کپیرایت شکلی از حقوق است که از آثار ادبی و هنری حمایت میکند. برای آنکه این حمایت از آثار وجود داشته باشد، دو شرط اصلی لازم است فراهم شده باشد:
۱. اثر، خلق شده باشد. به عبارتی، از صرف «ایده» فراتر رفته باشد و «بیان» شده باشد. البته اینکه کار آفرینش اثر به پایان رسیده باشد حتماً نیاز نیست بلکه آنچه اهمیت دارد آنست که اثر به حدی از «بیان» رسیده باشد که دیگر نتوان آن را چنان «خام» که هنوز در حد صرف «ایده» باقی مانده باشد، دانست.
۲. شرط دیگر برای برخورداری از کپیرایت آنست که اثر باید «اصالت» داشته باشد. اصالت معادل originality قرار داده میشود و منظور آنست که اثر نباید صرف کپی و تقلید از یک اثر دیگر باشد؛ باید ردی از آفرینش به دست پدیدآورندهای که ادعای کپیرایت را دارد، در آن باشد؛ ردی از سبک، سلیقه، هنر یا شاید بتوان گفت ردی از شخصیت پدیدآورنده در اثر باشد تا آن را از صرف کپی و تقلید خارج کرده و اصیل گرداند.
مضاف بر این دو شرط، بنا بر قانون کپیرایت فعلی ایران مصوب ۱۳۴۸- که به نام قانون حمایت از مولفان، مصنفان و هنرمندان شناخته میشود- چاپ، پخش، نشر یا اجرای اثر باید برای بار نخستین در ایران بوده باشد تا اثر شامل حمایت این قانون گردد (ماده ۲۲ قانون مذکور). این شرط به باور نگارنده مهمترین مغایرت این قانون با پیمان برن به شمار میآید و برای پیوستن ایران به این پیمان حتماً باید برداشته شود. در اینجا این هم گفتنی است که نگارنده باور دارد قانون مصوب سال ۱۳۴۸ اگرچه قدیمی اما به اندازه کافی جامع هست که تنها با اصلاحاتی و الحاقاتی جزئی- از جمله با حذف ماده ۲۲ مورد اشاره- بتوان مقدمات پیوستن ایران به برن قرار گیرد و نیاز نباشد به برداشتن سنگِ بزرگ تصویب پیشنویس لایحه قانون جامع حقوق مالکیت ادبی و هنری که اکنون سالیان است در مرحله تنظیم باقی مانده؛ سنگی که گذشت ده سال از گام اولیه تهیه آن در وزارت ارشاد بدون هیچ اثری از طرح، چه برسد به تصویب آن، در مجلس، به خوبی «علامتِ نزدن» بودن خود را در عمل نشان داده است!
قانون ایران (۱۳۴۸) در ماده ۱ اشاره به این دو شرط گفتهشده برای برخورداری از کپیرایت دارد:
از نظر این قانون… به آنچه از راه دانش یا هنر و یا ابتکار آنان (به نظر میرسد قانون در صدد بیان لزوم وجود عنصر اصالت در اثر است. به خصوص با اشاره به ابتکار منظور اصالت به نظر میرسد) پدید میآید بدون در نظر گرفتن طریقه یا روشی که در بیان و یا ظهور و یا ایجاد آن بکار رفته (پس یعنی حتماً باید بیان یا ایجاد شده یا به ظهور رسیده باشد، به عبارتی صرف ایده نباشد)، اثر اطلاق میشود.
در ماده ۲ این قانون نیز که به شمردن مصادیق آثار برخوردار از کپیرایت میپردازد، «آثار عکاسی که با روش ابتکاری و ابداع پدید آمده باشد» به صراحت جزو آثار مورد حمایت قرار داده شده.
بیان/ ایجاد/ ظهور اثر عکاسی
در مورد آثار عکاسی، «بیان» یا «ایجاد» شدن یا به «ظهور» رسیدن یعنی همینکه عکاس دکمه شاتر را فشار دهد و عکس ثبت شود، سپس اثر هنری ایجاد شده و قابل حمایت است. به عبارتی برای شمول حمایت لازم نیست که عکس چاپ شود بلکه ثبت عکس چه بر نگاتیو و چه در حافظه SD آن را به مرحله بیان و ظهور رسانده و شرط اول محقق شده است.
