به بهانه فیلم عکاسی جنگ
ناکتوی، چنانکه در فیلم بارها مورد تلفظ قرار میگیرد، گویش درست نام اوست. این نام در ایران به غلط نچوی تلفظ شده است.
«اگر عکس شما به اندازه کافی خوب نیست به اندازه کافی به موضوع نزدیک نشدهاید» رابرت کاپا
این جملهی مشهور از عکاسی مشهوراست که نام او سالها برابر جذابترین تصویر از فتوژورنالیسم فرض میشد. «عکاس جنگ» نام فیلمی است، به کارگردانی کریستین فری «Christian Frei» که با این جمله از کاپا آغاز میشود.
این فیلم چنانکه از نام آن آشکار است فیلمی است درباره یک عکاس جنگ، عکاسی که تمامی سالهای جوانیاش را در جنگ، ویرانی، و آتش گذرانده است.
جیمنر ناکتوی، متولد ۱۹۴۸ است. وی در ایالات ماساچوست ایالات متحده رشد نمود و تحصیلاتش را در دانشگاه Dart Mouth، در رشته هنر و علوم سیاسی و در فاصله سالهای ۷۰-۱۹۶۶ پیگرفت.
ناکتوی در سال ۱۹۷۶ کار حرفهای عکاسی را در نیومکزیکو آغاز کرد و در ۱۹۸۰ به نیویورک رفت. وی درباره تصمیمش برای عکاس شدن میگوید:
«تصمیم من برای عکاس شدن، تبدیل شدن به یک عکاس جنگ بود. این تصمیم را اوایل ۱۷ سالگیام گرفتم. در نیمه شبی از سال ۱۹۸۰ از خواب بیدار شدم، با تصمیمی واضح و روشن مبنی بر اینکه میخواهم هر چه لازم است بیاموزم، میخواهم به نیویورک بروم و تلاش کنم در مجلهای عکاسی شوم، یک عکاس جنگ. جداً احساس میکردم برای این کار آمادگی دارم.»
ناکتوی میگوید در دههی ۱۹۸۰ با دیدن عکسهای مشهور ویتنام بسیار تحت تأثیر قرار گرفته و این موضوع، جرقههای اولیهی تصمیم او را پدید آورد. در آغاز فیلم عکاس را میبینم که در خرابههای منطقهای از کوزوویِ پس از جنگ مشغول عکاسی است. او با آرامش و دقت به سوژههایش نزدیک میشود، به سراغ آدمها میرود- زمانی که بر فراز کشتگانشان شیون میکنند- به آرامی با نور سنج دستی نور را میخواند و عکس میگیرد.
تکنیکهای فنی موجود در فیلم تجربهای تازه را به مخاطب عرضه میکنند. تجربهای بسیار نزدیک و خصوصی از آنچه پشت دوربین رخ میدهد. در این پروژهی مستند، حضور یک microcam بسیار چشمگیر است. دوربین ویدئویی بسیار کوچکی که روی بدنه دوربین عکاسی ناکتوی قرار گرفته و همواره تصاویری از دوربین، سوژه، و انگشت عکاس را به ما نشان میدهد.
این تصاویر از جهات مختلفی مهماند. نخست آنکه مراحل مقدماتی مشهورترین عکسهای ناکتوی را به ما نشان میدهند. دیگر آنکه مشخصات فنی هر کدام از عکسها را میتوان به صفحهی نمایشگر روی بدنهی دوربین خواند و در نهایت میتوان لحظهای را رویت نمود که انگشت عکاس تصمیم نهایی را گرفته و تصویر را ثبت میکند.
وسواس ناکتوی برای رسیدن به عکس دلخواهاش را میتوان به راحتی در فیلم دید. از دور سوژه چرخیدنهایش، گرفتن فریمهای مختلف از زوایای متفاوت و نیز از انتخاب مجموعهی نهایی در کارگاهش در نیویورک.
