پائولو ونتورا. از مجموعهی «پشت دیوارها» (۲۰۱۱)
اخیراً نمایشگاهی از آثار عکسبنیان هنرمند ایتالیایی پائولو ونتورا زیر عنوان «جهان نوآفریده» (An Invented World) در Galerie XII لسانجلس برگزار شده که شش مجموعهی این هنرمند در دههی اخیر و آثار جدید او را به نمایش میگذارد. این نمایشگاه در واقع مروری کمابیش جامع از آثار ونتوراست. به این بهانه تصمیم گرفتیم نگاهی به دوران کاری و آثار او داشته باشیم.
پائولو ونتورا (Paolo Ventura) در سال ۱۹۶۸ در ایتالیا متولد و در آنجا بزرگ شد. او در اوایل دههی ۱۹۹۰ پس از تحصیل در آکادمی هنرهای زیبای برِرا در میلان ایتالیا، فعالیت عکاسیاش را بهعنوان عکاس مُد آغاز کرد. ونتورا طی قریب به یک دهه، در حوزهی عکاسی مد برای مجلات گوناگونی مثل وُگ و اِل کار کرد. فعالیت هنری ونتورا پس از این دوران و با آمدن او به بروکلین نیویورک آغاز شد که تا به امروز ادامه داشته است.
آثار این هنرمند تا کنون در قریب به صد نمایشگاه انفرادی و گروهی در نقاط مختلف جهان به نمایش درآمدهاند، از جمله موزهی هنرهای معاصر رم و پنجاه و چهارمین دوسالانهی ونیز، و جزئی از مجموعههای دائمی نهادهایی مثل موزهی هنرهای زیبای باستن و کتابخانهی کنگرهی آمریکا هستند.
نمایشهای دایرامایی
ونتورا هنرش را با جمعآوری اشیاء و عروسکهایی از بازار کهنهفروشان و فروشگاه eBay آغاز کرد. او با آنها نمایشهای ساکن مینیاتوری بهشکل دایُراما شکل داد و از آن طریق فضای ایتالیا در جنگ جهانی دوم را با جزئیات قابل توجه بازسازی کرد. ونتورا با ساختن دایُراماهایش در استودیو بروکلین و عکاسی از این «جهانهای نوآفریده»، سازههای برساختهی مینیاتوری را همچون صحنههای واقعی زندگی به تصویر کشیده است، صحنههایی که تاحدی بازسازی خاطرات مادربزرگ او از جنگ جهانی دوم هستند.
ونتورا در مجموعههای «خاطرات جنگ» (۲۰۰۵)، «قصههای زمستان» (۲۰۰۵ – ۲۰۰۷) و «آدم ماشینی» (۲۰۱۰) با کاربرد عروسکها در میزانسنهای مینیاتوری، واقعیت و خیال را در هم آمیخته است. اگر چه این صحنهها کیفیت ذهنیِ یادآوری خاطراتِ گذشته را دارند اما همچنین با جزئیات بالای عکسوار و کیفیت بیهوا و عناصر اجتماعیشان، به تصاویر مستند میمانند و بهویژه یادآور جنبش Neorealism در فیلمسازی ایتالیا در دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ هستند که تصویرگر اوضاع اجتماعی ایتالیای جنگ و پسازجنگ بود.
بهکارگیری عروسکها و سازههای مینیاتوری برای بازنمایی صحنههای تصویرنشده از تاریخ و زندگی را در آثار برخی هنرمندان دیگر نیز میتوان مشاهده کرد. بهعنوان مثال، دیوید لِوینْتُل (David Levinthal) (متولد ۱۹۴۹) بههمراه یک کارتونیست در کتاب هیتلر به شرق میرود: رویدادنامهای تصویری، ۱۹۴۱ – ۱۹۴۳ (۱۹۷۷) با بهکارگیری عروسکهای کوچک، اطلاعات آرشیوی و کاربرد مادهکارها بهشکلی متفاوت، صحنههایی از نبردهای رخداده در جبههی شرقی جنگ جهانی دوم را بازسازی کرده است.
ونتورا همچون لِوینْتُلبا سازههای مینیاتوری به تاریخ جنگ جهانی دوم بازگشته تا با تلفیق واقعیت و خیال، این بار جنبههایی دیگر از این رخداد تعیینکننده در تاریخ غرب را بازنمایی کند: ایتالیای جنگزده در دوران سردمداری بنیتو موسولینی و میراث فاشیسم. در عکسهای او حضور سربازان در شهر مهگرفته را میبینیم، رقص سربازان با یکدیگر، مردم در حال تماشای بندبازی، فردی در فضای داخلی کنار میز آرایش، مردی کشتهشده در پیادهراه برفی.
