شما نیز احتمالا آثار او را سحرآمیز میدانید و ممکن است فکر کنید که این تصاویر بهطور هدفمند در رابطه با مقصود هنرمند ساخته شدهاند. این آثار، تصاویری تلفیقی نیستند که به کمک کامپیوتر شانس و احتمال خلقشان وجود داشته باشد بلکه ترکیبهایی هستند که نخست در "چشم ذهن" جری اولسمن شکل گرفتهاست. در واقع، ابتدا با انگارهی هنرمندانهی او در تاریکخانهی ذهن اش – جایی که مهمترین بخش زندگی خلاقانه وی سپری می شود- به صورت ترکیبی خلق شدهاند.
عکس های جری را بسیار سریع میتوان تشخیص داد چرا که او استاد کنار هم نشاندن اشیای نامتعارف واقعی و مناظر و حالتهای راستین در تصاویریست که با طبیعت و منطق آدمی مطابقت ندارد. عکسهای ترکیبی و جادویی او تا به حال در کتابها، مجلات و بیش از ۱۰۰ نمایشگاه ارایه شده است.
جری با مهارتی مثال زدنی ترکیبهای غریبی به تصویر می کشد. آثار او تفسیرهای واقعگرایانه را برمیانگیزد. همیشه احساس میکنیم که برخی از تصاویر او، داستانهای در انتظار کشفشدن هستند اما این تصاویر تنها به منظور خلق تصورات زیباشناسانهی جادویی به وجود آمدهاند. جالب اینجاست که این نوع تصویرسازی، هنوز هم در قرن ۲۱ تازه و شاداب به نظر میرسد. او عکاس هنرمندیست که در مناطق مختلف و از موضوعات متنوع عکاسی میکند. وی در سال ۲۰۰۶ در مورد نمایشگاه اش در موزه هنرملیپکن میگوید: "در چین نگاتیوهای بسیاری را عکاسی کردم که به بایگانی بزرگ تصاویرم اضافه خواهند شد." در واقع، جری زمانی که به فرمها و سوژههای جالبتوجه مینگرد، نمیداند که در آینده چگونه از آنها در تصاویر ترکیبی استفاده خواهد کرد اما با این حال بایگانی خود را کامل میکند. برخی اوقات نگاتیوهایی را که ۱۰ سال پیش عکاسیشان کرده به خاطر دارد و میداند که برای خلق تصویری معین، باید از کدام یک از عکسهای پیشین استفاده کند. وی همواره میگوید: "اصلا نمیدانم که چقدر از عکس هایی که امروز میگیرم در نهایت به تصاویر مورد علاقهام تبدیل خواهند شد!"
جری اولسمن لیسانس هنر خود را در سال ۱۹۵۷ از انستیتو تکنولوژی راچستر اخذ کرده و دوره فوقلیسانس هنر را در دانشگاه ایندیانا گذرانده است. او مدتی را نیز نزد اساتیدی چون ماینور وایت، باومونت نیوهال و هِنری هولمز اسمیت کار کرده و معتقد است اسمیت او را به داخل این دریای عمیق هنر هل داده است!
جری از تجربیات آنسل آدامز نیز بهرهبرده و نزدیک به ۳۸ سال در دانشگاه فلوریدا، در بخش هنرهای بصری تدریس کرده است. وی درباره تاریکخانه ظهور و چاپ میگوید: "همینطور که عکسها را چاپ میکنم، ایدهها به سراغم میآیند و من احتمالات مختلف را کشف میکنم." او معمولا دو، سه یا تصاویر بیشتری را با یکدیگر ترکیب میکند؛ هر نگاتیو را در دستگاهی جداگانه قرار داده و به صورت آزمایشی چاپ می زند و در این حین به نوع ترکیبش با تصاویر دیگر نیز فکر میکند. در طی این فرآیند، از دستگاهی به سراغ دستگاه دیگر میرود و مدت زمان نوردهی صحیح برای چاپ هر تصویر را یادداشت میکند. در ترکیب نهایی، هر یک از تصاویر در جای معین خود قرار میگیرد؛ در آفرینشی که حتی نمی توان چگونگی فرایندش را از پیش حدس زد.
