نمایشگاه عکسهای کن راسک با عنوان «ایران در ابتدای دههی ۵۰» با نمایشگاه گردانی نادر داوودی، از روز جمعه ۲۹ بهمنماه ۹۵ در گالری شماره شش گشایش مییابد.
کن راسک در بیانیهی این نمایشگاه مینویسد: «تیرماه ۱۳۵۰ من و خانوادهام به ایران نقلِ مکان کردیم. من در ادارهی کلِ برق اونتاریوی کانادا کار میکردم و قرار بود روی پروژهای برای راهاندازی برق و دکلهای مرکزی و به روز کردن این تأسیسات در نواحی مختلف ایران کار کنم. پروژهای که قرار بود در ایران روی آن کار کنیم، خوب برنامهریزی نشده بود و چندین بار کنسل شد، اما ما بالاخره راهی شدیم.
تیرماه ۱۳۵۰ وقتی به فرودگاه مهرآباد تهران رسیدیم، یادم میآد که نصفهشب و هوا خیلی گرم بود. تاکسی گرفتیم و در هتلی به اسم «سِمیرامیس» در خیابان روزولت نزدیک سفارت آمریکا مستقر شدیم. آن زمان تازه میدانِ شهیاد ساخته شده بود و جلال و شکوه معماریاش برای هر تازه واردی که به این کشور وارد میشد، نشانگر شگفتیها و دیگر خصوصیاتِ این کشور و تمدنِ عظیم آن بود. بعد از دو ماه از اقامتمان در آپارتمان، با اولین بارشهای ماه شهریور، تازه توانستیم کوهِ البرز را که تا آن زمان لابهلای گردوخاک و دود از چشممان پوشیده مانده بود، ببینیم که با دیدنش خیلی هیجانزده شدیم. هر جا که میرفتم همیشه دوربینم همراهم بود. نتیجهاش این شد که من حدود ۱۰۰۰ اسلاید از ایران گرفتم.
تهران خیلی مدرنتر از آنی بود که تصورش را میکردیم. ما مایحتاجِ روزانه و چیزهایی که عادت به استفاده از آنها را داشتیم به سادگی در اختیار داشتیم و واقعاً از میوهها و سبزیجات تازهای که در بازارهای محلی به وفور عرضه میشد، لذت میبردیم. بعد از آن چلوکباب را کشف کردیم که یک غذای اصیل ایرانی است و بعدها خیلی چیزهای دیگر را. فرهنگِ ایرانی را خیلی خوش آمدگو و تحملپذیر نسبت به خارجیها یافتیم، در حالیکه خود نیز مشغول فراگیری فرهنگها و مناسبات کشور جدید بودیم.
در طول اقامتمان در ایران چون کار من با مسافرت توأم بود، فرصت خوبی در اختیار داشتیم که شهرها را از نزدیک ببینیم و دلمان میخواست تا آنجا که میتوانیم از این فرصت استفاده کنیم و این شانس را داشتیم که تقریباً به تمام کشور سفر کنیم.
به یاد دارم که اصفهان، شهر زیبا و تمیزی بود؛ مسجد، بازار، سیوسه پل، چهلستون، زایندهرود که زیر پل در شب میدرخشید و خیلی چیزهای زیبای دیگر. نوروز به تبریز رفتیم. جالبترین خاطرهی ما در تبریز، دیدن بازار نقره بود و شناختن آقای ویجی که نقرهساز ارمنی بود. او نمونهی کامل یک مرد واقعی بود. برای بچهها درباره نقره و نقرهکاری توضیح میداد و ما تعداد زیادی نقرهجات از او خریدیم که هنوز آنها را نگه داشتهایم.
وقتی به شیراز رفتیم هوا خوب و آفتابی بود. عطر گلهای رُز که تازه درآمده بودند، غوغا میکرد. بعد از شیراز به تخت جمشید رفتیم. باقیماندهی شهری باستانی که واقعاً خیرهکننده بود. وقتی به آنجا رسیدیم، آنها داشتند آنجا را برای برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ساله آماده میکردند. بنابراین در اطرافِ تخت جمشید پُر بود از چادرهایی که برای برگزاری این مراسم برپا شده بود. آن موقع هنوز نگهبانی یا محافظی در آنجا مستقر نشده بود. ما به شمال هم سفر کردیم. در راه آبوهوا و مناظر، به شکلِ اعجابآوری از خُشک و گرم، به طبیعتی سرَسبز و مرطوب تغییر کرد. منظرهی کوههای اطراف و دریای خزر فوقالعاده بود. دیدن مزارع چای و برنج، لیموشیرین و عطر درختهای نارنگی و همهی این چیزها زاویهای متمایز از جغرافیای ایران را جلوی دید ما قرار داده بود. ما در بندر ترکمن به بازارِ ترکمنها رفتیم و ازآنجا سه فرشِ دستبافِ ترکمن خریدیم که هنوز در این خانه از آنها استفاده میکنیم.
وقتی به کانادا برگشتیم، تجربهی زندگی در ایران برای خانوادهی ما باقی ماند. تجربهای فراموشنشدنی که فقط یکبار در زندگیمان رخ داد. ما هنوز کمی فارسی بلدیم، اسم غذاها و اماکن یادمان هست. اگر روزی دوباره بتوانم و یا امکانش فراهم شود، دلم میخواهد دوباره به ایران سفر کنم. ایران کشور زیبایی است و امیدوارم همیشه همهچیز به بهترین شکل برای مردم ایران رقم بخورد.»
کن راسک، شهروند کانادایی است که در فاصله سالهای ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۳ به همراه خانواده در ایران زندگی کرده و عکسهای بسیاری گرفته است. وی هماکنون بیش از ۸۰ سال سن دارد و در تورنتو زندگی میکند.
گشایش: جمعه ۲۹ بهمنماه – ساعت ۱۶ تا ۲۱
بازدید از این نمایشگاه تا روز سهشنبه ۳ اسفندماه ۹۵ از ساعت ۱۶ تا ۲۰ ادامه دارد.
گالری روزهای پنجشنبه تعطیل است.
گالری شماره شش: تهران، خیابان میرزای شیرازی، کوچه بیستم، پلاک ۲، طبقه همکف
خبر تکمیلی: گالری شش عصر روز چهارشنبه ۲۷ بهمن خبر از لغو این نمایشگاه داد و زمان برگزاری را به آینده موکول کرد.