نقشآفرینی
ونتورا از مجموعهی بعدیاش، «پشت دیوارها» (۲۰۱۱) که پس از نقل مکان او از نیویورک به استودیویی بزرگتر در آنگیاری ایتالیا شکل گرفت، اینبار بهجای عروسکها خود در آثارش نقشآفرینی کرده است. او در این مجموعه، همچون مجموعههای پیشین، بهسیاق آثار عینیت نوین در نقاشی، عناصر سورئال را به واقعگرایی اجتماعی پیوند داده است: حضور دو مرد پالتوپوش روی سقف زیر آسمان مهآلود، نگاه کنجکاو یک نوازنده از روزنهی روی دیوار، مردان جداافتاده در فضایی باز که انگار گمشدهای دارند. این ویژگی در مجموعههای بعدی او ادامه یافته و با خیال و تجرید در میآمیزد.
وجه فانتزی و خیالین کارهای ونتورا را میتوان تا حدی متأثر از داستانهای خیالی و فانتزی پدرش تلقی کرد که برای کودکان مینوشت. سوژهی کودک (فرزند ونتورا)، موضوعات فانتزی و خود ونتورا در مجموعهی «داستانهای کوتاه» (۲۰۱۲ – ۲۰۱۵) نمود یافتهاند. ونتورا در این مجموعه به تخیل خود مجال بروز داده است. در هر یک از این مجموعهعکسهای روایتمحور یک داستان تصویری کوتاه و شوخیآمیز در چند فریم رخ میدهد: کوچک شدن تدریجی ونتورا (همقد شدن او با فرزند خردسالش)، ملحق شدن فرزند ونتورا به پرندگان آسمانِ تصویر، پایین کشیدن یک تردست با طناب و غیب شدن کودک بهدست شعبدهباز.
ونتورا در مجموعهی اکس-وُتو (۲۰۱۷) به خود نقش پررنگتری داده است. او در این مجموعه پرترههایی با نمای بسته از خویش در نقشها، جامهها و ادوات مختلف نظامی تهیه کرده است. تنوع جامهها و نحوهی بهتصویر کشیدنشان، از پیشینهی کاری ونتورا در حوزهی مد خبر میدهند. اما به هر حال، این عکسها صرفاً ویترینی برای نمایش لباسها نیستند. در همهی آنها رد خون پیداست. فضای این عکسها همچنان فضای جنگ است.
کلاژ
جنبهی مهم دیگر از هنر ونتورا که به یکی از شاخصههای اصلی آثار او بدل شده، کلاژ است. ونتورا با ساختن «مجسمههای کاغذی» (۲۰۱۴ – ۲۰۱۶) علاقهاش به بریدن و کنار هم گذاشتن عکسها را نشان داده است. در مجموعههای «نوازندهی ترومبون» (۲۰۱۸) و «مرگ و رستاخیز» (۲۰۱۸) کلاژ اصلیترین ابزار اوست. او در کارهای اخیرش، در مجموعه«کلاژ»ها (۲۰۱۷ – ۲۰۱۹) و مجموعههای «ویا امیلیا» (۲۰۱۶) و «خانهی سرخ» (۲۰۱۹)، کلاژهایی روی سطوح چندبخشی مربعی شکل داده، فرم هندسی خاصی که به شاخصهی کاری او بدل شده است.
آثار او در این مجموعه و مجموعههای دیگرش در این دوران، از جزئیات مجموعههای اولیه فاصله گرفته و جنبههایی تجریدیتر و مینیمالتر یافتهاند. در این مجموعهآثار فیگورها دورتر و کوچکتر شدهاند، منفکتر و گسستهتر از همیشه، حتی خود سطح تصویر دیگر یکپارچه نیست و به مربعهایی بخش شده است. اما همچنان فضای ایتالیای جنگزده بر این تصاویر مستولی است: ساختمانهای سرد و خاکستری و مردمی گیج، بیحس و جداافتاده (کاملاً در مقابل ایدهآلهای فاشیسم) که گویی برای همیشه در خلاء و پوچی گیر افتادهاند.
خاطره و خیال
آثار پائولو ونتورا دربارهی فضای سرد و گسستهی ایتالیای جنگزده هستند، دربارهی میراث فاشیسم، دربارهی خاطره و خیال. ونتورا با ملغمهای از فرآیندها—ساختن صحنههای مینیمال دایرامایی و عکاسی از آنها، تلفیق نقاشی و عکاسی و نیز کلاژ پرترهها و فیگورهایی از خود و اعضاء خانوادهاش روی سطوح گسسته—گذشتهی سرزمینش را در «جهانی نوآفریده» شکل داده است. آثار عکسبنیان او بهشکلی نوآورانه با بهرهگیری از خیالِ کودکی، زیباییِ نقاشی، سندیتِ عکس، درامِ فیلم و اسرارِ نادیدهها، ذوقِ هنرِ ایتالیایی و همزمان، سردی، مهآلودی و انفکاکِ فضای اجتماعیِ تاریخی از این سرزمین را نمایاندهاند.