یکی دیگر از نشستهای کتاب فروشی هنوز به نقد و بررسی مجموعه پنج جلدی سینماگران بزرگ کایه دوسینما تا امروز اختصاص داشت.
این مجموعه پنج جلدی ازسوی نشردیبایه و با ترجمه نادر تکمیل همایون راهی بازارشده، در این مجموعه سینمای اسپیلبرگ، کوروساوا، اسکورسیزی، تارکوفسکی وایستوود مورد بررسی قرار گرفته است و در نشستی که به بهانه انتشار این کتابها ترتیب داده شده بود؛حسن حسینی از میراث کایه و نگره مولف، نوید پورمحمدرضا از دوگانه آکادمیسم و سینه فیلیا در انتشارات سینمایی، نادر تکمیل همایون از کتابهایی که بر فعالیت سینماییش تاثیر گذاشته و اردوان تراکمه از تاریخ(های) انتشارات سینمایی ایران سخن گفتند.
به گزارش روابط عمومی نشر هنوز؛ در ابتدای این نشست حسن حسینی با یادی از زندهیاد ایرج کریمی گفت: زاوان قوکاسیان، پرتو مهتدی و ایرج کریمی سه تن از منتقدان پیشکسوت سینمای ما بودند که آنها را در یک سال و نیم گذشته به دلیل ابتلا به بیماری سرطان از دست دادیم و این نشان میدهد که چقدر قشر فرهنگی ما با وضیعت تاسفباری زندگی میکنند.
این تئورسین سینما با اشاره به فضای فرهنگی در ایران گفت: اگر کسی به تهران بیاید و براساس ویترین کتابفروشیها و کیوسک مطبوعات بخواهد تهران را با سایر مراکز فرهنگی دنیا مثل نیویورک و پاریس مقایسه کند در ظاهر چیزی کم نمیآورد، اما خودمان میدانیم که در چه وضعیت فرهنگیای زندگی میکنیم، کتاب با تیراژ ۱۵۰ تا ۳۰۰ نسخه واقعا تاسف بار است و این نشان از دشواری زندگی فرهنگی در ایران است. برپایی نشستهایی همچون شبهای هنوز فرصت معتنمی است تا حداقل دوره هم جمع شویم و از دغدغه و مسائل فرهنگیمان صحبت کنیم.
او با اشاره به نخستین مطلبی که درباره تیم برتون در مطبوعات سینمایی ایران نوشته شده گفت: ۲۳ سال پیش یک شب من، نادر تکمیل همایون و کامبیر کاهه در خانه ما نشسته بودیم و درباره تیم برتون بر مبنای درکی که آن زمان از سینمای مولف داشتیم صحبت میکردیم و در نهایت به جمعبندی رسیدیم که این جمعبندی منتشر شد.
این منتقد سینما با بیان این مطلب که صحبت کردن درباره تئوری مولف بیش از ۴۰ ساعت زمان میخواهد، گفت: ئتوری مولف در کل سه مکتب دارد؛ مکتب فرانسوی که با مجله کاید دوسینما آن را میشناسیم، مکتب انگلیسی که با مجله موی شناخته میشود و مکتب آمریکایی که با کارهای اندرو سایدس منتقد آمریکایی به طور مشخص معرفی شده است. این مکاتب با اینکه تابع چهارچوب مشخصی میشوند، اما از منظر شکلی تفاوتهای با هم دارند.
او افزود: منتقدانی که در مجله کایه دو سینما جمع شده بودند؛ جوانهایی بودند که میخواستند سینماگر شوند و خیلی دغدغه کار تئوریک نداشتند.خود آنها بعدها در نوشتههایشان اعتراف کردند که در کایه دوسینما درباره فیلمهایی نوشتند که حتی آنها را ندیده بودند، درواقع منتقدان کایه هدفشان این بود جنبشی را درسینمای فرانسه به وجود آورند و بعد فیلم بسازند. داستان مجله موی که در انگلستان منتشر میشد با کایه فرق میکند و موی توسط منتقدان دانشگاهی اداره میشد. اندرو ساندروس هم در آمریکا به نقد رسانهای اهمیت میداد و میخواست با نوشتههایش مخاطب عام را با مفهوم سینما آشنا کند.