هرچه بیشتر به آثار او مینگریم، بیشتر اغوا میشویم. سبک تصویرسازی او همچون اصطلاح رایج فرانسوی، "چشم فریب" است. آثار وهمگرایانه اش بیننده را وادار به کشف نمادها و نشانههای بصری میکند. پیترسی بانل، نویسندهی معروف، در مقدمه کتاب Silver Meditations دربارهی جری اولسمن مینویسد: "جری عاشق خیالپردازیست. او مقصود از هنر را در کشف کردن میبیند و نه حل مشکلات". پیترسی معتقد است که اولسمن دارای قابلیت ممتازی برای ارایه ابهامات بدون استناد به دلایل و واقعیتهای بصریست. برای چنین هنرمندانی نوع اجرا و انگارهی تصاویر، حسی و شهودیست. او حتی برخی اوقات پس ازخلق تصاویرش، معانی جدیدی را کشف میکند. وقتی که از او دربارهی علاقهاش به کار کردن با سیستم دیجیتالی پرسیدند، گفت: "من عکسهای سیاه سفیدم را با فرآیندهای دیجیتالی حفظ و ذخیره میکنم اما همچنان دوست دارم که با نگاتیو کار کنم. صفحات چاپ کنتاکت من به دفترچه خاطرات بصریام می ماند".
پس از دههها کسب تجربه و شکلگیری تکنیک شخصی در ترکیب تصاویر، واضح است که جری اولسمن دیگر نیازی به رویآوری به سیستم عکاسی دیجیتال ندارد چرا که او وابسته به دیدگاه یگانهی خود است. وی آثار عکاسی اش را "کشفیات در طی فرآیند انجام کار" عنوان میکند و در جایی گفته است: "آرزوی نهایی من شگفتزده کردن خودم است!".
او در سال ۱۹۹۸ از تدریس در دانشگاه فلوریدا کناره گرفت و اکنون در کنار همسر عکاس اش، مگی تیلور، زندگی میکند. این بازنشستگی به معنای سفرهای بیشتر و در نهایت ثبت عکسهای بیشتر برای انتخاب و ترکیب جهت چاپ و فروش است. ماینور وایت، یکی از معلمان عکاسی اولسمن، گفته است: "عکاس باید سوژه را نه بخاطر چیزی که هست (و دیده میشود)، بلکه به خاطر چیز دیگری که هست (و دیده نمی شود) عکاسی کند." اولسمن در اینباره میگوید: "این نگرش همواره به عنوان بخش مهمی از روند تصویرسازی من بوده است. تصاویر من نیزمثل عکس های سنتی دارای صداقت و واقعیت است. البته نوع دیگری از واقعیت را ارایه میکند؛ نوعی از واقعیت جادویی…"
ای.دی. کولمن، مدرس و منتقد عکاسی، در کاتالوگ نمایشگاه اخیر جری در سال ۲۰۰۹ چنین نوشته است: "امروزه نوع تصویرسازی اولسمن ثابت و پذیرفتهشده است، اما شکی نیست که در گذشته و در رویارویی نخست با اینگونه عکسها، حتی تصور چنین نگرشی به عکاسی بسیار سخت بود. در آثار اولسمن، نشانههای بسیار کمی از نوع ترکیب شدن تصاویر مشهود است، بهطوری که بیننده نمیتواند دریابد که کدام تصویر از کجا شروع شده و در کجا با تصویر دیگری ترکیب شده است. مقصود آثار او فریبدادن بیننده نیست؛ در واقع آثار اولسمن نظریهای را ارایه میدهد که مغایر با پندار بینندهها در رابطه با صحت مطلق و واقعیبودن عکس هاست."
فتومونتاژ در اوایل قرن بیستم کاملا غیرمتداول بود و جری اولسمن، تحت تاثیر استاد خود ، هنری هولمز اسمیت، در دانشگاه ایندیانا سعی و تلاش فراوانی برای "پذیرفتنیشدن" این شیوه تصویرسازی انجام داد. هرچند برای خوانندههایی که عکاسی را با سیستم دیجیتالی آغاز کردهاند، بوی تند تاریکخانه، شرایط سخت و محدود و حتی تر شدن انگشت های عکاس در چاپ و ظهور اتفاقی غیر ملموس به نظر آید چرا امروزه افرادی معدود از فیلم و نگاتیو استفاده می کنند.
برای مشاهده عکس های بیشتری از جری اولسمن به وب سایت شخصی اش مراجعه کنید.
این لینک هم ویدئویی ست که آثاری از وی را همراه با موسیقی به نمایش گذاشته است.