ریچارد اودان. سلف‌پرتره

ریچارد اَوِدان (Richard Avedon) (1923 – ۲۰۰۴) از مشهورترین عکاسان جهان و از موفق‌ترین عکاسان در هر دو حوزه‌ی هنر و تبلیغات است. در جهان عکاسی او را غالباً با نوآوری‌هایش در حوزه مد و پرتره‌های سبک‌مند و تأثیرگذارش به‌ویژه پروژه «در غرب آمریکا» (۱۹۸۵) می‌شناسند. متنی که در ادامه می‌خوانید، گفت‌وگوی خبرنگار الن الکان با این عکاس است که حول نمایشگاه مرور آثار او در ۱۳ ژانویه ۱۹۹۵ انجام گرفت. اودان در این مصاحبه که در ۷۲ سالگی‌اش انجام شده، از عکس‌ها، علایق و برنامه‌هایش می‌گوید.

ریچارد اودان. «رونالد فیشر، زنبوردار، دیویس، کلیفرنیا»، 9 می 1981
ریچارد اودان. «رونالد فیشر، زنبوردار، دیویس، کلیفرنیا»، ۹ می ۱۹۸۱

ریچارد اودان مرد ریزجثه‌ای است. چهره‌اش گود رفته و پشتِ موهای سفید بلند و عینک لاک‌پشتی‌اش پنهان شده است. لباس مخملی سیاه به تن دارد و کفش‌های براق پوشیده. در میان تالار کاریاتیدی در پالاتزو ریاله‌ی میلان توضیح می‌دهد که عکسش را چطور آویزان کنند. با هم در میان اتاق‌های نمایشگاهش با عنوان شاهد (۱۹۴۴ – ۱۹۹۴) قدمی زدیم. او یک قهوه، یک بطری آب معدنی و یک تکه جانْدویوتّو (نوعی آب‌نبات شکلاتی و فندقی از منطقه‌ی پیدمُنت ایتالیا) سفارش داد.

اودان می‌گوید: «این ساختمان تاریخ شگفت‌انگیزی دارد. در قرن هجدهم ساخته شده، در جنگ گذشته بمباران شده، و دوباره بیست سال پیش بازسازی شده، و هنوز هم بسیار به‌هم‌ریخته است. در تالار رقص، عکس‌هایی از رقصنده‌ها در دهه‌ی ۱۹۶۰ آویزان کرده‌ام. موسیقی گلوک و ویوالدی [موسیقی‌دانان قرن هجدهم] هم در فضا پخش می‌شود. این گونه، روح قرن هجدهمی می‌توانست با توییگی، جین شریمپتن، پِنِلُپی تری و وروشکا دیالوگی برقرار کند. این مقدمه است. شروع اتاقی دیگر به مُد ۱۹۴۵ در پاریس اختصاص خواهد داشت—عکس‌هایی از دُویما با فیل‌ها، سوزی پارکر، مارلینه دیتریش و مارِلا آنی‌یِلی. باقی‌اش مربوط به مُد است.»

ریچارد اودان. «دویما و فیل‌ها، لباس شب دیور، سیرک زمستانی، پاریس»، آگوست 1955
ریچارد اودان. «دویما و فیل‌ها، لباس شب دیور، سیرک زمستانی، پاریس»، آگوست ۱۹۵۵

اَلِن اِلکان: مُد برای شما چه معنایی دارد؟

ریچارد اودان: سعی کرده‌ام که از شکل تصنعی زنانی که در قالب ایده دیده می‌شوند خلاص شوم، و آنها را به زنان واقعی تبدیل کنم، کسانی که به مغازه می‌روند، در خیابان قدم می‌زنند و در زیرزمین گریه می‌کنند.

الکان: این نمایشگاه درباره مد نیست.

اودان: ملغمه‌ای از عکس‌ها از ایتالیا و آمریکاست، از خیابان‌های نیویورک و هارلم. من از نئورئالیسم آنتونیونی، روسلینی و فلینی تأثیر گرفته‌ام و عکس‌هایی از اجراگران خیابانی در رم و پالرمو گرفتم. سپس پرتره‌هایی از بازیگرانی مثل چاپلین، موسیقی‌دان‌ها، نویسندگان، روشن‌فکران و کارگردانانی مثل [جان] فورد، [ژان] رنوار و مارکس گرفتم. و پرتره‌هایی از آیزنهاور و کسینجر.

