما رو به دریا.
– سوار شو بچه. خسته میشوی تا دریا خیلی راه است.
– ما دنبال گاری تا دریا خواهیم دوید مادر. چنان راهی نیست. به تپه که برسیم دریا در چند قدمیست.
گاری تا به کنار دریا برسد و زنها را پیاده کند من و دوستم بی آنکه لباسهایمان را در آوردهباشیم بر روی آب رها شده بودیم.
نمیدانی همسایگی با دریا چه لذتی داشت.
اکنون صدای تو خاموش است و برق گزنده سفیدی نمکپاش تو، در آن دورترها خطی است بین زمین و آسمان.
هر بار بالای تپه که میرسم دلم پر میشود از کودکیهایم و غمی بزرگ به سراغم میآید کهاین همه سال چرا در کنارت نبودم تا دور شدنت را ببینم.
لعنت به این چهار دیواریها. لعنت به این میزهای انزوا. اکنون هرچه اشک بریزم در وسعتبی کرانهی تو قطرهای بیش نیست. دل سوختهات آب دریاها را میخواهد.
من در همسایگی تو متولد شدم و نمک تو طعم سفره من بود. بزرگ شدم و دلم رنگ آبی تو را گرفت.
کجا میروی این همه خاموش و تنها
من و مادرم بالای تپه چشم به راه تو هستیم.
– دریا خندید در دوردست دندانهایش کف و لبهایش آسمان.
درباره عکاس:
رومین محتشم، متولد ۱۳۴۰ در ارومیه است. وی فارغالتحصیل عکاسی از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران است. آثار او در بیش از ۶۰ نمایشگاه انفرادی، گروهی و جشنوارههای ملی و بینالمللی در ایران، ژاپن، یونان، اتریش، سنگاپور، قبرس، فرانسه، ترکیه، ایتالیا، عمان، عراق و بلژیک به نمایش درآمده و برنده جایزه شده است.
اطلاعات تکمیلی
اطلاعات بیشتر
عکاس | |
---|---|
تعداد صفحات | ۱۲۰ صفحه گلاسه |
قطع | |
تیراژ | |
نوبت چاپ | |
شماره شابک | ۹۷۸-۶۰۰-۱۵۲-۲۳۹-۰ |
انتشارات |
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.