سومین حراج هنری تهران، خرداد ۹۳، عکس: آرزو جعفریان

  در پی انتشار گفت‌وگوی دو قسمتی کاوه بغدادچی، سردبیر «سایت عکاسی»، با نادر داوودی، مشاور اجرایی برگزاری نخستین مسابقهٔ سالانهٔ عکس سینا و مباحث مطرح شده در آن، واکنش‌های مختلفی از سوی اعضای جامعهٔ عکاسی کشور نسبت به موضوع اصلی مصاحبه یعنی حاشیه‌های حضور سینماگران در عکاسی ایران ابراز شده است. 
   در همین راستا پرهام تقی‌اف، عکاس و مدرس عکاسی، یادداشت زیر را که پیش از این در تاریخ دوشنبه ۲۷ آبان‌ماه ۸۷ در واکنش به گفته‌های رضا کیانیان دربارهٔ عکاسی (در مصاحبه‌اش با روزنامهٔ اعتماد ملی) نوشته شده برای بازنشر دوباره در اختیار «سایت عکاسی» قرار داده است. 
    این یادداشت با عنوان «از اکسپوى عکس تا چوب‌زنى هنر معاصر و آن اتفاق خاص» در‌‌ همان تاریخ بر روی وبلاگ شخصی پرهام تقی‌اف منتشر شد، ولی اکنون به جهت شباهت موضوع و تداوم برخی فرایندها (حتی حضور رضا کیانیان نه تنها به عنوان صاحب اثر بلکه به عنوان مجری سومین حراج هنری تهران) دوباره بازنشر می‌شود. 




سومین حراج هنری تهران، خرداد ۹۳، عکس: آرزو جعفریان

از آنجایی که جناب آقای رضا کیانیان در پاسخ به پرسش خبرنگاران که برای یک سینماگر یا بازیگر تا چه حد مقولهٔ عکاسی می‌تواند آشنا و باورپذیر باشد گفته‌اند: «هر فیلمی‌از هزاران فریم عکس تشکیل شده است و بالطبع کسی که در سینما کار می‌کند هر بار که مقابل دوربین یا پشت آن قرار می‌گیرد، با مقولهٔ عکس برخورد جدی دارد و آن را می‌شناسد.» (روزنامهٔ اعتماد ملی، یکشنبه ۲۶ آبان ۸۷، صفحهٔ دوازدهم) لازم مى‌دانم به نکاتى اشاره کنم تا با نظریه‌پردازی‌های سطحی و بدون توجه به رویکرد‌ها و تفاوت‌های سینما و عکاسی، موجب کج‌فهمی‌عموم نشویم. 

در تصویر عکاسی آنچه اکنون در مکان حاضر است، زمانی وجود داشته است. این ناسازهٔ درونی عکاسی است. هنری که پیوندی شگفت‌آور میان زمان و مکان می‌آفریند و به حضور، معنایی دیگر می‌دهد. اما در سینما به قول کریستین متز زمان و مکان با یکدیگر‌‌ همان نسبت قدیمی ‌و آشنا را بازمی‌یابند. 

تصویر درسینما، همانند تصویر در عکاسی نمی‌گوید «من اینجا بودم» بلکه می‌گوید «من هستم». شما هم اینجا هستید آقای کیانیان، در اکسپوی عکس ایران و آن هم به واسطهٔ تصویرى که سینماتوگراف از شما ارائه کرده است و امکانی که دوربین عکاسی به عنوان یک ابزار دموکراتیک و مدرن در اختیار تمامی ‌افراد یک جامعه قرار می‌دهد، نه به دلیل وجود فریم و تعدادش درعکاسی و سینما و…. در اینجا به همین چند نکته بسنده می‌کنم که اگر بخواهیم به تفاوت‌های میان عکاسی و سینما بپردازیم، نکات بسیاری، قابل بررسی و تعمق است. 

اما در مورد عکاس خوب و بد که از دید شما وجه تمایزشان تنها به «آن اتفاق خاص» * خلاصه می‌شود. باید به شما این مژده را بدهم که هم اکنون آن اتفاق خاص رخ داده است.


سومین حراج هنری تهران، خرداد ۹۳، عکس: آرزو جعفریان

اکسپوی عکس ایران اتفاق خاصی است زیرا به جای ارائه و فروش تصاویر عکاسانه همچون باجه‌های روزنامه‌فروشی، مجلات زرد را به واسطهٔ تصاویر سینمایى روی جلد آن‌ها به عوام می‌فروشد. تصاویر عکاسانه در حاشیه‌اند و تصاویر سینماتوگراف موضوع را به دنیایی می‌برند که در آن چهره‌هاى سینمایى سیاه‌مشق‌هایشان را به عنوان آثارى برجسته و قابل تامل ارائه می‌کنند و سرخوش از این فضای سینمایی، این‌گونه با اطمینان خاطر و خیالی آسوده درباره عکاسی بیانیه صادر می‌کنند. 

* رضا کیانیان در پاسخ به این سوال که یک عکاس خوب دارای چه ویژگی‌هایی است، می‌گوید: «کسانی هستند که سال‌ها عکاسی می‌کنند، ولی اتفاق خاصی در کار آن‌ها نمی‌افتد. من معتقدم که آن اتفاق خاص در کار یک عکاس مهم است.» (روزنامهٔ اعتماد ملی، یکشنبه ۲۶ آبان ۸۷، صفحه دوازدهم)

پرهام تقی‌اف
 دوشنبه ۲۷ آبان‌ماه ۸۷