دو بعد متفاوت موجود در عکاسی ژورنالیستی، یعنی بعد زیبایی شناسانه و بعد خبررسان، در عکسهای جیمیز ناکتوی در کمال خود قرار دارد. کمتر فوتوژورنالیستی را میتوان یافت که تا این پایه خود را ملزم به رعایت اصول ترکیببندی تصویر بداند، و در نهایت آنچه حاصل میشود از حوزهی ژورنالیسم دور نشده باشد. انتخاب در حالی که عناصر صحنه در کنترل عکاسی نیستند، سرعت بالای تصمیمگیری و شعور بصری فوقالعادهای را میطلبد. با وجود چنین موانعی آثار ناکتوی در تعادلی میان هنرهای زیبا و ژورنالیسم جریان دارند.
هر چند نام فیلم «عکاس جنگ» است اما اغلب مأموریتهایی که عکاس را در آن میبینیم اجتماعی هستند. ناکتوی نخستین مجموعهاش را در ایرلند شمالی و به سال ۱۹۸۳ عکاسی کرد و سپس به کشورهایی السالوادور، نیکارگوا، گواتمالا، لبنان، اندونزی، تایلند، هند، رواندا و… سفر کرد.
در فیلم سفری به اندونزی را میبینیم، که عکاس در جستجوی سوژههایش به حومهی جاکارتا و به سراغ زاغهنشینان اطراف ریل راهآهن میرود.
هر چند که تمام منطقه مملو از خانوادههای تهیدست است اما عکاس از میان آنان نیز گسترهی محدودتری را انتخاب کرده به سراغ یک خانواده میرود.
ناکتوی در فاصلهی میان دو ریل قطار، محوطهی کوچکی را مییابد که خانوادهی شش نفره در آن زندگی میکنند- پدر، مادر و چهار فرزند. مرد بومی که یک دست و یک پا ندارد؛ عکاس با نزدیک شدن به آنها، شیوهی گذران روز، کسب درآمد، استراحت، شستشو و در مجموع زندگی آنان را ثبت میکند.
در بخشی از فیلم، ناکتوی میگوید که وظیفهی عکاس نشان دادن این تصاویر به دیگر مردم است. او به این وظیفه بسنده نمیکند. بلکه به وسیلهی مکاتبه با خانوادههایی که از آنها مجموعهای عکاسی کرده، کمکهای مالی مخاطبان نمایشگاههایش را برای آنان ارسال میدارد. تا بدین شکل جدا از حرفهاش وظیفهی انسانی خود را نیز به انجام رساند.
ناکتوی با آنچه مقابل قاب دوربین قرار میگیرد، رابطهی عاطفی عمیقی برقرار میکند. به انسانها نزدیک میشود، با آنها صحبت میکند. و با آنها متأثر یا شاد میشود. و بدین ترتیب تصاویری بدست میآید که عمیق و نزدیک به سوژه است.
ناکتوی همواره از نگاتیو سیاه و سفید استفاده میکند. این موضوع در فیلم به صورت بارزی خود را نشان میدهد. چرا که بسیاری از مکانهای عکاسی شده مملو از رنگ است رنگهایی که در عکسهای ناکتوی جایی ندارند. او فیلم سیاه و سفید به کار میبرد تا تمرکزاش بیش از هرچیز به هویت انسانها باشد. و عناصر دیگر تصویری که ممکن است جذاب به نظر بیایند، خود به خود در زمینه حل شوند. چنین مولفههایی ماهیت متفاوت و برجستهی آثار ناکتوی را میسازند.
ماهیت متفاوتی که برای او، ۵ بار مدال طلای رابرت کاپا، دو بار جایزهی world press photo، و شش بار عنوان عکاس سال مطبوعات را به ارمغان آورد.
جمیز ناکتوی در طول سالهای کاریاش نمایشگاههای انفرادی بسیاری برگزار نمود که از میان آنها میتوان به نمایشگاههای رم، مادرید، نیویورک، پراگ، آمستردام و… اشاره کرد.
وی اکنون به صورت ثابت با مجلهی آلمانی Stern در هامبورگ نیز کار میکند.
مجله تندیس – شماره شماره هشتاد و سه – ۴ مهر ۱۳۸۵