وقتی عکاسان از تَفَرُّق (diffraction) لنز صحبت میکنند منظورشان این است که در دیافراگمهای خیلی بسته (مثلاً f/16، f/22 و…) عکس رفتهرفته وضوح کلی خود را از دست میدهد. وقتی دیافراگم لنزتان را برای افزایش عمق میدان تا این حد میبندید، ممکن است نتیجهی معکوسی داشته باشد و با وجود افزایش عمق میدان، جزئیات ریز در عکستان ناواضحتر شود. عکاسان مبتدی (و حتی شاید عکاسان حرفهای) باید مراقب این اتفاق باشند! شاید بسیاری از عکاسان از این مسأله بیاطلاع باشند اما با درک آن، میتوانید تصمیماتی حسابشده بگیرید و به شارپترین عکس ممکن دست پیدا کنید.
در این مقاله، با هم بهشکلی جامع مفهوم تفرق لنز را بررسی میکنیم و تکنیکهایی را معرفی خواهیم کرد که با بهکارگیری آنها میتوان از این خطا جلوگیری کرد و به شارپترین عکس ممکن رسید.
علت بروز این پدیده به اصول فیزیک برمیگردد. بهطور خلاصه، با بستهتر شدن روزنه دیافراگم، امواج نوری پخش میشوند و بیشتر و بیشتر در هم تداخل میکنند. این اتفاق باعث میشود که از وضوح جزئیات ریز در عکستان کم شود.
به هر حال، این توضیح بیش از حد ساده و خلاصه است، و برای عکاسان مبتدی میتواند گیجکننده باشد. علت فیزیکی تفرق نور چیست؟ چگونه رخ میدهد و از وضوح عکستان میکاهد؟ آیا راهی برای جلوگیری از آن وجود دارد؟ آیا لنزهای گران در کنترل تفرق عملکرد بهتری دارند؟ در ادامه پاسخ تمامی این پرسشها را مفصل توضیح میدهیم.
تفرق چیست؟
برای تعریف تفرق به زبان ساده و بهشکل درخور، لازم است که به فیزیک اُپتیک اشارهای داشته باشیم. بیشتر عکاسان به اطلاعات ساده و کاربردی علاقه دارند و نه اطلاعات جامع در یک زمینه، اما تعریف تفرق بدون شرح بنیادیاش غیرممکن است. به همین دلیل، تلاش میشود مطالب در این بخش برای کسانی که با فیزیک آشنایی ندارند قابل درک باشد. خواندن این بخش را توصیه میکنیم چرا که بهشکلی اساسی شما را با مفهوم تفرق آشنا خواهد کرد.
تَفَرُّق یا دیفْرَکْشن اصولاً مفهومی است که به قابلیت تداخل امواج—از جمله امواج نوری—با یکدیگر مربوط است. در واقع، امواج با هر بار عبور از میان یک روزنه، با هم تداخل پیدا میکنند. برای تصور راحتتر این پدیده، امواج آب را در نظر بگیرید. اگر درون یک دریاچهی کاملاً راکد یک سنگ بیاندازید، خواهید دید که دورتادور سنگ امواجی شکل میگیرند. این امواج بهشکل دایرههای هممرکز گسترده میشوند، درست مثل تصویر زیر:
اما اگر راه این امواج را سد کنیم چه اتفاقی میافتد؟ صرفاً حرکتشان را متوقف خواهیم کرد. مثل این تصویر:
اما برای جذابتر کردن ماجرا، حفرهای در دیواره ایجاد کنیم تا آب بتواند از میان آن عبور کند. اکنون، الگوی امواج آب چه شکلی خواهد شد؟
امواج به شکلی نزدیک به چیزی که احتمالاً تصور کردهاید در میآیند، اما الگوهای دیگری نیز ظاهر میشوند (توجه داشته باشید که نمودار سادهسازی شده است):
این الگوهای اضافه در اثر خم شدن موج در لبههای حفره ایجاد شدهاند. علت به وجود آمدن آنها این است که آن دو کنج اساساً نقش منبع موج را بازی میکنند—امواجی که میتوانند با یکدیگر برخورد کنند. در نواحی خاصی از برخورد این امواج، آنها یکدیگر را خنثی میکنند (تداخل مخرب). به همین دلیل است که برخی نواحی کاملاً ساکن به نظر میرسند. اما در نواحی دیگر، امواج بر هم میافزایند (تداخل سازنده)، که باعث میشود الگویی اضافه به طرفین شکل بگیرد.
