برنیس ابوت. پرتره لوئیس هاین، حوالی ۱۹۳۸
یک نوع کار هست که بهنفع کودکان است، اما یک نوع کار هم هست که فقط بهنفع کارفرماست. هدف کار گرفتن از کودکان پرورش آنها نیست، بلکه هدف سودجویی از آنهاست.
لوئیس هاین، ۱۹۰۸
بعد از جنگ داخلی آمریکا (۱۸۶۱ – ۱۸۶۵)، دسترسپذیری به منابع طبیعی، اختراعات جدید و بازار پذیرا محرکی برای شکوفایی صنعت شد. در این دوران تقاضا برای کارگر رو به فزونی گذاشت و در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بسیاری از کودکان به نیروهای کارگری ملحق شدند. حقوق کارگران در کارخانهها معمولاً بهقدری پایین بود که کودکان مجبور بودند برای کمک به معیشت خانوادهشان کار کنند. شمار کودکان زیر ۱۵ سالی که در مشاغل صنعتی مشغول به کار بودند از ۱.۵ میلیون در سال ۱۸۹۰ به ۲ میلیون در سال ۱۹۱۰ رسید.
کارخانهها به استخدام کودکان علاقه داشتند چرا که آنها در مشاغل غیرتخصصی با دستمزدی پایینتر از بزرگسالان کار میکردند و با دستان کوچکشان بهتر میتوانستند با ابزارهای کوچک کار کنند. در آن دوران کودکان بخشی از اقتصاد خانواده تلقی میشدند. مهاجران و آنهایی که از روستا به شهر آمده بودند، معمولاً فرزندان خود را سر کار میفرستادند، یا در کنار آنها کار میکردند.
به هر حال، کودکان کار کمتر میتوانستند کودکی را تجربه کنند. رفتن به مدرسه و آماده شدن برای آینده فرصتی بود که این کارگرانِ ارزان بهندرت از آن بهرهمند بودند. آنها با کار در محیط صنعتی در معرض مشکلات جدی سلامتی قرار میگرفتند. بسیاری از کودکان کار دچار کمبود وزن بودند. برخی از عدم رشد کافی و مشکل انحنای ستون فقرات رنج میبردند. آنها بیماریهایی میگرفتند که مربوط به محیط کارشان بود، مثلاً آنهایی که در معادن زغالسنگ یا کارخانههای نخریسی کار میکردند دچار سل یا برنشیت میشدند. همچنین بهعلت خستگی فیزیکی و ذهنی در اثر کار سخت و طولانی، نرخ حوادث آسیبزننده در آنها بالا بود.
در اوایل دههی ۱۹۰۰، بسیاری از آمریکاییها کار کودکان را «بردگی» میدانستند و در صدد پایان دادن به آن بودند. آنها استدلال میکردند که ساعات طولانی کار، کودکان را از فرصت تحصیل و آمادهسازی برای آیندهای بهتر محروم میکند. در عوض، آنها با کار در کودکی محکوم به بیسوادی در آینده، فقر و فلاکتی ادامهدار هستند.
در سال ۱۹۰۴، گروهی از اصلاحطلبان پیشرو کمیته ملی کار کودک (National Child Labor Committee) را تأسیس کردند، سازمانی که هدفش الغا و برچیدن کار کودکان بود. این سازمان در سال ۱۹۰۷ اساسنامهای را از کنگره دریافت کرد. آنها تیمی را برای جمعآوری شواهد از شرایط سخت کار کودکان استخدام کرده و سپس نمایشگاههایی را بههمراه عکس و آمار برای برجستهسازی شرایط نامناسب این کودکان برپا کردند. این تلاشها به تأسیس اداره کودکان (Children’s Bureau) انجامید که نقش ادارهی فدرال گردآوری و پخش اطلاعات را داشت. در سال ۱۹۱۳، اداره کودکان به اداره کار (Department of Labor) انتقال یافت.
لوئیس هاین (Lewis Wickes Hine) که یک معلم و عکاس ساکن نیویورکسیتی بود، باور داشت که از طریق تصویر میتوان قصهای تأثیرگذار را نقل کرد. او دربارهی سوء استفاده از کودکان کارگر چنان حس بدی داشت که کار معلمی خود را ترک کرد و بهعنوان عکاس تحقیقی به استخدام کمیته ملی کار کودک درآمد.
