متاسفانه باخبر شدیم سیروس لطیفیان، عکاس جوان ایلامی، در غم از دست دادن فرزند پسر خود سوگوار شده است.
«سایت عکاسی» از طرف خود، همکاران و جامعهٔ عکاسی ایران این ضایعه بزرگ و تاسفبرانگیز را به سیروس لطیفیان، مسئول واحد عکس حوزه هنری استان ایلام، تسلیت میگوید و از پیشگاه خداوند متعال صبر و سلامتی برای وی و سایر خانواده محترمش آرزو دارد.
شایان ذکر است مراسم خاکسپاری آن مرحوم روز شنبه ۱۳ دیماه ۹۳ در بهشت زهرای ایلام برگزار شد و قرار است روز یکشنبه مراسم ختمی به همین منظور در روستای میشخاص استان ایلام هم برپا شود. همچنین مراسم ختمی روز دوشنبه ۱۵ دیماه جاری از ساعت ۱۴ تا ۱۶ در حسینیهٔ اهل بیت (ع) ایلام واقع در خیابان خرمشهر برپا خواهد شد.
تمامی عکاسان محترم میتوانند از طریق بخش ارسال نظر همین خبر، مراتب تسلیت خود را به اطلاع این عکاس خوب ایلامی برسانند.
سیروس عزیز
تسلیت فراوان بابت این خبر غم انگیز
امیدوارم همیشه به شادی و تندرستی ببینمت رفیق
در این روزهای سخت آرزوی صبر و شکیبایی دارم برای خودت و خانواده محترمت
ارادتمند
خبر تاسف باریست … قلبت به وسعت اندوه ما شاد باد …
آرزوی صبر و شکیبایی برایتان دارم.
سیروس جان
غم بزرگت با کلامی تسلی نمی یابد…صبر و آرامش را برای تو و خانواده ات از خدای بزرگ می خواهم
دوست عزیز و هنرمند گرامی
برا شما آرزوی صبر و شکیبایی دارم ٬ و این واقعه رو به شما و خانواده تسلیت میگم
مرگ فرزند خیلی سخت است.به شماتسلیت می گویم.
خداوند به شما صبر دهد.
بازگشت همه بسوی اوست.
برای بازماندگان صبری جزیل و برای آن سفر کرده عزیز غفران مسئلت دارم.
سیروس عزیز. از شنیدن خبر در گذشت فرزند دلبندتان بسیار ناراحت و غمگین شدم. امیدوارم خدا به شما صبر عنایت فرماید و قطعا جای اون کوچولو در بهشت برین خواهد بود.
جناب لطیفیان جدا شوکه شدم.. تسلیت می گم .. خداوند به شما صبر بده برای این غم بزرگ…
سیروس جان
از خداوند برایت صبر و شکیبایی را آرزومندم
آقا خداوند صبرت بده.
سیروس گرامی
خبر درگذشت فرزند عزیزتان چنان سنگین و جانسوز است که به دشواری به باور مینشیند
ولی در برابر تقدیر حضرت پروردگار چارهای جز تسلیم و رضا نیست خداوند قرین رحمتش فرماید
روحش شاد و یادش گرامی
.
ارادتمندت سروش جوادیان
سیروس عزیز خداوند به شما وخانواده صبر عنایت فرماید وروح فرزند دلبندت با علی اکبر حسین (ع)محشور گردد
سیروس جان خبر درگذشت فرزند دلبندت رو شنیدم بسیار متاسف شدم
بعضی مواقع در برایر برخی اتفاقات کاری جز صبر نمی توان کرد
عرض تاسف و آرزوی صبرو شکیبایی برای شما وخانواده محترمتان دارم
خیلی غصه خوردم برای مادر مهربونش ازخدابراش فقط صبر میخوام
بسیار متاسفم.واقعا شوکه شدم.روحش شاد
تنها تسلی پدر در غم نوگل پرکشیده این است که جایگاهش فردوس برین است.
