مهری شیربتی – سایت عکاسی
یکشنبه ۱۴خرداد ۸۳ – ساعت ۱۸ – نگارخانه خیال
وارد نگارخانه شدم وبا گرفتن بروشوربینال به سوی نمایشگاه راهنمایی می شوم. به گفته راهنمای نمایشگاه تا این لحظه ۲۸۰ نفر ازاین در(خیابان مظفر) و(تلفنی می پرسد): حدود ۴۰۰ نفر از در دیگر برای دیدن نمایشگاه وارد شده اند.در میان شلوغی جلوی در ورودی بهمن جلالی (دبیر دوسالانه)ورضا نامی(مدیر اجرایی)را در حال گفتگو هستند.
در حال خواندن بروشور وارد اتاق “یک”می شوم:جایزه نخست دوسالانه”محمدغزالی – سلف پرتره-تندیس دو سالانه ولوح افتخاروسه ماه فرصت مطالعاتی در کشور فرانسه” به سمت عکس او می روم .عده ای جلوی عکس جمع شده اند.”پرویز مرزبان”روی اتیکت کنار عکس خم می شود:”جایزه اول؟!” دوباره روی نوشته ریز می شود:”سلف پرتره یعنی چه؟ مگر کتاب واژگان هنر را نخوانده اید؟« چهره شخصی»
عکسهای نفردوم (مهدی عراقچیان) و سوم(پیمان هوشمندزاده)به ترتیب بعد از عکس اول چیده شده . تجمع دور کار اول وسوم بیشتر است و همچنین علامت های سوال.عده ای آنها را متفاوت وجالب می دانندوعده ای…
به سالن های دیگر میروم .کارهای ارایه شده از نظر موضوع و ابعاد بسیار متنوع است.بازدید کنندگان دسته دسته در حالی که با بروشورها خود راباد می زننددر حال نقد عکسها و داوری مجدد هستند. مرتضی موسوی(عکاس)می گوید:احساس می کنم برای دوسالانه ضعیف است.شاید علت ضعیف بنظر رسیدن کل نمایشگاه وقفه چند ساله آن ونبودموضوع وحیطه خاصی باشد.دوسال دیگر شاید بهتر شود”بهناز هوشمندی (گرافیست)از طریق اعلانی که درنشریه تندیس دیده برای بازدید آمده ومی گوید:”فقط بعضی عکس ها جالب بود.چیزهای نو کمتر دیدم”و ادامه میدهد”دو عکس در نمایشگاه دیدم به اسم بهناز هوشمند.اشتباه نشود من نبودم”
روزبه الیاس آذر دانشجوی معماریست وتعدادی از کارهایش به نمایشگاه راه یافته.از او می پرسم چرا عکسهایت بدون عنوان است میگوید:”چیزهایی توی ذهنم بود ولی هنوز پخته نشده بود”.به سالن اول بر میگردم محمد رازدشت در حال فیلمبرداری ومصاحبه با افراد است. توی لنز دوربینش آقایی پشت به عکس اول ایستاده ومی گوید:”به نظرم بینال گرافیک بود.عکسهای برنده همان مشق هایی است که سالها پیش توسط همین داوران توی همان دانشگاهی که برندگان از آنجا بیرون آمده اند رد شده بود”
محمد رازدشت توضیح می دهد که این فیلم را برای موزه هنرهای معاصر تهیه می کندو درسمینارهایی که برگزار می شود پخش خواهد شد.در مورد نمایشگاه میگوید:”زیاد هم بد نیست ولی شاید همه توقع بهتر از این را داشتند.ارایه کار جوان ها به این زودی واین شکل درست نیست.ویا درست نیست کار عکاسان کهنه کار با کارهای فتو شاپی و گرافیکی مقایسه شود.”
عطااله امیدوار دستی به صورت می کشد ومی گوید:”بهترین پوسترهای عمرم رادیدم. بجز کارهای ژورنالیستی(بچه های ژورنالیستی خیلی پیشرفت کرده اند)ولی اغلب کارها تکرار کارهای قبلی است .برای هر کدام می توانم چند نمونه بیاورم.به نظر من ضعف از هیات ژوری است نه کارهای قاب شده.”
محمد فرنود را در حالی که دارد با عجله نمایشگاه را ترک می کند میبینم.می پرسم انتخاب شما چیست؟می گوید”عکس هوشمندزاده”
رفته رفته جمعیت توی سالنها کم وکمتر می شود ومن هنوز تا جمع بندی نهایی زمان می خواهم.