012795.jpg

آزاده عصاران :

«عباس عطار» را همه با همراهی نام «مگنوم» می شناسند.
آژانس عکس «مگنوم» در سال ۱۹۴۷ به وسیله هنری کارتیه برسون، رابرت کاپا و تعدادی از عکاسان جنگ تشکیل شد که برای نشان دادن وقایع مختلف سیاسی و اجتماعی دنیا به وسیله عکس دور هم جمع آمدند. این آژانس در نیویورک، لندن، پاریس و توکیو شعبه دارد و عکاسان را برای کار در بخش های مختلف مطبوعات، تلویزیون، تبلیغات، انتشاراتی ها، گالری ها و موزه های مختلف در جهان آماده می کند.

عباس عطار از سال ۱۹۸۱ عضو این آژانس شد و از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۱ به مقام ریاست مگنوم درآمد. او در فرانسه زندگی می کند و در دنیا با نام عباس مگنوم معروف است.بیشترین عکس های او در زمینه جنگ و انقلاب در بیافرا، بنگلادش، ویتنام، آفریقای جنوبی همراه با مقالاتی در مورد تبعیض نژادی در مجلات مختلف جهان چاپ شده است. عباس در سال ۱۹۸۳ به مدت سه سال به مکزیک می رود و همراه با عکاسی از این کشور کتاب «بازگشت به مکزیک»

(Return to Mexico ) را می نویسد. وی پیش از این نیز کتاب «ایران» مربوط به وقایع انقلاب را منتشر کرده بود. از آن زمان به بعد عکس های او از بعضی مراسم و وقایع جهانی حتی به شکل سفرنامه در قالب کتابی در می آیند که در آنها گاهی تصویر به جای کلمات می نشیند.عطار علاقه خاصی به مباحث مربوط به مذهب به خصوص اسلام و برخورد مذاهب و عقاید در دنیای مدرنیته دارد و بهترین و بی نظیرترین عکس هایش را در این زمینه به ثبت رسانده. کتاب مصور و معروف«الله اکبر»(Allah O Akbar ) نمونه کاملی از عشق او به دانستن و عمیق شدن در مذهب و اعتقادات دینی مسلمانان است. کتاب های دیگر او چهره های مسیحیت (Faces of Christianity) و خاطرات ایران (Iran Diary ) از سال ۱۹۷۱ تا ۲۰۰۲ است.

خودش معتقد است که عکاس به دنیا آمده: به قول یک نویسنده بزرگ اگر حرفه و شغل درستی داشته باشی، نیازی به جاه طلبی نداری و من در شرایط خوبی برای استفاده از علایقم قرار گرفتم.

او بیش از ۱۴ سال از زندگی حرفه ای و عکاسی اش را وقف ثبت مسائل مذهبی و تقابل نگاه های نهفته در مذاهب جهان کرده: مذهب معمای بزرگی در زندگی من محسوب می شود. این موضوع دلربا سال ها مرا شیفته خود کرده و بالاخره توانستم بفهمم که چرا مردم به تشریفات مذهبی پایبند هستند و نیاز روحی عمیق آنها حکم می کند که اعتقادات خود را استوار نگه دارند.

عباس اواخر دهه۱۹۷۰ بعد از تحصیل در رشته مطبوعات و ارتباطات در انگلیس و کار در فرانسه به ایران برگشت. عکس های او از انقلاب اسلامی ایران و حوادث حاشیه ای آن و همچنین تصرف سفارت آمریکا در ایران در تاریخ جنگ و انقلاب دنیا ثبت شد: مردم حوادث آن سال ها را به یاد نمی آورند، آنها با عکس های این دوره خاص ارتباط دارند و عکس ها را به یاد می آورند. حافظه ها از بین می رود ولی امکان ندارد که عکس ها همه چیز را برای مردم زنده نگه ندارد.

عباس مگنوم هیچ وقت رفتار و اعتقادات خود را آموزش نمی دهد و معتقد است هر کسی در راهی که عقیده شخصی دارد، به شکل هدفمند حرکت خواهد کرد: رابرت کاپا معتقد است که اگر عکس های شما به اندازه کافی خوب نیست، حتماً به اندازه کافی به سوژه نزدیک نشده اید. من معتقدم که غیر از نزدیکی فیزیکی به سوژه باید ارتباط نزدیک تری را از لحاظ روحی با آن برقرار کنیم. هر عکاسی در ابتدای راه باید بداند که برای عکاس شدن به معنای واقعی ابتدا باید خود را جزیی از سوژه و آدم های آن سوی لنز خود بداند نه چیزی جدا از آنها. مسلماً یادگیری چنین درسی اصلاً ساده نیست و گاهی خنده دار هم به نظر می آید چون وقتی کار عکاس تمام می شود، از فضا، اشیا و آدم ها جدا می شود و به خانه می رود.او در مورد تغییرات نهایی عکس بعد از لحظه نهایی می گوید : من نمی گویم که عکس نباید دستکاری شود و ایرادات آن گرفته شود بلکه معتقدم باید آشکار باشد که چه اتفاقی برای عکس افتاده. مسلماً بسیاری از بهترین و برترین عکس ها و هنرهای تصویری به شکل دیجیتالی گرفته شده اند ولی عکاسی مستند باید کاملاً آزاد از این قید و بندها باشد. عکاسی اجتماعی و مستند با کار تلویزیونی و سینمایی متفاوت است و باید اصالت و جریان درونی تصویر حفظ شود.

او می گوید: ما در مگنوم هیچ چیزی برای تقابل با تکنولوژی روز نداریم. در واقعیت کامل زندگی می کنیم و استفاده صددرصدی از اینترنت و امکانات وب داریم تا تصاویر را به شکل آن لاین روی سایت قرار دهیم و به روز باشیم.

روزنامه شرق، ۴ دی ۱۳۸۲، سال اول شماره ۹۸