عکس: روابط عمومی انجمن عکاسان ایران
احسان رسولاف و نازیلا نوعبشری با حضور در یکی از نشستهای علمی سیزدهمین دوسالانه عکس ایران به بحث در مورد رابطه گالریها و عکاسان پرداختند و ضمن تاکید براینکه وضعیت فروش عکس در مقایسه با گذشته بهتر شده، گفتند که عکس توانسته است تعریف هنری خود را جابیندازد.
به گزارش روابط عمومی انجمن عکاسان ایران، چهارمین روز نشستهای علمی سیزدهمین دوسالانه عکس ایران با حضور احسان آقایی به عنوان رئیس جلسه، احسان رسولاف – مدیر گالری محسن – و نازیلا نوعبشری – مدیر گالری آران – عصر سهشنبه ۱۴ بهمن ۹۳ در موزهٔ هنرهای معاصر تهران برگزار شد.
احسان آقایی در ابتدای نشست گفت: «عکاسی حدود ۱۸۰ سال قدمت دارد و اولین عکسها از سوی شیمیدانها و صنعتگران عکاسی را ابداع شد. شاید آن موقع فکر نمیکردند یک روزی عکاسی به عنوان یک مدیای هنری در جامعه رواج پیدا کند. امروزه حراجهای بزرگ بین المللی اقدام به خرید و فروش آثار عکاسی میکنند و نشست امروز در مورد نقش گالری داران در توسعه عکس به عنوان یکی از مدیاهای هنر است.»
نازیلا نوعبشری در ادامه گفت: «در گذشته توجه مجموعه داران به عکس خیلی کم بود و الان توجه بیشتر شده است. شش سال است که فعالیت میکنم. یادم است سال اولی که گالری را تاسیس کردیم نمایشگاه بسیار زیبایی از عباس کوثری برگزار کردیم که قیمت عکسها در آن موقع در مقایسه با دیگر رشتهها مثل نقاشی پایینتر بود حتی با وجود اینکه مجموعه او بعدا در خارج از کشور بسیار فروخت اما در آن موقع به زحمت در داخل کشور فروش رفت. حالا بعد از چند سال وقتی سال گذشته نمایشگاه یک عکاس جوان را برگزار کردیم، حتی یک اثر هم باقی نماند. الان توجه جهانی به عکس زیاد شده است. بیشتر خریداران فعلی خارج از کشور هستند و وضعمان از شش سال قبل خیلی بهتر شده است.»
رسولاف نیز به عنوان دیگر گالریدار حاضر در این نشست گفت: «در پنج سالی که تلاش کردهایم گالری محسن را به سمت و سوی هنر معاصر گرایش دهیم، توجه جدی به ظرفیتهای معاصر مدیومهای مختلف نشان دادهایم. طبیعی است مدیومی مانند نقاشی ظرفیتهای کمتری برای خلق روشهای جدید به منظور تعامل با مخاطب داشته باشد و عکس ظرفیت بین رشتهای خود را در سالهای گذشته خیلی خوب رشد داده است. طی پنج سال گذشته از پروژههای خیلی کوچک به سمت تولید پروژههای استج فتوگرافی در گالری رفتهایم و مسیر رو به رشدی داشتهایم.»
او افزود: «در یک چشم انداز کلی به فضای هنری کشور، بدیهی است که ظرفیتهای عکس همزمان با رشد بازار و ابعاد هنر معاصر فزاینده بوده. ما در کشوری زندگی میکنیم که یکی از بزرگ ترین جوامع عکاسی جهان را دارد و جز سه یا پنج کشور اول از نظر عکاسان فعال در جهان هستیم. تعریف عکاسی از عکاسی خبری و مستند اجتماعی به سمت عکاسی هنری رفته است که در این ۱۰_۱۵ سال اخیر با توجه ویژه گالریها به این موضوع روی داد. اتفاق مهمی که در این سالها افتاده این است که بغیر از تثبیت بازار برای این مدیوم، عکس توانسته است تعریف هنری خود را برای نمایشگاه گردانها و مخاطبان جابیندازد.»
آقایی در بخش دیگری از این نشست عنوان کرد: «برخی از مدیومهای هنری در ایران از نظر نوع ارائه با استانداراهای جهانی متفاوت هستند مثلا هنوز خیلی از عکاسان پیشکسوت ما موضوع تعداد نسخههای یک اثر را رعایت نمیکنند و خریدار نمیداند چند ادیشن از آن اثر وجود دارد. چقدر عکاسان ما استانداردهای جهانی را رعایت میکنند؟»
نوعبشری در پاسخ به این سوال گفت: «این حرف کاملا درست است البته باید به این نکته هم توجه کرد که خیلی از عکاسان با دلدادگی کار میکنند و آدم را یاد هنر قدیمی ایران میاندازند که شاید از این نظر زیبایی هم داشته باشد. ما در گالری آران توجه ویژهای به این موضوع داریم و چون اهمیت به این نکته بخشی از اعتباری است که عکس باید برای خود بسازد و نگه دارد. بسیار مهم است هنرمند و واسطه فروش اثر، این مسئله را رعایت کنند. ما در مورد مدیاهایی مثل عکس از اول به خریدار گفتیم اگر این مسئله پیش آمد میتوانند اثر را پس بدهد و کار دیگری بخرد و همین باعث شده است، اعتماد خریدار جلب شود. در این قضیه حتی کاغذ عکس هم مهم میشود مثلا وقتی با چند موزه دنیا کار کردیم متوجه شدیم حتی سال تولید کاغذی که استفاده شده، مهم بوده است. اینها مباحث مهمی است که باید رویش سخت گیری شود.»