صمیمانه شریک غم بزرگتان هستم و آرزومند بقایتان.
سیروس جان
فقدان عزیز و دلبندت را تسلیت می گویم.و از خداوندبرایت طلب صبر و آرامش
می کنم.
روحش شاد
سیروس جان
خبر شنیدن درگذشت فرزند دلبندتان مرا در سوگ نشاند،از خداوند منان برای آن عزیز سفر کرده اجری جزیل و برای شما صبری جمیل مسئلت می نمایم.
روحــــــــــــــــــــــــــش شاد یادش گــــــــــــــــــــــرامی
جناب آقای لطیفیان عزیز ، غم از دست دادن فرزندتان گرامیتان ضایعه ایست که یاری خداوند متعال میتواند بخشی از تالم شما را کاهش دهد در شهر مشهد و در کنار بارگاه مطهر حضرت رضا (ع) از خداوند رحمان برای شما و بازماندگان صبر و برای آن عزیز تازه گذشته رحمت را خواستارم .
جناب لطیفیان
این غم گران را نمیتوان در قالب هیچ کلمه تسکین بخشی گنجاند تنها میتوانیم بگوییم روحش شاد و قلب شما سرشار از یاد خداتنها پروردگار مهربان میتواند تسلی بخش قلب مهربان شما باشد
آقای سیروس لطیفیان
واقعا درک سختی این اتفاق برای شما و خانواده تون غیرممکنه ولی با تمام این اوصاف هنوز خدا هست و باید فقط به اون همیشه زنده امید ببندیم. همه چی دست خودشه و همه باید راضی باشیم به رضای اون.
به نام خدا
دوستان ، آشنایان ، اهل هنر و مردم شریف و عزیز
وصف احوالم و غم و داغ فرزند را نیاز و صلاح بر توصیف و توضیح نمی بینم چرا که اولأ : از غم آلود نمودن لحظه های شما بیزارم و ثانیأ : که شما عزیزان مخاطبم در این مجال ، جملگی از فرهیختگان اهل دل و هنر می باشید و یقین می دانم قلوب هنرمندان با آن طبع و احساس ظریف و رقیق خود به حرم شراره و شعله های این آتش جانسوز واقف و آگاه است . لذا بدین رقم می خواستم صمیمی با شما بزرکواران بگویم و معترف شوم که در اثنای آن شبیحخون بلا و آن تاراج خزانی که به نوگل عمرم رسید و در آن هنگامه که دست به دامان مرگ بودم تا مرا نیز به قافله آرام جانم و نزد گل هستیم ، سپهرم
ببرد ، این تنها مهر شما بود که بر قلب یخ زده ام تابیدن گرفت . این غمگساری و دلداری شما بود که به زندگیم برگرداند . براستی که وسعت دل من گنجایش این غم بیکران و شانه هایم تاب تحمل آن بار غم را نداشت و آنگاه که سیل باران ابرهای بی سپهر بغضم ، مرا به دره های اندوه می برد تنها همدلی و مشارکت شما در سوگ و عزای دلبندم بود که از غم دل و بار سنگینش می کاست . مهربانیتان کشتی نجات این غریق درمانده بود . هر قدم و هر کلام پرتسلایتان آبی بود که بر آتش داغ هجران سپهرم می ریخت . هرچند مرگ نور چشمم مصیبتی عظیم بود لیکن عظمت حضور و همدردیتان الحق مرحمی بود بر
زخمهای دلم . همچنان که شما حال مرا درک می کردید من نیز همدلی و همراهیتان را درک نمودم . من بنده ناچیز را یارای شکر و سپاستان نیست و تنها از درگاه باریتعالی به حق معصومیت سپهر و به مقام بهشتی که مکان ومسکن اوست ، مسئلت دارم که شادی و سلامت قرین تمام شئون زندگیتان باشد و به من نیز توفیقی عنایت کند که به قدر وسع ، شمه ای از مهرورزی و الطاف شمارا پاسخگو باشم .
برادر کوچک شما
سیروس لطیفیان