محسن یزدیپور
عکس: سید محمود پاکزاد . از مجموعه طهران قدیم . رستوران چاتانوگا . ۳۰×۲۰ سانتیمتر . ۱۳۴۸
عکس: محسن یزدی پور . از مجموعه تجربه دوباره نگریستن . خیابان ولی عصر . عکاسی آنالوگ . ۳۰×۲۰ سانتیمتر . ۱۳۸۴
عکاسی فرایند نگریستن به اتفاقی درگذر است . عکس حاصل این فرآیند ثمری است از دیدن هر آنچه در لحظه هست. حتی اگر حاصل نگاه کردن به یک بنا باشد، بنایی که بوده، هست و شاید بماند. عکاسی «هست » آن را ثبت میکند، تا در «شاید بماند» گواهی باشد در برابر هر آنچه در برهۀ میان این دو زمان، اتفاق میافتد.
هیجان رویارویی با روزهای نو، اتفاقهای جدید و تحولات سریع و لحظه به لحظه که برخی به اختیار و بعضی به اجبار رخ میدهند، فرصت درک و هضم این برهه را بر جا نمیگذارد، یا به ناچار ما را مجبور به انتخاب میکند.
خستگی! نیاز به سکون وا میداردمان تا برگردیم و مسیر رفته را ببینیم و نگاه کنیم به راه رفته، به عمر گذشته، به سالهای دوردست و به تجربههای به ناچار از سر گذشته!
…..۱۳۴۲ …..۱۳۳۸ ……۱۳۲۵ …… ۱۳۲۰ ….. ۱۳۴۵ …… ۱۳۵۴ …… ۱۳۸۵ و شاید روزی ۱۳۸۹ .
ساختمانهای قدیمی، یکی پس از دیگری، نه برای بازسازی، بلکه برای تخریب انتخاب میشوند. ساختمانها نه به احترام انسان و گویی به احترامی به اجبار به زیاده خواهی انسان، استوار میشوند. شهر من، چرک و خاکستری، بینظم و شلوغ است. احساس میکنم شهر، شاید بیمار است! من! مرور میکنم در ذهن و یاری میطلبم از هر چه به من کمک میکند تا به خاطر آورم لحظات سپری شده را !
تغییرات ایجاد شده در این سالها، تنها تکثیری یاختهای نیست؛ رویشی است جدید!
این خیابانها و این کوچهها، شاید تنها، از چند سالی پیش، در هر بار تکرار گذر از آنها، شکل و بویی دیگر به خود گرفته؛ اما تا پیش از آن، تنها یک مسیر بود برای عبور، برای رسیدن به دیگر خیابانها، به دیگر مسیرها، به دیگر فضاها… گویی با کند شدن روند تغییرات جسمی خود تازه به کندی تغییرات محیط خود نیز آگاه میشوی، و اگر دقیق نگاه کنی، میبینی و در مییابی تمام این رویشهای جدید، چروکهایی است بر پوسته شهر!
شهر؛ این پیکر همیشه تن سپرده به خواستههای سیمانی تو، حالا دیگر خود، خواستهات است.
شاید امروز دیگر به خاطر آوردن چهره قدیمی شهر، چندان ساده نباشد و کمتر شباهتی میان خاطرههای دور دست خود یا خاطرات باز منقول دیگران که خود نیز سالخورده شدهاند با پیکر سیمانی شهر، یا تصاویر به جا مانده از آن روزها، آن محلهها، آن مکانها و شاید آن حال و هوا! باقی مانده باشد.
مجموعه عکسهای «طهران قدیم» عکسهایی بود که این ذهنیات مبهم مرا به واقعیتی دقیقتر نزدیک میساخت.
«طهران قدیم» عنوان مجموعه آثاری از «سید محمود پاکزاد» ، «فوتوگراف طهران قدیم» است که چهره قدیمی شهر را به من نشان داد، عکسهای این کتاب ، تصاویری از طهران در فاصله سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۴ است که خود نمایشگر تحولات شهر طی آن سالهاست، تغییر و تحولاتی که امروز آهنگ سریعتری به خود گرفته است . تصاویری از خیابانهایی که در طول سالهای رشد من قابی را در ذهن من ساخته و حتی در پس همین سالهای اندک نیز کمتر شباهتی با آنچه از طهران قدیم میدیدم، پیدا بود. سالهایی که این پیکر، شاهد تجربیاتی در شهر و مردمانش بود و هرگاه به ذائقه گروهی از آنان ملبس شده بود.
باید به جست و جو بر میآمدی، در جست جوی بنایی به جامانده از «طهران قدیم» در تهران امروز، به جست جوی ساختمانهای جدید طهران قدیم در میان ساختمانهای قدیم تهران جدید!
من! بزرگ شدن در میان همین ساختمانها و تنفس در فضایی آکنده از آجرهای قدیمی، پنجرههای چوبی و معماری به جا مانده از آن دوران؛ شهری که گویی با رشد سرسام آور شهرنشینی و انبوهی شهرنشینان و هجوم سلیقهها و اقتضای نیازها، نفسهایی سنگین را از سر سالخوردگی و شاید سرخوردگی! میکشید.
عکسهای شهر ، ثبت لحظهای از زمان به ناچار در گذر است. شاید تلاش من، ثبت لحظاتی از زندگی گذرای شهر است. و عکسها، بازگشت و نگاه به این لحظات گذشته است. حتی اگر هیچ شباهتی به آن نداشته باشد. حتی اگر تنها در جایگاه یک ناظر حاضر شده و تا حد ممکن کمترین دخل و تصرف در
کادربندی صورت گیرد.
جست وجو برای یافتن اسکلت شهر و درک هر یک از پوششهای رنگ به رنگ دورانهای گذشته، قبل از این که باشم! ازآن زمان که تصاویر آن تنها در ذهن سالخوردگان شهر باقی مانده، تصاویری مبهم و حتی آمیخته با خاطراتی از دوردست وآرزوهایی بی فرجام از خلوتی، رهایی و گشودگی آن
خیابانها تا هیاهوی این روزها!