بودن با دوربین
26,000 تومان
کاوه گلستان: زندگی، آثار و مرگ
ناموجود
توضیحات
توضیحات
اولین بار کاوه را با خیام دیدم؛ وقتی که مرده بود. داشتم مجله فیلم میخواندم و دیدم آن بالا نوشته «پیمانه چو پر شود چه بغداد و چه بلخ». و دیدم درباره عکاس معروفی است که در عراق کشته شده.
من این عکاس معروف را نمیشناختم. حتی شک دارم که میدانستم فرزند ابراهیم گلستان است؛ ولی دیگر نتوانستم رهایش کنم.
کاوه این طور بود. اگر یک بار او را میدیدی دیگر نمیتوانستی رهایش کنی و من نکردم.
تمام روزهایی که دنبال این کار میدویدم، دنبال مصاحبههایش، قرارهایش و نوشتنش، حالم به طرزی باورنکردنی خوب بود.
خوب و به طرز خوشایندی آشفته.
گلستانها علائم حیاتی را در آدم بیدار میکنند. احساساتیات میکنند. تحسینت را بر میانگیزند و خشمت را. از پیر و جوان. زنده و مرده. از آنها میترسی و در عین حال به طرفشان کشیده میشوی.
تاثیری که شاید کاوه هم روی آدمها میگذاشت. به قول بهمن جلالی «ممکن است بعدها عکاسی بهتر از کاوه بیاید ولی مثل او نمیآید. ملغمهای مثل او دیگر نمیآید.
فضای رشد او آن قدر پیچیده بود که بعید است دیگر تکرار شود. روایت آدمها از او مثل هم نیست و این به شخصیت خود کاوه بر میگردد.»
کتاب حاضر، تابستان ۱۳۸۵ وقتی هنگامه جلالی (گلستان) همسر کاوه گلستان موافقتش را برای گفتگو اعلام کرد کلید خورد.
کسان دیگری که برای این کتاب با آنها گفت و گو شده است لی لی گلستان، فخری گلستان، بهمن جلالی، پیمان هوشمند زاده و مانی حقیقی هستند که همگی با محبت و حوصله، وقت و توجهشان را به من و سؤالهایم دادند و همگی به جزمانی حقیقی، در کتاب حاضرند.
اطلاعات تکمیلی
اطلاعات بیشتر
نويسنده | |
---|---|
تعداد صفحات | ۱۲۸ صفحه، مصور |
قطع | |
نوبت چاپ | |
شماره شابک | ۹۷۸-۶۰۰-۵۷۵۹-۲۶-۶ |
انتشارات |
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.