عکاس: مسعود مؤمنها
اختصاصی سایت عکاسی – در بررسی تاریخ «عکاسی هنری» ایران، نخستین مسئله و اصلیترین مشکلی که سد راه پژوهشگران قرار میگیرد نبودِ تاریخ مدوّن و مرجعی است که تا حدودی بتوان با تکیه بر آن با تفصیل و جزئیاتی نسبی، در احوال و نظرات پیشگامان عکاسی هنری و سیر تحولات این شاخه از عکاسی در ایران نظر کرد.[۱] این در حالی است که برخلاف سیر تحولات عکاسی هنری در جهان، عکاسی هنری در ایران عمر چندانی ندارد [۲] و اگر در کنار این مسئله، سیر تحولِ تاریخنگاریهای هنری جهان و حرکت به سوی نوع جدیدی از تاریخنگاری نظریهمحور در سالهای اخیر را نیز از نظر دور نداریم، به نظر میرسد در تعیین حدود و تفسیر عکاسی هنری ایران با چالشی اساسی مواجه هستیم.
اگر با خوش خیالی نخواهیم راه دراز نرفته را با بلندپروازی به آنی طی کنیم، به نظر گام نخست و بدیهی در غلبه بر این چالشها، رسیدن به ضرورتِ (و پی بردن به اهمیتِ) ثبت حوادث و اتفاقات حوزهی عکاسی توسط نهادهای مختلفی است که با عکاسان و عکاسی در ارتباطاند. تجارب نشان میدهد که تحقق همین گام ساده و ضروری تا چه اندازه مهم و دشوار است؛ برای مثال اینکه در مراجعه به یک گالری و یا موزهای ظاهراً معتبر در ایران، اگر هیچ مستندات و اطلاعاتی در مورد نمایشگاههایی که چندین سال پیش گالری و موزه مذکور برگزار کردهاند نیابیم، امری کاملاً عادی و مرسوم بهنظر میرسد، تا آنجا که خلاف این وضع، یعنی مواجه شدن با آرشیوی منسجم از اتفاقات و رویدادهای پیشین گاه تعجب ما را برمیانگیزد!
برخلاف تاریخنگاری عکاسی دورهی قاجار، اطلاعات مکتوب ما در مورد عکاسی هنری ایران آنچنان نحیف است که حتی با عمر کوتاه عکاسی هنری، تعدادی از عکاسان هنری صاحب دیدگاه و برجسته همین حالا هم به دست فراموشی سپرده شدهاند. نسل جدید عکاسی ایران اگر عکاسان یک قرن پیش امریکا، از ماتیو برادی تا استیگلیتز و وستون، را خوب بشناسند، جز تعداد اندکی عکاس، عکاسان هنری سی چهل سال پیش ایران را نه میشناسند و نه عکسی از آنها دیدهاند. مثلاً بدنهی کلی عکاسی ایران جز معدود افرادی که احتمالاً در زمینهی عکاسی کار پژوهشی میکنند، نه سیفالملوکی را میشناسند و نه حتی عباس مرادی جورابی را و در این میان اگر کسی بخواهد با جستجو در اینترنت، آثار این عکاسان را ببیند و در مورد آنها بخواند و تحقیق کند، با درِ بسته مواجه خواهد شد.
با این وصف، وقتی استاد با سابقهای که از پیشگامان عکاسی هنری در ایران است، نمایشگاه جدیدی برگزار میکند، هیچ جای تعجب نیست اگر با پرسش «چه کسی هستِ؟» هنرجویان عکاسی و حتی گاه افراد به ظاهر مطلع در عکاسی مواجه شوید. این اتفاقی است که در واقع روی داد؛ تجربهای شخصی هنگامی که سال گذشته «یحیی دهقانپور» آثارش را در گالری آران به نمایش درآورد و بعد از تأسف و تعجب، ما را بر آن داشت تا حداقل برای مکتوب و مستند کردن اطلاعات مربوط به این عکاس تأثیرگذار در روند عکاسی هنری ایران، دست به کار شویم و به بررسی سیر زندگی و آثارش بپردازیم. امری که در ظاهر ساده به نظر میرسید و برای انجامش با درخواست از شاگردانِ دستبهقلمِ یحیی دهقانپور و کسانی که در زمینهی عکاسی هنری ایران تحقیق میکنند، تلاش کردیم این کار ضروری را به انجام برسانیم، اما در عمل روند کار چنان که تصور میشد راحت و سریع پیش نرفت.