حسینی با بیان این مطلب که منتقدان سه مکتب تئوری مولف؛ در تعیین مصادیق با هم اشتراکاتی نداشتند گفت: اما اشتراک این سه مکتب در این است که هرگاه این تئوری را مطرح میکنند، قصد دارند که به وضع موجود حمله کنند. به عنوان مثال مقاله توفو درفرانسه فیلمساران پس از جنگ جهانی دوم را که در آثارشان گرایش به اقتباس ادبی داشتند را مورد انتقاد قرارداد تا نسل جدید خودشان بیایند و سینمای موج نو را بنیان بگذارند. بعدها فیلمسازان موج نو حرفهایشان را درباره فیلمسازان نسل قبل پس گرفتند. در سینمای انگلستان نیز شاهد چنین رویکردی هستیم. اندرو ساروس هم چنین رویکردی نسبت به سینمای هالیوود دارد.
او در بخش دیگر سخنانش با بررسی مجله کاید دوسینما گفت: ۶۴ سال از انتشار نخستین شماره این مجله میگذرد و همچنان انتشار آن تداوم دارد و این نشریه تاکنون به دلیل تغییراتی که در سیستم سردبیری آن به وجود آمده، دورههای مختلفی را پشت سر گذاشته است. دورهای که درفاصله ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۳ منتشر میشود، دوره محبوب من به شمار میرود. از سال ۱۹۶۳ به بعد چرخشی در سیستم اداره این نشریه به وجود میآید و توجه به سینمای گدار، توجه به مباحثی که رولان بارت و لاکان مطرح میکنند، مورد توجه مولفان این نشریه قرار میگیرد. این دوره تا سال ۱۹۶۸ که دوره مارکیسیتی آغاز میشود ادامه دارد و از سال ۱۹۷۲ شاهد شکلگیری دوره مائوسیستی کایه هستیم. این دوره با نقدهای تند ایوئولوژیک همراه است و کایه با افت بدی روبرو میشود و به همت توفو دوباره احیا میشود و از اوایل دهه ۱۹۸۰ با پیوستن پاسکال بونیفسر چهره کایه دگرگون میشود. از سال ۱۹۹۰ هم ژان تسون به شورای سردبیری کایه راه میباید در سالهای اخیر نیز کایه با جوانگرایی روبرو شده است.
حسینی با بیان این مطلب که کایه از زمان انتشارش تاکنون با فراز و فرودهایی همراه بوده، گفت: تئوری مولف یا ایده کارگردان مولف، اول بار از سوی فرانسوا تروفو – که بعدها از چهرههای شاخص سینمای موج نوی فرانسه شد مطرح شد. او از این اصطلاح برای خردهگیری بر روند فیلمسازی مبتنی بر اقتباس از شاهکارهای ادبی که بعدها باب شد استفاده کرد. او فیلمهایی را هنری میدانست که در آن کارگردان با نوشتن فیلمنامه و هدایت بازیگران، کنترل کامل را بر روند ساخت فیلم داراست. البته شناسایی و اهمیت دادن به کارگردانها معطوف به این دوره نبود. البته گاه یک تهیهکننده در فیلم نقش مولف را در فیلم بازی میکند.
به گفته حسینی رویه کایه خلاف جریان اصلی سینمای فرانسه است و تئوری مولفی که در مجله کایه دوسینما مطرح میشود با تئوری که از سوی مکتب انگلیسی و آمریکایی آن مطرح میشود، تفاوتهایی دارد. مجلات دیگری بودند که در همان دوران نگرشها و دغدغههای مشابهی با کایه دو سینما را مطرح میکردند که از مهمترین آنها میتوان به مجله «ریویو دو سینما» اشاره کرد که پیش از کایه دو سینما منتشر میشد و یا مجله «پوزیتیف» که پس از کایه و در رقابت با آن به وجود آمد. اما آنچه منجر به تاثیرگذاری و ماندگاری عمیق کایه شد و آن را به عنوان مجلهای پیشرو و آوانگارد مطرح کرد، یکی شور و اشتیاق و علاقه وصفناشدنی نویسندگان و منتقدان آن نسبت به سینما بود که در طول تاریخ به مثالی زبانزد همه تبدیل شد و دیگری خصلت جدلی و جنجالی بودن مقالات و نقدهایشان بود. آنها هیچ واهمهای نداشتند که اظهارنظرهای ستایشآمیز و یا بیرحمانهشان درباره فیلمسازان و فیلمهایشان بحث و دعوا و جنجال به راه بیندازد و آشوب به پا کند و اوضاع را به هم بریزد.
