اختصاصی «سایت عکاسی» – درباره فرانکو فونتانا چه میتوان گفت جز دیدن نادیدنیهایی که فقط چشم او قادر به دیدنش است و به واسطه هنر و درک والایش چیزهایی را ثبت میکند که فارغ از پیچیدگی و سرسختی است و در واقع نگاه مدرن و تازهای است به سادگی و رد شدن از فشردگی و رسیدن به واقعیتی پنهان که درون هر چیزی میتواند وجود داشته باشد.
فونتانا، عکاس ۸۳ ساله ایتالیایی، که از او به عنوان وارث عکاسی مدرن و یکی از استادان بزرگ رنگشناسی و عکاسی رنگی یاد کردهاند. این عنوان برای فونتانا چندان عجیب هم نیست. او در سال ۱۹۶۸ پس از یک دوره عکاسی هفت ساله، اولین نمایشگاه انفرادیاش را در شهر تورین تجربه کرد و چند سال بعد اولین کتابش را با عکسهایی از همان شهر منتشر کرد. منظرههای رنگی فونتنا و نگاه منحصر به فردش به جهان سهم مهمی در شهرت و نگاه انتزاعی او به محیط داشته است. بیدلیل نیست که منتقدان زیادی عکسهایش را شبیه به نقاشی دانستهاند. نقاشانی چون توبی و روتکر. در همه عکسهای فونتانا خصوصیت یکسانی وجود دارد و آن استفاده اغراق شده از رنگ است. رنگ از جایگاه خاص و ویژهای برخوردار است و اصلا حضور همین رنگ است که عکسهایش را منحصر به فرد جلوه میدهد و واقعیت نهفته در هر شیای معمولی را فاش میکند و سادهترینها، فرا واقعی به نظر میرسند.
همین ادراک رنگ و توجه به حس پنهان طبیعت که هدف اصلی فرانکو فونتانا در عکاسی است و به نگاه فلسفی او برمیگردد در مجموعه شگفتانگیز «URBAN LANDSCAPE» بیشتر نمایان میشود. عکسهایی از مناظر شهری و حس فضایی بیپایان که سرشار از سکوت غیرانسانی است و عمیقترین آرامش را میتوان در این عکسها که از نظر هر منتقدی چیزی فراتر از یک عکس هست پیدا کرد. توجه به اشکال و رنگها و حالتهای انتزاعی، ترکیببندی استادانه و استفاده درست از هارمونی خطوط موجود، هاکی از نگاهی فرمالیستی و مدرن به مناظر است.
تصاویری که اگر چه حداقل عناصر در آن دیده میشود اما در عین حال همراه با محرکهای بصری، تم رنگی و اشکال هندسی است که در اطرافش دیده است. در واقع میتوان گفت در نگاه او یک جور بازسازی عناصر و اشکال ساختمانی و دیدگاهی نو آورانه به محیط پیرامونش وجود دارد. فونتانا نه تنها در این مجموعه بلکه در همه عکسهایش تلاش دارد چیزی را بیان کند که فراتر از نگاه آدمی است. فراتر از دیدن. او معتقد است عکاسی چیزی جز بیان اندیشه نیست و واقعیت تنها بهانه است همچون ماده اولیه تا تو با چشم ذهن آن را شکل دهی. مثل سنگ برای مجسمه. بیراه نگفتهایم که فونتانا همچون میکل آنژ، به چشم ذهن بیشتر اعتماد دارد. اضافات و چیزهای غیر ضروری را در عکسهایش کنار میزند و آنچه که دلش میخواهد ببیند بیرون میکشد.
عکسهای فونتانا از خطوطی خشن و تیز تشکیل شده است. خطوطی که سایههای ایجاد شده به واسطه نور شدید آفتاب و ساعت مشخصی که در نظر داشته شکل گرفته است. نور عنصر سازندهای پس از رنگ است. رنگهای پر جنب و جوش و محرک در عکس به واسطه نور، برجستهتر شدهاند.
آسمان معمولا در عکسهایش حضور دارد آن آبی یک دست و صاف که گویی بخشی از رنگ ساختمان است و با مناظر او یکی شده است. به گفته خود عکاس مناظری که به تصویر کشیده است بخش کوچکی از یک واقعیت بزرگ است. واقعیتی که همه به طور معمول از آن اگاهند اما جزئیات این واقعیت به چشم هر کسی نمیآید! فونتانا در واقع هویتی تازه از محیط پیرامونش را به مخاطبش نشان میدهد و مخاطب را وادار میکند نگاهی دوباره داشته باشد به آنچه که میبیند. پیچیدگیها را کنار بزنند و زیباییهای اطراف را جور دیگری ببینند. فارغ از هرج و مرج. شاید بتوان این نقل قول از آندره ژید را بیربط به این مبحث ندانست که: «سعی کن عظمت در نگاه تو باشد، نه چیزی که به آن مینگری.»