اختصاصی «سایت عکاسی» – مارگو والتر سال ۱۹۸۲ در سیاتل ایالت واشنگتن به دنیا آمد و در حال حاضر در نیویورک کار و زندگی میکند. او عکاسی چند رسانهای است که توسط کولاژ و دستکاری کردن تصاویر به بررسی تعاملات روزمره انسانی و حالتها و اشاراتی میپردازد که میان انسانها در حال رخ دادن است.
تمامی عکسهای والتر برداشتی از واقعیت و خیال در زندگی روزمره است. او با نگاهی عمیق که تهمایهای از طنز نیز با خود به همراه دارد روابط انسانها را چه در سطح خانوادگی و چه در سطح اجتماعی و شخصی از طریق هنر و نگاه خاصش به جهان پیرامون در مقابل مخاطب قرار میدهد. کار او در واقع فعل و انفعال تصاویری است که میتوان در واقعیت با آن مواجه شد و در خیال تکمیلاش کرد.
عکاسی در فضای بسته و شبیهسازی محیط در واقعیت و آمیختن آن به خیال از طریق تکنیک 3D در کارهای والتر قابل بحث و تحسینبرانگیز است. او با استفاده از محیط، نورپردازی استودیویی، تصاویر اشباعشده از موضوع مورد بحث و شیک و پرزرق برق بودن مدلها و اشیا در واقع جوری به بازسازی محیط میپردازد که همه چیز شبیه به یک تبلیغ رسانهای میماند. البته که والتر کاملا آگاهانه تصاویرش را به تبلیغات مدرن امروز در دنیایی مدرن شبیهسازی میکند. نگاه والتر به جهان پیرامونش از نوعی نگرانی و یا بهتر بگوییم به سخره گرفتن مصرفگرایی در دنیای امروز است. تولید انبوه و تحریک کردن حس مردم به داشتن تمام چیزهایی که هیچ ضرورتی برای داشتناش نیست و میل بیش از اندازه به خرید و مصرف و استفاده از چیزهایی که شاید جزئی از کل یک زندگی واقعی به حساب بیاید.
مجموعه اخیر والتر با عنوان Sign Language میتواند اشاره درستی بر این گفته باشد. در تمام عکسهای این مجموعهی جالب و خلاق چیزی بیش از یک زندگی عادی به چشم میخورد. یک جور هارمونی و زندگی ریتمیک مدلها در صحنه که شاید هم در بطن ماجرا اینگونه نباشد. کادربندیهای سنجیده و نگاه فوقالعاده عکاس به موضوع و استفاده درست و به جا از رنگها که میتواند محرک اصلی عکسهای او به شمار بیایند. او در این مجموعه به دنیای مدرن امروزی اشاره میکند و به رفتار و روابط انسانها که به واسطه مدرنیته شدن تا چه حد بر فرهنگ و شکل ایجاد رابطه آنها تاثیر گذاشته و یا به کل تغییرش داده است. در بیشتر عکسها مخاطب شاهد شخصیتهایی است که درگیر رابطهای هستند و همیشه مانعی میان این روابط وجود دارد. یک سد که حواس شخصیتها و البته مخاطب را به سمت چیز دیگری پرت میکند و به عقیده والتر این سد را میتوان رشد فناوری و ندانستن جایگاه آن در زندگی قلمداد کرد. او معتقد است ما هنوز نمیدانیم چگونه مدرنیته شدن و فناوری را با زندگی اجتماعی و شخصیمان پیوند دهیم.
در این مجموعه والتر به طرز نامحسوسی به سقوط زندگی روزمره و فرو رفتن آن در انزوایی شیک اشاره میکند. هویتهایی شکننده که تحت تاثیر محصولات تجاری شکل میگیرند. هویتهایی که به درون افراد کاری ندارد و هر شخص به واسطه الگویی که برای خانهاش برگزیده هویتش را شکل داده است.
برای مثال در این عکس زوجی را میبینیم که بر روی فرشی چهارخانه با طیف رنگی خاکستری نشستهاند. جدای از چیدمان مینیمال و شیک خانه چیزی که توجه ما را به خود جلب میکند استتار شخصیتها با محیط است. ما متوجه میشویم که همه چیز از کفش، جوراب، لباس و حتی لپتاپ روی میز از فرش رنگ گرفته است. فرش از اهمیت ویژهای برای این زوج برخوردار است و آنها بی هیچ مکالمهای با یکدیگر اما راضی از انتخاب چیزی که دارند در دنیای خود سیر میکنند.
در عکسهای بعدی نیز میتوان به این موضوع پی برد که تمامی شخصیت ها درگیر دنیای مصرفی و میل به شکل دادن هویتی هستند که با محیط پیرامون و اشیا و چیدمان خانه تعریف میشود. هیچ کدام از آن ها در حال مکالمه با یکدیگر نیستند. حضورشان برای هم معنی ندارد. اگر چه در یک محیط مشترک کنار یکدیگر زندگی می کنند اما حس مشترکی ندارند و دنیای خودشان را به اندازه میزان رضایتشان از محیط خودساخته، محدود کردهاند.
در این مجموعه زبان که عامل اصلی ارتباط است در عکسهای والتر حذف شده است و جایش را به اشیا و سبک خانه و زندگیای داده است که گویا در دنیای امروز برای انسانها بهترین وسیله برای ارتباط است. از نگاه عکاس زبان انسانهای امروزی نوع مصرف و علایق و انتخابهایشان است. و کلمات کمکم به شکل و شمایل دیگری در آمده است. او هم مانند بسیاری از هنرمندان عصر حاضر تلاش میکند از نگاه خودش و برداشت شخصیاش از محیط جهانی را نشان دهد که بی هیچ مکثی در حال طی کردن مسیری است که شاید در آیندهای نه چندان دور اثرات مطلوبی نداشته باشد…
مطلب بسیار زیبا ،گویا و بدیعی بود سپاس از سایت محترم عکاسی و جناب نیک نژاد عزیز
بسیار جالب. روایت عکاس از زندگی امروز انسان واقعا ملموس است.