جدا از معضلِ نبودِ اطلاعاتِ مکتوب تفصیلی و دقیق از یحیی دهقانپور، جز گفتوگویی در شمارههای نخست فصلنامهی حرفههنرمند و اشارات موجز و پراکنده در کتاب عکسهای نه چندان در دسترس او، مشکل اصلی، امتناع یحیی دهقانپور از انجام مصاحبه بود. شاگردان دهقانپور بهخوبی با این اخلاق استاد خود آشنا هستند؛ که هم بهسختی برنقش خود در روند عکاسی هنری ایران صحه میگذارد و هم همواره تلاش میکند تا خود را از مطرح بودن و مطرح شدن دور نگه دارد. به بیان دیگر، همواره طفره میرود از اینکه او را مهم بشمارند و مهم معرفی کنند. شاید به گمان برخی این امر ناشی از نوعی فروتنی کاذب و نمایشی باشد، اما اگر پای صحبتهای دهقانپور در گفتوگویی دوستانه و خودمانی نشسته باشید، خواهید دید که خیلی از شاگردان و عکاسانِ مطرحِ همدورهی خود را به خاطر رواج دادن نوعی اخلاقِ شاگردواستادی و مریدومرادی شماتت میکند و حتی شماری از دوستان بسیار نزدیک خود را نیز به این سبب به صراحت مورد نقد قرار میدهد.
یحیی دهقانپور بهدرستی تأکید دارد که «یکی از آفتهای عکاسی ایران همین اخلاق نوچهپروری و مقدس شمردن افراد است که سد راه رشد عکاسی میشود و با تزریق و رواجِ تعصب کور و بیجا در بدنهی عکاسی ایران راه نقد و نقادی را میبندد.» طفره رفتن دهقانپور از مصاحبهی رسمی و نپذیرفتن سخنرانی، جز توضیح موجز نحوهی عکاسی خود، ریشه در این نگرش و رویکرد او دارد. او میگوید که اگر میخواهید به جایی برسید و اتفاقی را در عکاسی ایران شکل بدهید، باید «از استادان و عکاسانی قدیمی چون من عبور کنید، ضعفهای کارشان را به نقد بکشید و آنها را کنار بگذارید.»
هرچند که این نوع منش و رفتار او، ما را به تحسین وامیدارد، اما این نوجویی دهقانپور در روند عکاسی و آثارش تا به امروز بوده که ما را به خود جذب میکند. این نوجویی را در بررسی روندِ عکاسی دهقانپور در هر دورهای بهخوبی میتوان مشاهده کرد: فرارفتن از تعاریف مرسوم عکاسی رایج و تجربهگرایی و بازی کردن با حدود عکاسی؛ و به راستی چه چیز مهمتر از بسط معنای عکاسی برای یک عکاسی هنری.
امری که در آخرین و تازهترین نمایشگاهش هم میتوان دید؛ در نمایشگاه اخیر خود با عنوان «سیب سوم» این استادِ قدیمیِ عکاسی دست به خلق تصویر با گوشی موبایل میزند. عکاسی که بیشتر عمرش را آنالوگ عکاسی کرده و در تاریکخانه شب را روز کرده است، در این پروژه بیهیچ تردید و هراسی، بهصورت کاملاً تجربی، شکلِ مسئلهساز و امروزیِ عکاسی (یعنی عکاسی دیجیتال با تلفن همراه) را به چالش میکشد؛ امری که حتی خیلی از شاگردان جوانتر او هم علاقه یا شمّ و بینشِ تجربهی آن را ندارند. تنوع آثاری که دهقانپور در این سالها گاه به معرض نمایش عمومی گذاشته ناشی از همین روحیهی نوجو و خلاق او است؛ و صد البته با چاشنی طنزِ انتقادیِ ظریفی که هم یک ویژگی شخصیتی است و هم در آثارش به طرزی پنهان جریان دارد.