برای تجسم این رخداد، بیایید تصور کنیم که یک حسگر در سمت راست این نمودار قرار دارد. این حسگر شدت امواج در هر نقطه را اندازهگیری میکند. این میزان با دامنه موج افزایش مییابد. نمودار شدت موج را در زیر میبینیم:
بهوضوح، ناحیهی مرکزی مهمترین بخش است. الگوهایی در طرفین نیز وجود دارند، اما نه با همان شدت مرکز. این یعنی این که الگوی مرکزی در عکاسی بیشترین اهمیت را دارد. حالا، بیایید ببینیم اگر حفرهی دیواره بزرگتر یا کوچکتر شود چه اتفاقی میافتد:
تفاوت اصلی دو عکس در این است که روزنهی کوچکتر امواج گستردهتری را ایجاد میکند و روزنه بزرگتر امواجی با گستردگی کمتر.
تفاوت این دو موج را در دو نمودار زیر میبینیم:
با آن که شاید در نگاه اول عجیب به نظر برسد که روزنه کوچکتر امواج بزرگتری ایجاد میکند، با تصاویر بالا میتوان به منطق آن پی برد. اصولاً، روزنههای بزرگتر به امواج اجازه میدهند که با تداخل کمتری عبور کنند. از آنجایی که برای امواج مزاحمت کمتری ایجاد میشود، آنها بهنسبت راه مستقیمی را بهسمت کرانه دریاچه میپیمایند. اما روزنههای کوچکتر تأثیر بیشتر روی موج میگذارند و باعث میشوند که با زوایای بیشتری خم شود.
در نهایت، باید توجه داشته باشیم که در اینجا داریم نسبی صحبت میکنیم. در واقع، این روزنه تنها زمانی باعث ایجاد تفرق میشود که اندازهای نزدیک به طول موج عبور کرده از میان خود داشته باشد. به همین دلیل، نور، که طول موج خیلی کمی دارد، وقتی از میان یک حفره با قطر ده متر عبور میکند مسلماً دچار تفرق نمیشود—اما امواج آب شاید بشوند.
تبریک میگویم! حالا شما با فیزیک تفرق آشنا شدهاید: اصولاً، روزنهی کوچک باعث خم شدن امواج و تداخل امواج با یکدیگر میشود که متعاقباً مسیرشان را پراکندهتر و گستردهتر میکند [در واقع واژه «تفرق» به معنای پراکنده شدن است].
تفرق در عکاسی
تفرق در علم فیزیک بدون شک مفهوم مهمی است. در واقع، تجربهای مشابه (با دو روزنه بهجای یکی) نقشی مهم در اثبات این حقیقت داشته که نور میتواند خاصیت موجی داشته باشد—یکی از مهمترین کشفها در تاریخ علم! اما این چه تأثیری روی عکاسیتان خواهد داشت؟
همه چیز به دیافراگم لنز برمیگردد! همانطور که در عکس بالا میبینید، تیغههای دیافراگم درون لنز یک روزنهی کوچک ایجاد میکنند که امواج نور از میان آن میگذرند. الگوی شدت نور دقیقاً همان چیزی خواهد بود که احتمالاً انتظارش را دارید:
این یک نمودار دوبعدی است. در جهان واقعی اما، هر ذرهی نوری در سهبعد پروجکت میشود. بنابراین، نمودار دقیقتر چنین شکلی خواهد داشت:
این الگوی سهبعدی در هر باری که نور از میان دیافراگم لنز دوربینتان عبور میکند اتفاق میافتد. وقتی یک ذرهی نوری روی حسگر دوربین میافتد، چیزی شبیه این اتفاق میافتد:
عکس بالا چیزی است که به آن Airy disk میگویند. این در واقع همان ظاهر الگوی تفرق بههنگام رسیدن نور به حسگر دوربین است. ناحیه مرکزی روشنترین ناحیه است که بیشترین تأثیر را روی عکسهایتان خواهد داشت.
