مهدی مقیم نژاد سر حال و پر انرژی است و به نظر میرسد از نمایشگاه کاملا راضی است.
- او که در کنار ما ایستاده و به صحبتهای ساعد نیک ذات گوش میدهد با این گفته وی که «ارتباط ما ایرانیان با کلام بیشتر از تصویر است» موافق نیست و میگوید:
«این موضوع را نمیتوان تعمیم داد. من معتقدم حداقل در حوزه عکاسی، پیشرفت بچهها به لحاظ دیداری خیلی بیشتر بوده تا به لحاظ ادبی و کلامی. شاید بهتر است بگویم ارتباط حوزه کلامی و دیداری هنوز به خوبی بر قرار نشده است.
به عبارت دیگر عکسها بسیار عالی است ولی نود درصد عنوانهایی که دیدم شاعرانه، کلی و توصیفی است یعنی آن چیزی که در عکس میبینید دوباره توضیح داده شده و یا تلاش کردهاند وجهی تغزلی و رمانتیک به عکسها ببخشند.
کارهای معدودی را دیدم که عنوانی داشته باشد که به عکس کمک کند یا وجه و منظری نادیدنی از آن را برای ما روشن کند.
این به نظر من ایراد بزرگی است که به سطح آموزشی و توانایی ارایه آثار بر می گردد و بچهها باید بیشتر روی این وجه کار کنند.»
- دیگر گرم شدهام و سوال پشت سوال به ذهنم میآید.
از او که مدتی است تدریس در دانشگاه را تجربه میکند میخواهم درباره کیفیت کارهای روی دیوار نظر بدهد.
«واقعا حس میکنم که حاصل زحمات مدرسین در دانشگاه کاملا مشهود است. من تحولاتی که در ذهنیت، نوع نگاه و کار دانشجویان ترم دوم تا مثلا ترم شش رخ میدهد را اینجا به عینه دیدم و در مقام یک مدرس خیلی خوشحالم و روحیه گرفتهام »
- میپرسم انتخاب و داروی را چطور ارزیابی میکنید؟
«داوری بسیار خوب بود و ما اسمهایی را دیدیم که بسیاری از آنها را کم و یا برای اولین بار مطرح شده بودند. این به آن معنا است که تکثرگرایی زیبایی در جامعه عکاسی ما در حال شکل گیری است و فضا باز شده تا هر کسی بتواند کارهایش را ارایه دهد و آثار بدون هیچ جانبداری بتواند روی دیوار نمایشگاه برود.»
- او یکی از اعضای شورای سیاست گذاری این دوسالانه است. بنابر این میخواهم درباره اهداف این شورا و ماحصل آن در این نمایشگاه سخن بگوید:
« از آنجایی که خود ما دست اندر کار برگزاری این دوسالانه بودیم شاید تعریف از آن حکم اغراق را پیدا کند یا تبلیغ.
اما واقعیت این است که فکر میکنم اهداف کلی شورای سیاست گذاری به نتیجه رسید و رویکرد خلاقه و هنری در بیشتر عکسها لحاظ شده بود بدون اینکه هیچ گونه گرایش به نوع خاصی از عکاسی وجود داشته باشد.»
نظر او را درباره گله برخی از شرکت کنندگان میپرسم که به بی توجهی به ژانرهای دیگر عکاسی معترضاند.
«من با این موضوع موافق نیستم. در این نمایشگاه چشم اندازنگاری، پرتره، عکس مستند، عکسهای مفهومی و به طور کلی همه انواع عکاسی را داشتیم منتهی زیر یک چتر وسیع که خلاقه نام داشت.»
- میپرسم آیا این رویکرد را برای دورههای بعدی هم توصیه میکنید؟
«من اصلا درک نمیکنم عکاسی خلاقه یعنی چی مگر آنکه خلاقیت را به عنوان یک صفت به کار ببریم.
تا دورههای قبل برای عکاسی خلاقه یک دسته بندی جدایی قایل شده و مثلا شاخههایی چون عکاسی مثلا مستند، عکاسی خلاقه و عکاسی آزاد را در بینال در نظر میگرفتند.
این به نظر من خیلی اشتباه است. ما جوری از عکاسی خلاقه صحبت میکردیم که انگار در همه باقی انواع عکاسی هیچ خلاقیتی نیست.
خلاقیت میتواند در عکاسی مستند، در عکاسی مفهومی و همین طور در همه گرایشهای عکاسی اتفاق بیفتد منتهی با تعاریف و گرامر خاص خودش. بنابراین برگزیدن موضوع آزاد با گرایش خلاقه به نظر من راه حلی درست و منطقی است.»
- میگویم از سوی مرکز هنرهای تجسمی قول داده شده بینال در دورههای بعدی به شهرستانهای دیگر هم برود. در این باره چه نظری دارید؟
«فکر میکنم با توجه به اینکه عکس یک کار ماده تکثیری است این امکان وجود دارد که بتوانیم از آن نسخ متعددی تهیه کنیم و در شهرهای مختلف به نمایش بگذاریم.
به نظر من اگر این رخداد همزمان با تهران در شهرستان های دیگر هم برگزار شود مردم میتوانند چیزهایی ببینند که پیش از آن ندیده بودند و خواه ناخواه دید و سواد بصری بازدیدکنندگان را تحت تاثیر قرار خواهد داد.»
کورش ادیم، یکی دیگر از اعضای شورای سیاست گذاری، است.
او تعریفی دیگر از ارتباط عکاسی و ادبیات دارد که به زودی میتوانید آن را بخوانید.