اصالت اثر عکاسی
اما تاکید بر اصالت به عنوان شرط حمایت در آثار عکاسی به طور خاص هنگامی مهم میشود که عکس از یک اثر نقاشی یا تصویرسازی گرفته شود. قانون فعلی ایران در این مورد خاص ساکت به نظر میرسد اما در نظامهای حقوقی کشورهای دنیا این مساله روشن شده و البته رویکرد کشورها در این موضوع میتواند با هم متفاوت باشد.
عکس در معمول مواقع با توجه به زاویه دید عکاس و نحوه چینش موضوعات (سوژههای) عکس، اصیل به حساب میآید و برخوردار از کپیرایت. اما فرض کنید عکاس از یک تابلوی نقاشی داوینچی عکس بگیرد به نحوی که در کل چارچوب عکس جز این نقاشی از زاویه روبهرو- گویی درست جلوی آن ایستاده و به آن مینگرید- چیز دیگری نباشد؛ آیا این عکس اصیل است؟ یا اینکه چیزی جز اثر خلقشده به دست داوینچی در عکس نیست؟ اثری که کپیرایت آن هم منقضی شده و عکسبرداری از آن بدون نیاز به کسب اجازه از پدیدآورنده آن ممکن است.
این نوع عکسها مخصوصاً برای استفاده در چاپ کارت پستال، پوستر یا چوق الف (نشانهای برای علامتگذاری در کتاب که خواننده بداند تا کجای کتاب را خوانده- bookmark) گرفته میشوند.
رویکرد اتخاذی نظام کپیرایت انگلستان به این مقوله آنست که گرفتن چنین عکسی اتفاقاً درجه بالایی از مهارت را نیاز دارد به نحوی که کل تابلو با نوردهی یکسان و متعادل که هیچ گوشهای از عکس اُوِر یا آندِر اکسپوز نشود و رنگها واقعی بیفتند و نیز عکس، تصویر را از روبهرو و بدون شیب نشان دهد. نیاز به چنین درجهای از مهارت شرط اصالت را برای برخورداری از کپیرایت فراهم میآورد؛ به عبارتی، این مهارت سبب ایجاد اصالت در آن عکس میشود و در نتیجه ناشری که چنان عکسی به دستش افتاده و بر آنست که آن را برای چاپ کارت پستال یا… بکار برد، باید حداقل از دو مرجع اجازه گیرد (و حق استفاده از عکس را به این دو مرجع بپردازد):
۱. گالری یا موزهای که چنان نقاشی را نگاهداری میکند، و
۲. عکاسی که چنان عکس ماهرانهای گرفته است.
البته فرض بر آنست که کپیرایت اثر منقضی شده و پس نیاز به کسب اجازه از پدیدآورنده یا دارنده کپیرایت نیست. لزوم نیاز به کسب اجازه از گالری یا موزه نیز بنا بر بخشنامهها و آئیننامههای داخلی این موسسات یا وزارتخانه/ سازمان مرتبط میتواند متفاوت باشد.
رویکرد دیگر به وجود اصالت در عکسهای عیناً گرفتهشده از آثار نقاشی با کپیرایت منقضیشده در کانادا است: در این کشور بنا بر آنست که چون موضوع (سوژه) عکس وارد در سیطره همگان (حوزه عمومی، پابلیک دومین- توضیح بیشتر این اصطلاح در واژهنامه) شده، پس عکسِ آن هم نمیتواند برخوردار از کپیرایت باشد.
به عبارتی در این دو رویکرد تاکید و اهمیت بیشتر به ترتیب بر مهارت یا ردی از شخصیت آفریننده عکس گذاشته میشود. انگلستان چون مهارت در گرفتن عکس وجود داشته آن را اصیل میداند اما کانادا با وجود مهارت، چون رد خاصی از پدیدآورنده در عکسِ گرفتهشده نیست، آن را دارای اصالت نمیشمارد.