توضیح دادن این که چرا Airy disk میتواند باعث کاهش وضوح یک عکس شود سخت نیست. ما از قبل میدانیم که روزنهی کوچک—یا، دیافراگم کوچک—باعث پخش شدن امواج میشود. این بدان معناست که در دیافراگمهای کوچک، Airy disk بزرگتر میشود. اگر بتوانید Airy disk را بههنگام افتادن روی حسگر دوربینتان تصور کنید، به تصویری خواهید رسید که شبیه نمودار زیر است (مربعها پیکسلهای روی حسگر هستند):
اکنون، صحنهای را تجسم کنید که ترکیبی از بینهایت ذرهی نوری است. هر ذرهی نوری از میان دیافراگم لنزتان عبور میکند. در نتیجه، هر بخش عکستان بهشکل یک Airy disk روی حسگر میافتد. این Airy disk ها همانطور که در بالا میبینید، در دیافراگمهای بسته محوتر میشوند. این همان علت رخ دادن تفرق نور است!
مقایسه مگاپیکسل بالا و پایین
تصویر بالا، که یک Airy disk را نشان میدهد که روی پیکسلهای حسگرتان افتاده، شاید یک سؤال ایجاد کند: اگر پیکسلها بزرگتر شوند، آیا احتمال بیرون زدن ناخواستهی Airy disk کمتر میشود؟
در واقع، بله! پیکسلهای بزرگتر—آنهایی که بزرگتر از Airy disk هستند—در دیافراگمهایی که دوربینهای با پیکسلهای کوچکتر تفرق نشان میدهند، میتوانند هیچ تفرقی را نشان ندهند. بهعنوان مثال، در دوربین ۱۲ مگاپیکسلی نیکون D700 شاید بتوانیم دیافراگم را تا f/11 ببندیم و هیچ اثری از تفرق را در عکس مشاهده نکنیم، اما در دوربین ۳۶ مگاپیکسلی D800 یا D810 ممکن است در دیافراگمهای بستهتر از f/5.6 تفرق مشاهده شود. این اعداد ثابت نیستند، بنابراین توصیه میکنم شخصاً دوربینتان را آزمایش کنید و ببینید که تفرق در عکسهایتان از چه دیافراگمی آشکار میشود (و مهمتر اینکه، از کجا شکل ناخوشایندی پیدا میکند).
به هر حال، مشکل اصلی حسگرهای با رزولوشن بالا نیستند. در واقع، در شرایط برابر، حسگر با رزولوشن بالاتر همیشه جزئیات بیشتری نسبت به حسگر با رزولوشن پایینتر در همان اندازه ثبت میکند. پیکسلهای بیشتر هیچگاه باعث کاهش جزئیات نمیشود، حتی در بستهترین دیافراگمها. این یعنی اگر عکسهایتان را در اندازهای یکسان چاپ کنید، عکس نیکون D800 یا D810 همیشه جزئیات بیشتری نسبت به عکس نیکون D700 خواهد داشت.
بنابراین، با داشتن نیکون D800 یا D810 برای چاپ در ابعاد بزرگتر یا برش و بزرگ کردن عکس شانس بهتری خواهید داشت. اما اگر چنین چیزی را میخواهید، تفرق هم مسألهی خیلی مهمی میشود! برای دستیابی به بهترین وضوح یا شارپنس ممکن از نیکون D800 یا D810، باید به دیافراگمهای بستهتر از f/8 توجه داشته باشید. مجدداً، توصیه میکنم که خودتان با آزمایش کردن مرزهای دوربینتان را مشخص کنید.
مقایسه حسگرهای کوچکتر و بزرگتر
معمولاً گفته میشود که دوربینهای با حسگر کراپ (مثلاً دوربینهای DX نیکون) نسبت به دوربینهای فولفریم (مثلاً FX نیکون) تفرق بیشتری را نشان میدهند. آیا این حرف درست است؟
اجازه دهید با چیزی که میدانیم شروع کنیم. در یک دیافراگم مشخص، Airy disk در یک لنز همیشه یک اندازه دارد. مهم نیست از چه حسگری استفاده میکنید، این موضوع صرفاً به فیزیک مربوط است و تنها به خود دیافراگم بستگی دارد. بهعنوان مثال، فرقی نمیکند که لنز ۵۰ میلیمتری f/1.8 خود را روی دوربین فولفریم D750 نصب کنیم یا روی دوربین کراپ D3300، اندازهی پروجکشن Airy disk در هر دو مورد یکسان است (با فرض ثابت ماندن دیافراگم).
