میشا میرمومن و نوید صنعتی در اولین نمایشگاه خود با پرترههایی که حرف نمیزنند خود را به مردم معرفی میکنند، این پرترهها نمایانگر تکه کوچکی از زندگی روزمره آدمها هستند، آدمهایی که نمیتوانند تصور کنند، روزی دنیا شبیه این عکسها شود، این نمایشگاه با عنوان کژتابی، جمعه سیام بهمن ۱۳۸۸ در اتاق مالتی مدیای گالری محسن افتتاح میشود.
عکسها سیاه و سفید در ابعاد ۷۵×75 چاپ شده روی کاغذ عکس است.
نمایشگاه تا هفتم اسفند از ساعت ۴ تا ۸ بعد از ظهر ادامه دارد.
خیابان ظفر (وحید دستگردی)، خیابان ناجی، خیابان فروزان، بلوار مینای شرقی، شماره ۴۲
آنها درباره نمایشگاهشان چنین نوشتهاند:
– گفتم:
بعضی وقتها میخواهم دنیا را بغل کنم. آنقدر فشارش دهم، ریغش در بیاید.
– گفت:
اگر لحظهای دنیا شبیه پرترههای ما باشد، چه میشود؟
به سادگی میشا و نوید هستیم – شانزده ساله و نوزده ساله روی هم میشویم 35 ساله – اهل زمین و خیابانهایی که توی تهراناند.
مینویسد، مینویسم، ثبت میکنیم، چه چیزی را نمیدانیم، نمیدانیم آن چه را در جریان است و شاید اصلا مهم نیست چه در جریان است فقط آن چه را که هست میبینیم و در این تاریکی خفه همین از همه مهمتر است. فردا که بزرگتر شویم، یاد خواهیم گرفت چگونه به زندگی عادت کنیم. اما در اختیار ماست که از این آموختهی چندش آور استفاده کنیم یا نه… اگر قرار باشد این معمای بودن یا نبودن حل شود. برای ما سادهتر زندگی کردن است. نبودن را همه بلداند و کماکان انجامش میدهند. نبودن خیلی احمقانه است.
چشمانمان که باز میشود کمی طول میکشد تا یادمان بیاید چرا باید اینجا چشمانمان باز شود، صبحها تنی را که خودش را گم کرده، از تخت به بیرون میکشیم و پیش آدمهای مدرسه و دانشگاه مینشینم و تا شب مشغول درس و خیالهای سادهایم. ما اینگونه زندگی را عکس میگیریم و هر سه راضی هستیم! در حالی که صفحههای دفتر یکی در میان در بند زخمهای چرکی هستند اما میفهمیم که باید این همه سادگی را یاد گرفت و در کل کاغذها را خیلی دوست داریم، گرچه گاهی انگار هیچ کاغذی، هیچ چیزی را نمیفهمد.