بهشت شور
50,000 تومان
عکسهای آریا دخت جهان بخشان
ناموجود
توضیحات
توضیحات
آریا دخت جهان بخشان در مقدمهی کتاب خود مینویسد:
«پدرم گرایش به هنر و ادبیات دارد و طنز هم مینویسد. او از کودکی مارا به سفر میبرد و با شهرها و نقاط دیدنی و فرهنگهای مختلف آشنایمان میکرد. در این سفرها هرگاه از او نکتهی مبهمی را میپرسیدیم، ریشه بعضی از مسائل را برایمان توضیح میداد و آن قدر میگفت که احساس میکردیم حالا میتوانیم برای جماعتی آن نکته را تشریح کنیم. از جمله قصههایی که برایمان میگفت قصهی محلی بود به نام «کوه نمک» که همیشه در پی آن بودم تا راهی بدان محل بجویم و آن را از نزدیک ببینم. پدرم تعریف میکرد که در جنوب خورموج، کوهی است دیدنی و قصه آن هم مربوط میشود به کودکیش که خود از اقوام و دوستان شنیده است. او میگفت: این کوه به باور مردم محلی، یک روستای دور افتاده بود که همهی ساکنان آن به نمک تبدیل شدهاند. منشاء این باور این بود که روزی از روزها در یک غروب، زنی از اهالی روستا بعد از بازگشت احشام از چرا طبق معمول شروع به دوشیدن شیر گوسفندان و بزهایش میکند. در حین دوشیدن، ناخواسته قطره شیری از سینهاش در ظرف میچکد و روز بعد ماست فراوانی از آن شیر به دست میآید. زن متوجه این مسئله شده و روز دیگر و روزهای بعد همین کار را تکرار میکند. زنهای روستا که از این مسئله باخبر میشوند، دست به اقدام مشابه میزنند تا اینکه خدا از این کارشان سخت ناراحت شده و همه را به نمک تبدیل میکند. حالا اگر به آن روستای نمکی بروید خواهید دید که زنی در حال دوشیدن شیر گوسفندان است، زنی دیگرکنار گهواره نشسته و بچهاش را میخواباند. بچههایی در حیاط خانه به بازی مشغولند. چوپانی که گوسفندانش را از چرا آورده، نزدیک روستا به نمک تبدیل شدهاند. مردانی خسته از کار روزانه در کوچههای روستا در حالی که بیل بر دوش دارند به شکل تندیسهای نمکی در آمدهاند.
باری؛ پدرم آن قدر این افسانه را برای ما تکرار کرد تا اینکه به فکر افتادم به دنبال روستای نمک شده بگردم. همزمان به کار عکاسی و کوهنوردی نیز مشغول شدم. بالاخره سال ۸۹ همراه با هیأت بزرگ کوهنوردی که از سایر نقاط کشور به جنوب آمده بودند، به سوی کوه نمک روانه شدیم. دوستان کوهنورد با رفاقت و صمیمیت خاص خود این سفر را واقعاً خاطره انگیز کردند که هیچگاه فراموش نمیکنم. وقتی به آنجا رسیدم محو تماشای آن پدیده شگفت زمینشناسی شدم و با دوربینم سمفونی زیبای سنگ و رنگ را به ثبت رساندم. هر کسی عکسها را میدید تعجب میکرد. این هنر من نبود که در عکسها ثبت شده بود، این طبیعت زیبا و بکر و باورنکردنی کوه نمک بود که در دوربین من منعکس شده بود. رنگها و سنگها به شدت زیبا و درهم پیچیده بودند. وقتی که این مناظر را دیدم فراموش کردم که افسانه روستای نمک شدهای هم در کار است و به قول مولوی: “هر کسی از ظن خود شد یار من”
امید است که توانسته باشم بخشی از جذابیتهای طبیعی استان زیبای بوشهر را به تصویر بکشم.»
اطلاعات تکمیلی
اطلاعات بیشتر
نويسنده | |
---|---|
مترجم | |
عکاس | |
تعداد صفحات | ۱۰۸ صفحه، مصور رنگی |
قطع | |
تیراژ | |
نوبت چاپ | |
شماره شابک | ۹۷۸-۹۶۴-۰۴-۸۹۹۹-۴ |
انتشارات |
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.