بنابراین، موضوع این است که همان Airy disk در دوربین کراپ درصد فضای بیشتری را نسبت به دوربین فول فریم اشغال میکند. به مثال زیر نگاه کنید:
در واقع، در یک عکس چاپشده با اندازه یکسان، دوربین کراپ تفرق بیشتری را نسبت به دوربین فولفریم نشان خواهد داد. چرا که حسگر کراپ اساساً برشی از حسگر فولفریم است؛ به بیان دیگر، این حسگر همه چیز—از جمله تفرق—را در عکستان بزرگ میکند، درست مثل زمانی که یک عکس را در فتوشاپ برش میدهیم.
بنابراین، میزان افزایش تفرق برابر میشود با نسبت کراپ حسگر. بهعنوان مثال، برای یک حسگر کراپ ۱.5x، دیافراگمتان را ۱.۵ برابر کنید تا تفرقی برابر با دوربین فول فریم به دست آید. بنابراین، Airy disk در f/11 یک دوربین کراپ کمابیش همان درصد از فضای حسگرتان را اشغال میکند که دیافراگم f/16 در یک دوربین فولفریم.
البته، شاید با دوربین کراپ نخواهید چاپی بهبزرگی عکس دوربین فول فریم داشته باشید. بنابراین، شاید برای بسیاری از عکاسان عملاً تفاوتی پیش نیاید. با کوچکتر چاپ کردن عکسهای دوربینهای کراپ، اثر این تفرق مازاد خنثی میشود. اما اگر بخواهید عکستان با دوربین کراپ را در اندازههای بزرگ چاپ کنید، تفرق اهمیت بیشتری پیدا میکند.
تفرق و عمق میدان
تفرق در دیافراگمهای بسته وضوح کلی عکس را کاهش میدهد. با این حال، همزمان با بستهتر شدن دیافراگم میزان عمق میدان وضوح در عکس نیز افزایش پیدا میکند. این تناقض نیست، اگرچه شاید در برخورد اول گیجکننده به نظر برسد. بهعنوان مثال، به مقایسه زیر نگاه کنید:
همانطور که احتمالاً میدانید، در عکس با دیافراگم بستهی f/22 بخش بیشتری از عمق میدان صحنه (از پیشزمینه تا پسزمینه) در منطقهی واضح قرار گرفته است. اگر بخواهیم کل پیکرهی آن سوژه واضح باشد، f/22 بهتر از f/5.6 است. اما، اجازه دهید نقطهی فوکوس این دو عکس را از نزدیک ببینیم:
البته، این بدین معنا نیست که شما باید همه عکسها را در f/5.6 بگیرید. اگر به عمق میدان بالا نیاز دارید، میتوانید از دیافراگمهای کوچکتر استفاده کنید. گاهی اوقات، بستن دیافراگم به کمی از دست رفتن وضوح کلی عکس در اثر تفرق میارزد.
انتخاب شارپترین دیافراگم
در هر دیافراگم لنزتان همیشه تفرق وجود دارد. این حقیقت همیشه برقرار است که نور همواره باید از میان یک روزنه به نام دیافراگم خم شود، حتی اگر آن روزنه بسیار بزرگ باشد. اما به هر حال، در دیافراگمهای بازتری مثل f/2.8 یا f/4، اندازهی Airy disk بسیار کوچکتر از پیکسلهای عکستان میشود. بنابراین، در دیافراگمهای باز اساساً دیدن تفرق غیرممکن است.