هاین به نقاط مختلف آمریکا سفر کرد تا شرایط کاری کودکان در صنایع مختلف را به تصویر بکشد. او کودکان را در معادن زغالسنگ، کارخانههای بستهبندی گوشت، نساجی و کنسروسازی به تصویر کشید. او همچنین عکسهایی از کودکان کار در خیابانها که بهعنوان واکسی، روزنامهفروش و فروشندهی دورهگرد مشغول به کار بودند تهیه کرد.
هاین در بسیاری از موارد با حیله و ترفند راهش را به درون کارخانهها برای عکاسی باز میکرد چرا که مدیران کارخانه دوست نداشتند جامعه آن تصاویر را ببیند. او دقت داشت که هر عکس را با اطلاعات دقیق مستند کند. هاین برای زیرنویس عکسهایش، بهبهانهای سر صحبت را با کودکان باز میکرد و سپس حرفهای آنها را با دستِ پنهان درون جیبش سریع یادداشتبرداری میکرد.
هاین از آنجایی که با ترفند این عکسها را میگرفت، عقیده داشت که باید «کاملاً مطمئن شوم که اطلاعات عکسم صد درصد خالص هستند—بدون هیچ گونه دستکاری یا تظاهری.» عکس خوب از نظر هاین «آن دسته از احساساتی از عکاس را بازتولید میکند که میخواهد برای دیگران نیز تکرار شوند.» از آنجایی که هاین دریافته بود عکسهایش کیفیتی ذهنی دارند، از کارهایش با عنوان «عکس-تفسیر» یاد کرده.
هاین عقیده داشت که اگر خودِ مردم بتوانند سوء استفادهها و بیعدالتی در حق کودکان کار را ببینند، خواستار قوانینی خواهند شد که به این نابکاری پایان دهد. در سال ۱۹۱۶، کنگره ایالات متحده لایحه کیتینگ-اُئینز (Keating-Owens Act) را تصویب کرد. بهموجب این لایحه، این استانداردها در رابطه با کار کودکان برقرار میشدند: حداقل سن برای کارگران صنعتی ۱۴ سال و کارگران معدن ۱۶ سال؛ حداکثر ساعت کاری ۸ ساعت در روز؛ ممنوعیت کار در شب برای کارگران زیر ۱۶ سال؛ و سند اثبات سن. شوربختانه، این قانون بعداً به این دلیل که قدرت کنگره در تنظیم تجارت بین ایالتی شامل شرایط کار نمیشده، مغایر با قانون اساسی تشخیص داده شد. حال برای مقابلهی مؤثر با کار کودکان میبایست منتظر معامله نو (New Deal) بود. به هر حال، تلاش اصلاحطلبان در وضع قانون ممنوعیت کار کودکان و قانون حداکثر ساعت کار در سطح ایالتی به ثمر رسید. در سال ۱۹۲۰، شمار کودکان کار تقریباً نصف تعداد آنها در سال ۱۹۱۰ شد.
لوئیس هاین در فقر درگذشت و جز از سوی تعداد معدودی، تلاشهایش نادیده گرفته شد. به هر حال، از وقتی نام او بهعنوان یک عکاس مطرح آمریکایی به سر زبانها افتاد، شهرت و اعتبارش شروع به رشد کرد. عکسهای او به ما یادآوری میکنند که کودک بودن و مثل یک بزرگسال کار کردن یعنی چه، در دورانی که کارگری سختتر از آن چیزی بود که امروز میبینیم. عکسهای هاین از کودکان کار بر آگاهی مردم آمریکا افزود و راه را بر تغییر قوانین کار در این کشور هموار کرد. لوئیس هاین بهمدد آزادی بیان و آزادی مطبوعات، زندگی کارگران آمریکایی و مهمتر، کودکان آمریکایی، را تغییر داد.
نگاهی به عکسهای لوئیس هاین از کودکان کار:
برای تماشای صدها عکس لوئیس هاین که طی پروژهی کمیته ملی کار کودک تهیه کرده، به اینجا مراجعه کنید.
پینوشت:
عکسها از سوی مترجم به مقاله اضافه شدهاند.