او افزود: اما شاید مهمترین خصلتی که کایه را از مجلات دیگر متمایز میکرد این بود که نویسندگانش با دیده متفاوتی به مقوله نقد مینگریستند و آن را نوع دیگری از فیلم ساختن تلقی میکردند و همانگونه قلم را به کار میبردند که فیلمسازان از دوربین بهره میبردند و شعارشان برای تغییر وضعیت سینمای غبار گرفته این بود که «خودتان دست به کار شوید و فیلم مورد علاقهتان را بسازید» و با چنین رویهای بود که چندی نگذشت که همان نویسندگان و منتقدان فیلمهایی را ساختند که آنها را به عنوان موجنوییها محبوب کرد.
در ادامه نشست نادرتکمیل همایون مترجم مجموعه با بیان این مطلب که در ایران با فیلمهای برخورد جدایی از منظر تئوری و نقد دانشگاهی میشود و همین موضوع هنگام فیلمسازی کار را دشوار میکند، گفت: ۲۰ سال پیش که من تصمیم گرفتم فیلم بسازم با خودم گفتم ای کاش میشد که از این تئوریها فاصله بگیرم. در آن مقطع تاریخی به واسطه ادامه تحصیل در فرانسه این شانس را داشتم که با کارگردانهایی که در ایران با فیلمهاشان آشنا شده بودم بیشتر آشنا شوم؛ جالب اینجا بود که هرچه ما در ایران تلاش میکردیم از نظر پیچیدهای با آثار این کارگردانان برخورد کنیم، اما در غرب دریافتم که خود آنها از این پیچیدگی در مواجه با فیلمهایشان فرار میکنند.
تکمیل همایون افزود: در مقطعی به منتقدان این امر مشتبه شده بود که هرچه درباره فیلمها بیشتر از منظر آکامیک بپردازند، تاثیرگذارتر هستند گروهی از منتقدان نیز پا را از این مرحله فراتر گذاشته بودند و لیستهای از فیلمسازها تهیه کرده بودند و براساس ردهای که در این لیستها به آنها داده بودند، امتیاز داده بودند. اما امروزه چنین رفتارهایی در نقدها مرسوم نیست و اصلا کسی چنین برخوردی را نمیپذیرد.
او با اشاره به سالهای دانشجوییش در فرانسه گفت: در همان سالهای نخست که دانشجو بودم برایم مهم بود که فیلمهای استیبرگ را در همان روزهای نخست اکرانش ببینم و این علاقه من با برخورد تدافعی هم دانشگاهیها و استادانم روبرو میشد. اما من چنین رویکردی را نپذیرفتم و همچنان نمیپذیرم. ارزش این نیست که مثلا این فیلم ساز الف باشد یا ب؛ مهم این است که در آن لحظه درک کند که برود مثلا فیلم مونیخ را پس از حادثه ۱۱ سپتامبر بسازد.
تکمیل همایون با اشاره به سالها فعالیتاش در حوزه ادبیات سینمایی گفت: کار من به عنوان مترجم سینمایی مثل یک بازرگان است و من با انتخابهایی که میکنم تلاش میکنم، به زبان ساده بهترین کالا را به دست مشتریهایم برسانم. شاید برخی این مجموعه کتاب را مورد نقد قرار دهند که بسیار ساده و بدون پیچیدگیهای مرسوم تالیف شدهاند، به نظر من این حسن این کتابهاست و کمک میکند تا با مطالعه آنها گروهی به سینما علاقمند شوند.
او با بیان این مطلب که تا پیش از ترجمه کتاب تاراکوفسکی علاقه به سینمای او نداشته، گفت: به واسطه نقدهای متعددی که درباره سینمای او خوانده بودم در تمام این سالها علاقهای نداشتم که فیلمهای او را ببینیم، اما این کتاب موجب شد که من هنگام ترجمه کتاب تکتک فیلمهای تارکوفسکی را ببینم و اتفاقا از او آثارش خوشم بیاید. یکی از مشکلات سینمای ما این بود که در دوره ما منتقدان با فیلم بسیار پیچیده برخورد میکردند و بعدها وقتی همین منتقدان تصمیم گرفتند فیلم بسازند کمتر موفق شدند.
