لندن، ۱۳۸۹
اختصاصی «سایت عکاسی» – آنچه میخوانید مروری است بر نمایشگاه عکس محسن شاهمردی با عنوان «دور دست» که اوایل اردیبهشتماه در گالری امکان برگزار شد.
عکسهای «دوردستِ» شاهمردی همچون برخی از نمایشگاههای قبلیاش، عکسهایی سیاه و سفید، با کادرهایی مستطیل ۲۴ در ۳۶ سانتیمتری است و اغلب سوژههای او در مرکز تصویر قرار گرفتهاند. تم اصلی این مجموعه که بین سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۵ گرفته شده است، بر عکاسی از مناظر طبیعی و شهری تمرکز دارد.
در مناظرِ طبیعیِ شاهمردی میتوان دو گرایش عمده را مشاهده کرد؛ نخست اینکه در بیشتر عکسها اثری از حضور انسان یا خرابیهای ناشی از فعالیتهای انسانی دیده میشود، درختهای پژمرده با دورنمای تاسیسات صنعتی، علفزاری که کوبیده شده، سگهایی که دارای نقص عضو هستند و مواردی از این دست که تا حدودی عکسها را به بیانی نیوتوپوگرافیک نزدیک کرده است، سبک و بیانی در عکاسی که علاقه و تاثیرپذیری شاهمردی از آن را در مجموعههای قبلی او میتوان به وضوح دید. دوم اینکه در برخی عکسها تاکید بر فرم و ویژگیهای فرمال قاب، اهمیت و نقش مهمیتری پیدا کرده تا آنجا که در پارهای موارد عکسها را به سمت انتزاع سوق داده است.
هشتگرد، ۱۳۹۲
چانگ کینگ، ۱۳۹۵
بیشتر مناظر (شهری یا طبیعی) شاهمردی، یا مه آلودند یا پس از باران عکاسی شدهاند و با حذف سایه روشن، به خوبی حسی از غم و تنهایی را به بیننده القا میکنند. از این منظر مجموعهی «دوردست» با تاکید بر این فضای مهآلودِ خلوت و تنهایی، توانسته از فضای تصویر به فضای ادبیات نقب بزند و به نحوی مضامینی شاعرانه را در قالب عکسهایی هنری نشان دهد.
در تصاویر شاهمردی سوژههای انسانی از پشت سر عکاسی شدهاند و با حالتی سر به زیر، در عکس ها حضور دارند. سوژههای حیوانی نیز چنین حالت غمگین و تنهایی دارند و نه فقط در تصاویری از سگهایی تک افتاده در محیط، بلکه در عکس زرافهای در باغ وحش، تا حد زیادی این موضوع مورد تاکید قرار گرفته و دیده میشود. حتی گاهی عکاس با نوعی جانبخشی به عناصر طبیعی مثلا ستیغ کوهی روشن شده با نور آفتاب، یا گودال آبی به جا مانده در پهنهی دشتی خشک، توانسته این حس تک افتادگی و تنهایی را به خوبی امتداد دهد.
جاده هراز، ۱۳۹۴
بندر ماه شهر، ۱۳۸۹
با وجود اینکه عکاس در این مجموعه توانسته دریافت ذهنی خود از «تنهایی» را به خوبی به بیننده نشان دهد اما با این حال به نظر میرسد در برخی از عکسها و قابها ارتباط و به هم پیوستگی مجموعه از هم گسسته است و در مقایسه با کلیت آثار، این تصاویر نمیتوانند ربطی منطقی با هم پیدا کنند. شاهمردی جز چند خط شعرِ نه چندان گویا، استیتمنت و بیانیهای شفاف در مورد این مجموعه ارائه نداده و این مسئله خود به این گسست بیشتر دامن میزند، حتی عنوان کوتاه عکسها نیز در این راستا چندان کمکی نمیکند.
ارتباط بین حس تنهایی با عنوان مجموعه «دور دست» چندان روشن و قابل تشخیص نیست و متاسفانه در برخی موارد انعکاس نور نمایشگاه بر روی شیشهی قاب عکسها مانع از این میشود که بیینده بتواند به راحتی جزئیات تصاویر را ببیند. تصاویر این مجموعه در مکانهای مختلفی از ایران و چین و لندن گرفته تا مرز ترکیه به گرجستان عکاسی شده است و اشتراک لازم برای به هم پیوستگی مجموعه با بازنمایی فرهنگ بصری منطقهای خاص برقرار نمیشود.
جان یار، ۱۳۹۳
لندن ، ۱۳۸۹
اوج تصاویر این مجموعه را میتوان تک عکسی خاص از دست یک نوزاد دانست که به نحوی تاکیدی است بر تنهایی انسان از لحظهای که به جهان هستی پا میگذارد، حسی از تنهایی که در دوران طفولیت آغاز میشود و در تمام دوران زندگی فرد امتداد مییابد تا در کهنسالی دوباره اوج یابد.
در بیانی کلی، انسان مدرن، انسانی تنهاست و این مساله در کل مجموعه به خوبی بیان شده است. تنهایی انسان، مختص جامعهی خاصی نیست و به نظر میرسد عکاس با انتخاب لوکیشنهای متعدد برای عکسهای خود، توانسته جهانشمولی آن را در مکانهای مختلف به خوبی نشان دهد. کشورهای پیشرفته باشد یا مناطق توسعه نیافته، تفاوتی ندارد، تنهایی ویژگی انسان امروز شهری است و عکسهای شاهمردی به خوبی توانسته مهر تاییدی بر این مسئله باشد.