او ادامه داد: «هنرمندانی که به اعتباری از نظر حرفهای رسیده اند برای اینکه اعتبارشان خدشه دار نشوند، معمولا شبههای برای تعداد نسخههای آثارشان ایجاد نمیکنند. ما در گالری خودمان با تعداد مشخصی هنرمند کار میکنیم و این موضوع کنترل شده است.»
رسولاف نیز اظهار کرد: «ما گالری داران اعتبارنامههایی صادر میکنیم که با تصویری که از اثر منتشر میشود، یک نوع ضمانت محسوب میشود و مسئولین حقوقی را متوجه گالری و هنرمند میکند. معمولا مسئولیت حقوقی برعهده گالری است اما مسئولیت اخلاقی از جانب هنرمند است و به واسطه این اعتبارنامه چنین اشتباههایی نه تنها رایج نیست بلکه تقریبا ناممکن است. بنابراین الان با توجه به این روال، خیال نمایشگاه گردانها و خریداران راحتتر شده اما واقعیت این است که در دنیا همچنان نمایشگاه گردانها و مجموعه دارانی هستند که دوست دارند از هر اثر تنها یکی داشته باشند و به همین دلیل فروشهای عمده هنوز در زمینه نقاشی است.»
نوعبشری در مورد یکی دیگر از مسائل مربوط به عکاسی گفت: «شش سال پیش وقتی در مورد عکس صحبت میکردیم اندازهها صد در هفتاد سانتیمتر بود اما الان از این سرگشتگی بیرون آمدهایم و خود هنرمند براساس مشورتهایی که میگیرد، اندازه عکس را برطبق نوع کارش ارائه میکند چون برخی از عکسها وقتی در ابعاد کوچکتر نمایش داده شوند، معنی پیدا نمیکنند و این اتفاق دارد میافتد که همه چیز از قبل مشخص شود و چیزی به شانس گذاشته نشود. پس فضا خیلی حرفهایتر شده است.»
آقایی همچنین در ادامه نشست به طرح موضوع دیگری پرداخت: «نوع برخورد حرفهای هنرمند و گالریدار مهم است. مرسوم است که آثار یک هنرمند از طریق گالری دار فروش برود. در این زمینه چه ارتباطی میان هنرمند و گالری در سالهای اخیر روی داده است؟»
رسولاف گفت: «گالری نقش واسط برای فروش اثر میان هنرمند و خریدار است. این شکل برخورد حرفهای میان هنرمند و گالریدار در ۷_۸ سال گذشته خیلی جدیتر شده است. البته ممکن است شیطنتهایی از جانب خریدارها هم شکل بگیرد از این جنس که فکر کنند اکر از خود هنرمند اثر بخرند، کار ارزانتری خریدهاند و در این میان شاید نوع برخورد گالریدار بوده است که نتوانسته هنرمند را نگه دارد یا هنرمند بر عهد خود با گالری پایبند نبوده است.»
او اضافه کرد: «گلایهای که الان از ارشاد هست این است که به جای نگرانی در مورد محتوای آثار، بیشتر به دنبال پیریزی مناسبات حرفهای باشد تا همه این مناسبات روی دوش گالریها قرار نگیرد. در این میان اگر هنرمندان حرف بزنند میگویند قربانی اول خودشان هستند و اگر ما گالری داران حرف بزنیم میگوییم ما قربانی اول هستیم اما تردید ندارم که خریداران برنده هستند. با اینحال واقعیت این است که فضا به سمت حرفهای شدن پیش رفته است و بنظرم میآید مانند هر کار دیگری نیاز به گذر زمان داریم تا به مرور جا بیفتد که خود خریدارها متوجه شوند وقتی با گالریداران کار کنند ضمانتهای بهتری خواهند داشت مثل خرید مدتدار یا تعویض اثر.»
نوعبشری هم در مورد این بحث چنین نتیجه گرفت: «یک حرف کلی هست که شاید به آن نمیپردزایم. حقیقت این است که ما قدر هنر خودمان را ندانستیم. هنر یک وسیله دکوراتیو نیست. این رفتارهای حرفهای میان گالریدار و هنرمند بهترین شیوه است چون سالهاست در کشورهای دنیا کاربرد دارد. وقتی قبول کردیم هنر مهم است و باید بابت آن هزینه شود شاید اهمیت این روابط نیز جابیفتد.»