ریچارد اودان. «انجمن مأموریت» (موافقان جنگ ویتنام)، 27 آوریل 1971
ریچارد اودان. «انجمن مأموریت» (موافقان جنگ ویتنام)، ۲۷ آوریل ۱۹۷۱

ریچارد اودان. «شیکاگو سِوِن» (مخالفان جنگ ویتنام)
ریچارد اودان. «شیکاگو سِوِن» (مخالفان جنگ ویتنام)

الکان: در یکی از اتاق‌ها چهار عکس قرار دارد که طی سال‌های [جنگ] ویتنام گرفته شده‌اند.

اودان: اولی مربوط به کارخانه اندی وارهول است. انقلاب جنسی آن دوران را نشان می‌دهد. دومی مربوط به طبقه متوسط است و خانواده‌ی گینزبرگ را نشان می‌دهد. سومی مربوط به کسانی است که موافق با جنگ بودند، انجمن مأموریت که متولیان جنگ در سایگون بودند. چهارمی جنبش علیه جنگ را با گروه شیکاگو سِوِن نشان می‌دهد.

الکان: عکس‌های طبقه کارگر چطور؟

اودان: در اتاق‌های بعدی پرتره‌هایی از طبقه کارگر در غرب [آمریکا] طی سال‌های ریاست جمهوری ریگان قرار دارد. در دورانی بود که او گفته بود کشور دارد شکوفایی بزرگی را تجربه می‌کند. اما این درست نبود، بیکاری گسترده‌ای وجود داشت. معادن تعطیل می‌شدند و اوضاع برای کشاورزی و دامداران گوسفند نیز خیلی بد پیش می‌رفت. مردم کار نداشتند و برای پیدا کردن کار به اینجا و آنجا می‌رفتند. آنها دائماً شغل‌شان را تغییر می‌دادند. در پالاتزو ریاله عکس‌هایی دارم که در تیمارستان مجانین در تگزاس جنوبی گرفته شده‌اند، و عکس‌هایی از قربانیان بمب‌های آتشزا (ناپالم) در ویتنام. آخری‌اش مربوط به وُلپی بال در ونیز در جشن سال نو ۱۹۸۹ است، زمانی که دیوار برلین فروریخت. آنجا شاهد پایان آریستوکراسی و کمونیسم بودید. در آخر، یک اتاق کوچک از پرتره‌های پدرم است که او را در روزهای آخر عمرش نشان می‌دهند.

ریچارد اودان. «بُید فُرتین، سلاخ مار زنگی سیزده ساله، سوییت‌واتر، تگزاس»، 10 مارس 1979
ریچارد اودان. «بُید فُرتین، سلاخ مار زنگی سیزده ساله، سوییت‌واتر، تگزاس»، ۱۰ مارس ۱۹۷۹

الکان: از دیدن مرور آثار خودتان چه حسی دارید؟

اودان: این عکس‌ها زندگی خودشان را یافته‌اند. حس می‌کنم که انگار دارم نمایشگاه بسیاری از عکاسان دیگر را برگزار می‌کنم.

الکان: آیا عکس‌های خودتان را دوست دارید؟

اودان: اگر نداشتم، نشان‌شان نمی‌دادم.

الکان: فرق بین ۱۹۴۴ و ۱۹۹۴ چیست؟

اودان: پنجاه سال تجربه. فرق میان یک مرد جوان و کسی که در نقطه پایان زندگی‌اش است.

ریچارد اودان. «مایک بِنْسیچ و دَن اَشْبِرگِر، معدنچیان زغال‌سنگ، سامرسِت، کلرادو»، 29 آگوست 1980
ریچارد اودان. «مایک بِنْسیچ و دَن اَشْبِرگِر، معدنچیان زغال‌سنگ، سامرسِت، کلرادو»، ۲۹ آگوست ۱۹۸۰

الکان: آیا خیلی تغییر کرده‌اید؟

اودان: وقتی عکاسی می‌کنم حس سرزندگی دارم. اما عکس‌هایم همیشه نوعی احساس شکست در من ایجاد می‌کنند. هیچ وقت نتوانستم همه‌ی آن چیزی که می‌دانم را در آنها قرار دهم.

الکان: چه چیزهایی می‌دانید؟

اودان: از ادبیات تأثیر می‌گیرم. از عکاسان دیگر چیزی نیاموخته‌ام.