به هر حال، این بدان معنا نیست که در هر لنزی دیافراگمهای باز شارپتر هستند. همانطور که شاید بدانید، هر لنز معمولاً وقتی به شارپترین وضعیتش میرسد که دیافراگمش کمی بستهتر میشود. بهعنوان مثال، لنز ۲۰ میلیمتری f/1.8 من در دیافراگم میانی f/4 شارپترین حالتش را دارد. در تصویر زیر نمودار مقایسه وضوح یا شارپنس در چنین لنزی را میبینید:
اما چرا شارپنس بهجای f/1.8 در f/4 به نقطهی اوجش میرسد؟ شرح چرایی این موضوع در مجال این مقاله نیست، اما اگر بخواهیم خیلی خلاصه توضیح بدهیم، باید گفت که در دیافراگمهای بازتر نور بیشتری از لبههای لنز عبور میکند. از آنجایی که مرکز لنز بهترین ناحیه از نظر کیفیت اپتیکی است، باز گذاشتن دیافراگم وضوح عکس را کاهش و انحراف کروی را افزایش میدهد. در دیافراگمهای بستهتر، اساساً اجازه عبور نور از لبههای لنز داده نمیشود و این نواحی سد میشوند، بنابراین وضوح کلی عکس بهبود مییابد.
کاهش وضوح در دیافراگمهای باز به دلیل افت کیفیت در لبهها و کاهش وضوح در دیافراگمهای بسته بهدلیل تفرق، در دیافراگمهای مرکزی به تعادل میرسند و به همین دلیل است که در f/4 بیشتری وضوح و شارپنس لنز معرفیشده حاصل شده است.
اما چطور میتوانید شارپترین دیافراگم لنز خود را مشخص کنید؟ کافیست به تستها و نتایج آنلاین مراجعه کنید. اما، بهتر است زیادی هم روی عکاسی کردن با دیافراگم «عالی» تمرکز نکنید. شاید این تستها کمی مبهم و گیجکننده باشند. بهعنوان مثال، در نمودار بالا، لبههای لنز در f/8 در شارپترین حالت قرار دارند. بنابراین، بسته به سوژهتان، شاید بخواهید گوشههای عکس شارپتر باشد.
حتی در دیافراگمهای بدتر هم عکس بهطرز فاجعهباری بیکیفیت نخواهد شد. من عکسهای گرفتهشده در f/16 را چاپ بزرگ کردم و کیفیتشان بیشتر از حد کفایت برای من بود. اگر به دیافراگمی مثل این نیاز دارید—معمولاً برای افزایش عمق میدان—از به کار بردنش نترسید.
(اگر بیشترین عمق میدان را میخواهید، مثل خیلی از عکاسان منظره، توصیه میکنم مبحث فاصله هایپرفوکال را مطالعه کنید. شباهتهای بسیاری میان این دو ویژگی در عکاسی وجود دارد.)
جلوگیری از تفرق
حالا که با مفهوم تفرق آشنا شدیم، باید چه کار کنیم که این خطا در عکسهایمان ظاهر نشود؟ متأسفانه، این سؤال یک جواب ساده ندارد. تفرق پدیدهای فیزیکی است. فرقی نمیکند که لنزتان چقدر خوب باشد، در هر صورت در دیافراگمهای بستهتر تفرق از میزان وضوح کلی عکس میکاهد.
با آن که نمیتوان قوانین فیزیک را دور زد، یک راه برای اجتناب از تفرق وجود دارد: استفاده از دیافراگمی بازتر. اگر میخواهید شاپترین عکس ممکن را داشته باشید، این تنها راه دور زدن تفرق است. اگر به عمق میدان بالایی نیاز دارید، میتوانید از تکنیک فوکوس استکینگ در دیافراگم f/5.6 یا f/8 که در آنها تفرق کمینه است استفاده کنید.
اما اگر از دیافراگم بسته (مثلاً f/16 یا f/22) استفاده کردید، میتوانید با شارپ کردن عکس در نرمافزار ویرایش تصویر جزئیات عکس را افزایش دهید. البته این کار تأثیر تفرق را کاملاً از بین نمیبرد، اما سادهترین راه برای اصلاح عکسهای گرفتهشده در دیافراگمهای بسته است.
از لحاظ نظری، امکان اصلاح تفرق از طریق فرآیندی با نام دیکانولشن شارپنینگ (deconvolution sharpening) وجود دارد. دیکانولشن شارپنینگ زمانی بیشترین فایده را خواهد داشت که بهترین مدل لنز با مشخصات اپتیکی دقیقش داشته باشید. به همین دلیل، شارپنینگ دیکانولشن برای مصارف عمومی چندان اثر تفرق را کاهش نمیدهد. اما به هر حال، ناسا از چنین روشی برای بهبود وضوح عکسهای تلسکوپ هابل استفاده میکند. (برخی دوربینسازان، از جمله پنتاکس، گزینه کاهش تفرق دارند، اما این گزینه چیزی بیشتر از اعمال یک فیلتر unsharp mask استاندارد در فایل راو نیست.) اگر قصد دارید که دیکانولشن شارپنینگ را آزمایش کنید، میتوانید لغزندهی Detail در لایتروم یا کمرا راو را تا جای ممکن افزایش دهید. البته، این کار ویژهی لنزتان نخواهد بود.