تکمیل همایون با اشاره به منتقدان مجله کایه که درباره فیلمی که دوست نداشتند، دربارهاش نمینوشتند گفت: مجله کایه در چند دهه انتشارش با فراز و فرودهای همراه بوده است و الزاما کسانی که در کایه مینوشتند همان رویکردی را که مثلا در ۱۹۸۰ به فیلمسازی داشتند امروز ندارند. به نظرم باید به رویکرد مجله کایه در گذر زمان نگاه کرد. مثلا اسکوریزی، تاراکوفسکی و استیبرگ فیلمساز محبوب مجله کایه نیست، اما میبینیم که درباره آنها نیز کتاب تالیف و منتشر میکنند.
او در بخش پایانی سخنانش با اشاره به وضیعت نقد سینما در فرانسه گفت: باید قبول کنیم که امروزه نقد فیلمنویسی در فرانسه به بنبست رسیده است و دیگر منتقد خوبی در فرانسه نداریم. حتی دیگر کسی مثل گذشته مجله کایه نمیخواند و تیراژ آن به هفت هزار نسخه رسیده است و دو سال پیش نیز در مرز ورشکستگی بود که یک ناشر قدرتمند این مجله را با پیشینهاش خرید و آن را از مرز نابودی نجات داد. نقدهایی که درباره فیلمها منتشر میشود بسیار جانبدارانه است و مسول رسانهای هر فیلم با شناختی که از منتقدان مطبوعات دارد منتقدانی که میداند با فیلم آن کارگردان ارتباط برقرار میکنند را پیش از اکران عمومی فیلم دعوت میکند و آنها رامجاب میکند که مطلب مثبتی درباره فیلم بنویسند. امروزه نقد سینمایی در فرانسه به بنبست رسیده است. بیشتر منتقدان مجله کایه نیز جوان هستند و با این که کایه دارد جان میگیرد اما نمیتوانند آن قدر تاثیرگذار باشند.
در ادامه نشست نوید پورمحمدرضا از دوگانه آکادمیسم و سینه فیلیا در انتشارات سینمایی سخن گفت. او با اشاره به مقاله دیوید برودوی که در سال ۲۰۱۱ نوشته بود گفت: در این مقاله برودوی عنوان میکند که دوگانه آکادمیها و سینه فیلیاها با هم آشتی ناپذیر هستند. این مقاله او بازتاب گستردهای پیدا میکند و ۳۰ مقاله در تایید و رد آن نوشته میشوند. کریستین کیدی منتقد دیگری است که کتاب «باد درمیان درختان» را مینویسد او در این کتاب باز هم به دوگانه آکادمیستها و سینه فیلیا اشاره میکند و سطح نوشتههای سینه فیلیاها را در حد یک درددل پایین میآورد و عنوان میکند که سینه فیلیا شناختی از تئوریهای سینمایی ندارند.
این منتقد با اشاره به نمونههایی از دوگانه آکادمیستها و سینه فیلیا در ایران گفت: بیشک کامبیز کاهه یکی از نمایندگان واقعی سینه فیلیا در ایران است که عاشقانه درباره سینما مینویسد. از حسن حسینی هم به واسطه پژوهشها و نقدهایی که درباره سینما پیش از انقلاب مینویسد میتوان به عنوان یکی از نمایندگان آکادمیستها یاد کرد.
به گفته پورمحممدرضا؛ سینه فیلیا آکادمیستها را متهم میکردند که براساس کلانروایتها و کلیدواژههای مشخصی که دارند به سراغ فیلمها میروند و با کلید واژههایی که دارند یک روز رخت لاکان را بر تن این فیلمها میکنند و روز دیگر رخت نشانهشناسی و الی آخر.
او با اشاره به پروندهای که برای فیلم «جدایی نادر از سیمین » در یکی از نشریات نوشته شده بود گفت: در این مجموعه نقدها از منظرآکادمیستها با این فیلم برخورد میکنند و گاه لباس لاکان و گاه لباس نشانهشناسی بر تن جدایی نادر از سیمین میکنند، نوع برخورد آنها در این نقدها به گونهای است که اگر به جایی فیلم «جدایی نادر از سیمین» فیلم دیگری در این نقدها بگذاریم هیچ اتفاقی نمیافتد.