الکان: آیا تکنیک‌تان تغییر کرده؟

اودان: توسعه پیدا کرده. من به دنبال شباهت‌های مردمی هستم که به نظر با یکدیگر تضاد دارند. یک روز به واشینگتن رفتم تا از هِنری کسینجر [سیاستمدار] عکاسی کنم. به من گفت: «مهربان باش.» دوست داشتم از او بپرسم که منظورش از آن حرف چیست. آیا باید کسینجر را جوان‌تر، بلندتر یا لاغرتر می‌کردم؟

ریچارد اودان. «هنری کسینجر، وزیر امور خارجه، واشینگتن، دی‌سی»، 2 ژوئن 1976
ریچارد اودان. «هنری کسینجر، وزیر امور خارجه، واشینگتن، دی‌سی»، ۲ ژوئن ۱۹۷۶

الکان: کار کردن برای نیویورکر یا ورساچه چگونه است؟

اودان: گاهی با نیویورکر به توافق می‌رسم و گاهی نه. وقتی برای ورساچه کار می‌کنم، کارم عبارت است از تهیه‌ی عکسی که مطابق با کارزار تبلیغاتی‌شان باشد. این با زمانی که برای خودم از یک زن عکس می‌گیرم متفاوت است.

الکان: چه برنامه‌هایی دارید؟

اودان: الآن تبدیل به نوعی ماشین تبلیغاتی شده‌ام و دیگر هنرمند نیستم. بخشی از من که مصاحبه می‌کند و درباره‌ی روند خلاقیتش می‌گوید کاملاً متضاد با منِ عکاس است. من بیوه‌ی خودم شده‌ام. وقتی این نمایش‌ها تمام شوند، دیگر هیچ مصاحبه‌ای نخواهم داشت. می‌روم و می‌خوانم و به یک کار جدید فکر می‌کنم.

ریچارد اودان. «رنه، دیور، پلاس دو لا کونکورد، پاریس»، آگوست 1947
ریچارد اودان. «رنه، دیور، پلاس دو لا کونکورد، پاریس»، آگوست ۱۹۴۷

الکان: شما را به این محکوم کرده‌اند که در هر دو زمین بازی می‌کنید، هم به‌عنوان هنرمند و هم به‌عنوان ماشین تبلیغات.

اودان: این اتهامات که علیه عکاسانی که در حوزه‌ی تبلیغات کار می‌کنند وارد می‌شود حملاتی از طرف آدم‌های حسودی است که فاقد تخیل هستند. برخی عکاسان به نهادها رجوع می‌کنند و عاجزانه درخواست برگزاری یک نمایشگاه را می‌دهند یا می‌روند و با زنان ثروتمند ازدواج می‌کنند. یا بدتر آن که، با طرفداران خود فدا می‌شوند. اینها به این علت است که آنها نحوه‌ی کسب درآمد را نمی‌دانند. من از نهادها یا دولت پول گدایی نمی‌کنم. درآمدم را با کار برای مجلات و انجام کارزارهای تبلیغاتی تأمین می‌کنم.

الکان: چه زنانی برایتان جذابیت دارند؟

اودان: زنان گشاده‌دست و باهوشی که حس شوخ‌طبعی دارند طوری که بتوانند لبخند به لبم بی‌آورند. زنان با شخصیت قوی.

ریچارد اودان. جیکوب ایزرائیل اودان، پدر ریچارد اودان، ساراسُتا، فلوریدا، 1969 – 1973
ریچارد اودان. جیکوب ایزرائیل اودان، پدر ریچارد اودان، ساراسُتا، فلوریدا، ۱۹۶۹ – ۱۹۷۳

الکان: آیا پیشینه‌ی یهودی دارید؟

اودان: عکس‌های پدرم، جیکوب ایزرائیل اودان، چیزهای زیادی از یهودیتم می‌گویند. یهودی بودن من را می‌توانید در توجه‌ام به انسان‌ها ببینید. من هیچ گاه به‌شیوه‌ی وودی آلن روی «گناه یهودیان» تمرکز نکرده‌ام. یهودی بودن از چیزهایی در زندگی‌ام است که بسیار به آن افتخار می‌کنم چرا که از این طریق وارث نوعی اشتیاق برای فرهنگ روشن‌فکری و ارزش‌های خانواده شدم.

الکان: روابط‌تان با فرزندان‌تان چطور است؟ آیا به جان نزدیک هستید؟

اودان: او نویسنده است. با همراهی دالایی لاما یک کتاب نوشته. پنج سال با او سفر کرد. بسیار به هم نزدیک هستیم. درباره‌ی کار با هم حرف می‌زنیم و می‌خندیم.

الکان: آیا نگران آینده هستید؟

اودان: نه. دوست دارم زمان بیشتری داشته باشم. دارم وارد فصل آخر زندگی‌‌ام می‌شوم. و قهرمانم ماتیس است چرا که او در دوران سالخوردگی خودش را کاملاً از نو ساخت. آرزویم همین است.

پی‌نوشت
عکس‌ها از سوی مترجم به این متن اضافه شده‌اند.