محل جدید «پروژه‌های آران»


 نمایشگاه گروهی تجسمی با عنوان «تهران، حقیقی یا مجازی» با یاد و برای محمدعلی سپانلو، شاعر تهران – طی روزهای شنبه و یکشنبه  ۲۷ و ۲۸ تیرماه ۹۴ در محل جدید گالری آران برپا می‌شود.

  طبق اعلام دست‌اندرکاران، این نمایشگاه با سرپرستی امیرعلی قاسمی برپا می‌شود و هنرمندان حاضر در نمایشگاه عبارتند از: ساسان ابری، مریم اسپندی، ابراهیم اسکندری، محمد اسکندری، یاشار آذر امدادیان، مریم امیر فرشی، طناز امین، غزاله بحیرایی، ناصر بخشی، دادبه بصیر، مجید بیگلری، علی یار راستی، نوید رسولی، زروان روح‌بخشان، رومیسا سکاکی، بهرنگ صمدزادگان، بهار طاهری، آساره عکاشه، پریناز علیش، فرهاد فزونی، کامیار کفائی، امیر نصر کم‌گویان، میریام کویل و امیر موسوی. 
 
 این نمایشگاه در محل گالری و محل جدید «پروژه‌های آران» واقع در تهران، خیابان نوفل لوشاتو، کوچه لولاگر، پلاک ۵ (ورودی حیاط) از ساعت ۱۶ تا ۲۰ برپا خواهد شد و در آن عکس‌هایی تاریخی از رضا قاسملو از آرشیو شخصی وی مربوط به تهران دهه‌هایی ۲۰ و ۳۰ خورشیدی هم ارائه خواهد شد. 
 
  در متن معرفی این نمایشگاه آمده است: «امینه پاکروان نخستین بانوی تاریخدان و رمان‌نویس ایرانی، اعلام می‌نماید "تهران شهری بی‌حافظه است". امینه پاکروان که سعی در معرفی بخش‌هائی از فرهنگ و تاریخ کشورمان داشت، متولد و بزرگ‌شده تهران نبود و با وجود قدرتمندی چون شهر تهران که انسان‌ستیز است، برخورد نزدیک و مستمر نداشت.
 
 تاریخ دستاورد شهرنشینی است و همین‌طور هنر و ادبیات. مناسبات میان شهروندان و نوع برخوردشان با شهر است که شهر را می‌سازد. شهر دیوار و ابنیه و خیابان نیست بلکه حضور شهروندانی است که خاطره و حافظه می‌سازند. وقتی شهری خیابان پرخاطره دارد شهر است. وقتی راه‌پیمائی میلیونی دارد حافظه دارد. وقتی شاعر فقید دارد حقیقی است. وقتی مجسمه‌هایش دزدیده می‌شوند، غیاب زنده‌تر از حضور* می‌شود. 
 
  شش سال پیش نمایشگاه تهران، حقیقی یا مجازی، با نظر تنگی مسئولان وقت یک روز پس از افتتاحیه، تعطیل شد. آنچه که حذف می‌شود و دزدیده می‌شود، زنده‌تر بازمی‌گردد. در شهری که به شدت حقیقی است، دنیای مجازی نیز به شدت واقعی است. در این دنیاهای موازی مجازی، خاطرات و تصاویر با سرعتی جنون‌آور ثبت می‌شوند. و مجموع این دنیاهای حقیقی و مجازی است که حافظه این پایتخت را می‌سازد. قصه‌های امروز ما – که "شر" و "لایک" می‌شوند – حتی اگر بخواهیم هم دیگر از صفحه روزگار حذف نمی‌شوند. ما حذف‌شدنی نیستیم. پای چوبی ورود ممنوع را نمی‌فهمد*.»
 

 در معرفی این نمایشگاه بخشی از رمان «در تلاش معاش» – نوشته محمد مسعود، چاپ سال ۱۳۱۲ شمسی – آمده است: «طهران جای خوبی است و اگر افکار بلند با لیاقت مکفی در مجرای صحیحی به کار افتد، تنها در طهران است که می‌توان آن را به نتیجه مطلوب رسانید. طهران مرکز پستی و بلندی، کانون عزت و ذلت، جایگاه سعادت و شقاوت و بالاخره محیطی است که عموم افراد و اخلاق و افکار و عادات و آداب و رسوم اجتماعی را در آغوش خود می‌پذیرد و سرنوشت خود و قلمرو خود را از روی آنها معین می‌کند.»

  همچنین خشی از «زمستان بلاتکلیف ما» نوشته زنده‌یاد محمدعلی سپانلو: «یکجانشین که شدیم شهر را ساختیم، در آن بزرگ شدیم، روی دیوار شهر خاطره نقاشی کردیم، در پیاده‌روها بحث و جدل کردیم، قایق‌سواری کردیم، قصه گفتیم و اعتراض کردیم و شهر امروز از آن کسانی است که بر حضور خود و حتی "دیگری" اصرار دارند.»

* برگرفته از اشعار محمدعلی سپانلو