پورمحمدرضا افزود: از دیدگاه کریستین کیتلی، سینه فیلیا معتقدند که منتقد آکادمیک قادر نیست که با فیلمها مثل جهان برخورد کند و آنها را از درون نقد کند، بلکه فیلمها را مثل یک ابژه با کلان روایتهای خود تفهیم میکند. کیتلی تاریخ مطالعات سینمایی را به چهار دوره تقسیم و براساس دوگانه آکادمی و سینه فیلیا آن را تقسیم میکند. دوره اول از سال ۱۹۲۰ یعنی آغاز نوشتن درباره سینما آغاز میشود و تا سال۱۹۶۰ ادامه پیدا میکند. در این دوره دوگانهای به نام سینه فیلیا و آکادمیک وجود ندارد؛ چون هنوز سینما وارد دانشگاه نشده است. در نقدهایی که در این دوره نوشته میشود عشق نسبت به جهان سینما و فیلمها موج میزند، حتی این شور و معصومت را در نقد منتقدانی که آکادمیکتر مینوشتند نیز شاهد هستیم.
او افزود: سینه فیلیا در نوشتههای خود تلاش میکردند تا رابطه شخصی و ماندگاری با فیلمها پیدا کنند و ساکنان جهان فیلمها شوند که اوج این نگاه را در نقدهای سینما کایه میبینیم. از میانه دهه ۶۰ تا ابتدای دهه ۸۰ سینما وارد دانشگاه و با مطالعات دانشگاهی عجین میشود و از منظر نشانهشناختی، نقد روانشناختی و ایدئولوژیک فیلمها بررسی و نقد میشوند. در این دوره نقدهایی که روح سینه فیلیا دارند پس زده میشوند. آدمیکها معتقد بودند که شورمندانه برخورد کردن با یک فیلم کافی نیست، بلکه منتقد باید قادر باشد با هر فیلم مثل یک متن برای خواندن روبرو شود.
این منتقد با اشاره به دوره سوم ۱۹۸۰ و نظریه دریافت گفت: در این دوره براساس نظریه دریافت توپ نقد به زمین مخاطبین انداخته میشود. چون براساس سنت مجله اسکرین در دهه ۱۹۷۰ نقش تماشاچیها در نقدها کمرنگ شده بود و در این دهه مخاطبان فیلمها بسیار منفعل تلقی میشوند. اما در دهه۸۰ با استیلای مطالعات فرهنگی عنوان میشود که مخاطب نباید تحت سیطره ایدولوژی که از بالا تاکید شده، باشد. باید خودش نیز در متن مداخله کند. در این دوره بازخوانی جنسیت، قومیت، نژاد و طبقه در نقدها مرسوم میشود. اما با این همه روح سینه فیلیا در این نوشتهها گم میشود.
پورمحمدرضا با اشاره دوره سوم که از میانه دهه ۹۰ آغاز میشود گفت: در این دوره تلاش میشود که روح سینه فیلیا را که در نوشتههای دوره اول شاهد بودیم را چهارچوب نظری در نقدهای سینمایی پیوند بزنیم و به فیلمها از منظر جهان نگاه کنیم.
او در ادامه سخنانش با اشاره به مجموعه کتابهایی که با ترجمه نادر تکمیل همایون از سوی نشر دیبایه منتشر شده، گفت: انتشار این مجموعه اتفاق خوبی در حوزه کتابهای سینمایی به شمار میرود. علاقهای که به میشل شیون دارم موجب شد که من ابتدا کتاب تارکوفسکی را مطالعه کنم. این کتاب جهان تازهای را پیش روی من باز کرد. در ایران نیز از ۱۲ سال پیش سنت نگارش کتابهای کارگردانمحور آغاز شده و کتابهایی درباره بیضایی و علی حاتمی منتشر شده. اما نکتهای که در غرب به آن به خوبی توجه میشود و در ایران نیز باید به آن توجه کنیم این است، صرف اینکه یک سری مقاله و نقد را گردآوری کنیم و کنار هم بگذاریم و یک شناختنامه منتشرکنیم، نمیتوانیم جهان یک کارگردان مولف را نشان بدهیم باید همچون غرب یک ویراستاری در کنار مجموعه باشد و مقالات را به گونهای در کتاب بگنجاند که با خواندن هر مقاله و بخش پازل زندگی و آثار این کارگردان کامل شود.