در هر حال برای شناخت بهتر و بیشترِ دهقانپور بایستی از منظرهای متفاوتی بر جریان کاری او تمرکز کرده و آثارش را بررسی کنیم. مسئلهای که در تلاش برای رسیدن به آن با گردآوری چند مقاله و نوشته، سبب شد پروندهای با مرکزیت یحیی دهقانپور و آثارش شکل بگیرد. فرهاد فخریان با نوشتن نقدی بر نمایشگاه «سیب سوم» و هادی آذری با نوشتن متنی پژوهشی در مورد کلیت کار دهقانپور، از جمله اساتید و دوستانی بودند که در این راه کمک رساندند و برای این مهم وقت گذاشتند. همچنین تلاش شد تا با تهیهی سالشماری دقیق از روند زندگی و کار دهقانپور، تصویر روشنتری از سیر زندگی حرفهای او به دست دهیم، که برای سامان دادن به این سالشمار، معصومه آقایی کوشش بسیار کرد. همچنین بهنام صدیقی، رامیار منوچهرزاده و مسعود مؤمنها با نوشتن نقد یا در اختیار گذاشتن نظرات و مستندات تصویری و نوشتاری خود به پر بار کردن این پرونده کمک کردند.
نخست تصمیم بر این بود که انتشار این پرونده همزمان شود با پایان نمایشگاه «سیب سوم» دهقانپور، اما به دلیل در دسترس نبودن آقای دهقانپور و شک و شبهههایی که در اطلاعات جمعآوریشده وجود داشت و باید اصلاح میشد، این امر تا به امروز به تعویق افتاد. تا آنجا که اکنون که پروندهی حاضر در حال انتشار است، تازهترین کتاب یحیی دهقانپور از نمایشگاه «سیب سوم» که مراسم رونمایی از آن در اواخر تیرماه در پروژهی آران برگزار شد نیز منتشر شده است. به همین مناسبت، علاوه بر نقدی که بهنام صدیقی بر کتاب «سیب سوم» نوشته است، گفتوگویی در مورد آثار دهقانپور که در ابتدای این کتاب بهعنوان مقدمه منتشر شده است را نیز، در بخشی از این پرونده، با هماهنگی ناشر منتشر خواهیم کرد. و در آخر نیز با بازنشر نوشتهای قدیمی از یحیی دهقانپور که به عنوان مقدمهی کتاب مهم و نایاب «پنج نگاه به خاک» نوشته شده است، پرونده را به پایان میبریم.
از یحیی دهقانپور ممنونیم که علاوه بر شکیبایی در مقابل پرسشهای فراوان ما، تعدادی از عکسهای ندیده و منتشر نشدهاش را در اختیارمان قرار داد تا در این پرونده برای نخستین بار در فضای اینترنت به نمایش عمومی بگذاریم.
مطالب پرونده حدوداً هر دو روز یک بار به تدریج منتشر خواهد شد و در آخر مطابق معمول همیشه بایستی گفت مشتاق و جویای نظرات و مطالب دوستان در مورد پروندهی حاضر هستیم.
برای دیدن مطالب این پرونده بر روی عنوان متون کلیک کنید:
– سیب سوم در دستان یک آدم بازیگوشِ اندیشهورز – فرهاد فخریان
– فیگور یک عکاس گمشده – هادی آذری
– گاهشمار زندگی هنری یحیی دهقانپور – معصومه آقایی
– گفتوگویی پیرامون مجموعه عکسهای «سیب سوم» – گفتگوی محمد آلادپوش (فیلمبردار)، بهرنگ صمدزادگان (نقاش)، نغمه قاسملو (عکاس)، صالح نجفی (مترجم) و نازیلا نوعبشری (گالریدار)
– نقدی بر کتابِ عکسِ «سیب سوم» – بهنام صدیقی
– نوشتهای از یحیی دهقانپور دربارهی عکس و عکاسی – یحیی دهقانپور
– خواب؛ یادداشت شهریار توکلی بر عکسی از یحیی دهقانپور – شهریار توکلی
پینوشتها:
[۲] نگارنده پیشتر در مطلب دیگری با عنوان «در جستجوی عکاسی هنری ایران»، در شماره ۵۳ فصلنامهی حرفههنرمند، چرایی ضعف تاریخنگاری عکاسی هنری را به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار داده است.