به هر حال، با آن که میتوان عکسها را در نرمافزار هم شارپ کرد، بهترین راه برای کاهش تفرق صرفاً بازتر کردن دیافراگم است.
برخی نکات تخصصیتر
دیافراگم یک مبحث فنی است؛ تعامل نور و حسگر دوربین نیز چنین است. برخی از اطلاعات بالا در سادهترین سناریوها عنوان شدهاند، اما واقعیت میتواند کمی پیچیدهتر باشد. با آن که شاید بیشتر مباحثی که در ادامه میآیند عملاً روی ظاهر عکستان تأثیری نداشته باشند، اما بهتر است که با این موارد ویژه نیز آشنایی داشته باشیم.
بهعنوان مثال، نورهایی که طول موج بزرگتری دارند نسبت به نورهای با طول موج کوتاهتر راحتتر دچار تفرق میشوند. این بدان معناست که در یک دیافراگم ثابت نور قرمز (با طول موج حدوداً ۶۵۰ نانومتر) Airy disk بزرگتری نسبت به نور آبی (با طول موج حدوداً ۴۷۵ نانومتر) دارد. بنابراین، از لحاظ نظری، وقتی دارید زیر نور بهشدت آبی کار میکنید باید تفرق کمی کمتری داشته باشید. اما در عمل، این اثر بهقدری ناچیز است که کمتر متوجه تأثیرش روی عکسها میشوید.
همچنین، در بیشتر دوربینها، پیکسلهایی که بهاتفاق هم عکس را میسازند همگی طول موجهای یکسانی را دریافت نمیکنند. حسگرهایی که آرایهی فیلتر رنگی بایار دارند (از جمله دوربینهای تکلنزانعکاسی و بدون آینهی نیکون، کانن و سونی)، تعداد پیکسلهای با فیلتر سبز دو برابر تعداد پیکسلهای قرمز و آبی است. این بدان معناست که نمودار پیکسلها که پیشتر آن را دیدیم، یک بازنمایی سادهسازیشده است. اما به هر حال، این حقیقت همچنان برقرار است که مات شدن ناشی از تفرق در اثر بزرگ شدن اندازهی Airy disk افزایش مییابد.
در آخر، بازنمایی Airy disk در این مقاله اندکی سادهتر از ظاهر واقعی آن است. در بالا حلقههایی هممرکز را نشان دادیم، اما در واقعیت Airy disk تنها زمانی این گونه است که دیافراگم کاملاً مدور باشد. بیشتر لنزها دارای هفت، هشت یا نه تیغهی دیافراگم هستند، که روزنهی کاملاً مدوری نمیسازند. بنابراین، Airy disk مدور به Airy octagon چندضلعی تبدیل میشود. اما به هر حال، در عمل تفاوتی میان ظاهر تفرق در عکسهایتان به وجود نمیآید. هر چه بیشتر دیافراگم را ببندید، بیشتر از وضوح کلی عکستان کاسته میشود!
جمعبندی
با نظر به تمامی این مسائل فنی، تفرق میتواند مبحثی متفاوت و نامتعارف باشد. اما، تأثیرش در عکسهایتان آشکار و مهم است و بهتر است هنگام عکاسی به آن توجه داشته باشید. بهویژه برای عکاسان منظره و معماری—یا هر کسی که عکسهای شارپ با عمق میدان بالا میخواهد—درک تأثیرات و خطاهای عکاسی در دیافراگمهای بسته بسیار اهمیت دارد.
تفرق در تمامی عکسهایتان وجود دارد؛ و—اگر مراقب نباشید—میتواند باعث کاهش وضوح کلی عکسهای محبوبتان شود. به هر حال، با درک اثر تفرق، میتوانید از بروز این مشکل جلوگیری کنید.