اصالت آثار عکاسی در قانون ایران
در ایران در این زمینه ماده قانونی که به صراحت تکلیف را مشخص کند وجود ندارد. بند ۸ ماده ۲ قانون سال ۱۳۴۸ (قانون لازمالاجرای فعلی) «اثر عکاسی که با روش ابتکاری و ابداع پدید آمده باشد» را از جمله آثار برخوردار از حمایت میشمارد اما اشارهای به اینکه منظور از ابتکار و ابداع، تاکید بر مهارت عکاس را هم شامل میشود (رویکرد انگلیس) یا ردی از آفرینش شخصی پدیدآورنده را باید حتماً در خود داشته باشد (رویکرد کانادایی) نشده است. جالب آنست که- به باور نگارنده- این قانون که قدیمیتر است و به لحاظ عدم کفایت برای نیازهای دنیای هنر و ادبیات امروز بسیار مورد انتقاد، هنوز گامی از پیشنویس لایحه قانون جامع مالکیت ادبی و هنری گویی جلوتر است چه بند ۱۱ ماده ۲ این پیشنویس که در آن آثار قابل حمایت برشمرده میشوند، تنها به ذکر «آثار عکاسی» بسنده کرده و همان تاکید نیمبند(!) قانون سال ۱۳۴۸ را بر اینکه وجود ابداع و ابتکار (به عبارتی همان اصالت) در اثر عکاسی لازم است، حذف شده. تاکیدی که اگرچه در مقوله مورد بحث ما گرهی از مشکل نمیگشاید، اما میتواند در مرحله قضاوت و صدور رای در دادگاه در مورد پروندهای با ادعایی مشابه، برای قاضی که تکلیف به حل مساله دارد و میتواند به تفسیر حتی مضیق از قانون دست زند، در یافتن رویکرد ایران به این مقوله راهگشا باشد.
نتیجه اینکه عکس از کپیرایت برخوردار است، چیست؟
کپیرایت که در اثر موجود باشد یعنی حقوقی انحصاری در اثر به وجود میآید که معمولاً پدیدآورنده اثر، دارنده آن حقوق است اما در شرایطی (مثل انتقال حق یا آفرینش اثر در قالب قرارداد استخدام و غیره) دارنده حقوق میتواند شخصی غیر از پدیدآورنده باشد. ماده ۳ مقرر میکند: حقوق پدیدآورنده شامل حق انحصاری نشر و پخش و عرضه و اجرای اثر و حقوق بهرهبرداری مادی و معنوی از نام و اثر اوست.
وجود حق انحصاری در اثر نیز به نوبه خود به این معناست که برای استفاده، نشر، پخش، عرضه آن باید از دارنده کپیرایت اجازه گرفت و کسب اجازه یعنی قراردادی (مفصل یا مختصر) تحت عنوان اجازهنامه (یا لیسانس- گاه به مجوز هم تعبیر شده است که به نظر نگارنده ترجمه خوبی نیست. توضیح بیشتر تحت مدخل اجازهنامه در واژهنامه) با او تنظیم کرده و شرایط و هدف استفاده و مهمتر از همه مبلغی که بابت استفاده باید به دارنده حقوق پرداخت شود، معلوم شود. درباره واژگان و شرایط و مفاد قابل طرح در اجازهنامههای کپیرایت نوشته اثر اصیل را بخوانید.
اگر اثر عکاسی پایه خلق اثر دیگری بشود- مثلاً در کلاژ و آثار تصویرسازی دیگری بکار رود یا مثلاً رمانی درباره آفرینش آن عکس نوشته شود و…- این نیز گونهای از استفاده از اثر است که باید با کسب اجازه از دارنده کپیرایت باشد. بند ۵ الی ۷ ماده ۵ قانون سال ۴۸ به طور خاص میتواند در مورد آثار عکاسی کاربرد داشته باشد:
پدیدآورنده اثرهای مورد حمایت این قانون میتواند استفاده از حقوق مادی خود را در کلیه موارد از جمله موارد زیر به غیر واگذار کند:
– ترجمه و نشر و تکثیر و عرضه اثر از راه چاپ و نقاشی و عکاسی و گراور و کلیشه و قالبریزی و مانند آن
– استفاده از اثر در کارهای علمی و ادبی و صنعتی و هنری و تبلیغاتی
– بکار بردن اثر در فراهم کردن یا پدید آوردن اثرهای دیگری که در ماده دوم این قانون درج شده است.