اردوان تراکمه گفت: با سینما از ۱۶ سالگی با مجموعه کتابهایی که نشر پنجاه و یک منتشر میکرد، آشنا شدم. مجموعه کتابهای سینماگران بزرگ شباهت ظاهری دارد با کتابهایی که نشر پنجاه و یک در حوزه سینما منتشر میکرد، کتابهایی که هر یک تکنگارههایی بود درباره سینماگرانی چون فلینی، گدار، کوبریک. کتابهای سینمایی نشر پنجاه و یک در واقع به ما مسیر لذت بردن از سینما را نشان داد و سالهای بعد من به خواندن جدی تئوریهای سینما روی آوردم و با خواندن تئوریها بود که تازه وارد دنیای عجیب و غریب درگیریهای سینما شدم و هر یک از ما که چنین تجربهای را پشت سر گذاشت به فراخور نگرهها و روحیمان یک کارگردان و یا نظریه را بر دیگری ترجیح میدادیم.
او افزود: با تجربه پشت گذاشتن آشنا شدن با سینما از طریق کتابهای نشر پنجاه و یک، امیدوارم روزی در ایران نیز شاهد انتشار مجموعه تکنگارههایی درباره سینما و سینماگران ایرانی باشیم.
این منتقد سینمایی با بیان این مطلب که کتابهای سینمایی مولفمحور میتوانند در ورود به سینما را به ما نشان بدهند، گفت: البته کتابهایی که الزاما درباره یک فیلمساز تالیف میشوند هم میتواند به شک و شبهههای هم دامن بزنند که ما فقط یک تاریخ سینما داریم. اما باید در نظر بگیریم؛ ذیل تاریخ سینمای رسمی، تاریخهای سینمای زیرزمینی را هم داریم و اختلافات بیشماری میان تاریخ رسمی سینما و تاریخ زیرزمینی سینما وجود دارد. ما ایرانیها هم به واسطه پرویز شفا و مطالبی که در مطبوعات مینوشت به صورت گذرا با این اختلافات آشنا شدیم و سینمای ایران نیز ذیل سینمای جمعی تعریف میشود که با تجربه انضمامی پیوند خورده است.
تراکمه با اشاره به تفاوت اساسی میان دو نوع تاریخنگاری گفت: وقتی کتابها و آثاری که درباره سینمای زیرزمینی و تاریخ سینمای رسمی را مطالعه میکنیم درمییابیم که همیشه پایه تئوریک پشت تمام نقدها وجود دارد، اما متاسفانه اگر بخواهیم این مطالب را با نقدهایی که درباره سینمای ایران نوشته میشود مقایسه کنیم درمییابیم که بیشتر نقدهایی که درباره سینمای ایران نوشته میشود بدون پشتوانه تئوریک است و بیشتر نقدها به تعریف کردن فیلمها منتهی میشود که گاه منتقد از پس تعریف درست خط فیلم برنمیآید.
او در پایان سخنانش با بیان این مطلب که در ایران تجربه بدی درباره آموزش مسائل تئوریک سینما در دانشگاه داشتهایم گفت: انتشار مجموعه کتابهایی این چنین، فرصت مغتنمی است که تازه ما با سینما آشنا شویم و به مرور به پیوند ارگانیکی بین حوزههای مختلف سینما دست یابیم.
کیوان مهتدی – مدیر روابط عمومی نشر دیبایه – گفت: بهانه برپایی این نشست انتشار پنج جلد از مجموعه کتابهای سینماگران بزرگ جهان است. این پروژه در برگیرنده ۳۰ مجلد است که هر جلد تکنگاری درباره یکی از سینماگران بزرگ است. شاید در ابتدای امر ترجمه این مجموعه برای خود من جذابیتی نداشت که وقتی در روند کار قرار گرفتم دریافتم که با انتشار این مجموعه و کتابهایی از این دست ما بهتر میتوانیم با سینما آشنا شویم. به گفته او انتشارات دیبایه بخش عمده تمرکز خود را بر روی ترجمه کتابهای سینمایی گذاشته و در حال حاضر چندین پروژه سینمایی به صورت موازی در این انتشارات در مرحله اجرا قرار دارند.