اختصاصی «سایت عکاسی» – «پنجره» از آن دست عناصری است که همیشه حس کنجکاوی را بر انگیخته است. همچون قاب کوچکی است که اجازه میدهد گوشهای از زندگی آدمهای آن طرف را ببینی. به لحظههایی از زندگی روزمره و خانوادگیایشان هر چند ناخودآگاه سرک بکشی و پیش خودت در باره آنها و زندگیایشان فکر کنی. به طور کلی تماشای هر چیزی از بیرون پنجرهها لذت بخش و همراه با کنجکاوی ناخودآگاهی بوده است. و اگر پشت همین پنجرهها شخصی به طور اتفاقی ظاهر شود همه چیز از طرف بیینده این قاب تمایل دارد که نامحسوس اتفاق بیافتد و همین نامحسوس بودنش هیجان انگیز و در برخی موارد شاید با عذاب وجدان همراه شود! عذاب وجدان از این نظر که شما در نقش یک غریبه چشم به چیزی یا اتفاقی دوختهاید که در واقع ربطی به شما ندارد. اما با این حال دیدن آدمها از پشت پنجره هم به خودی خود نمیتواند لحظهای باشد و شما را به طور ناخودآگاه وادار میکند بایستید و باقی ماجرا را هر چند بیاهمیت دنبال کنید! (همه ما حتی برای یک بار هم که شده این کار را تجربه کردهایم)
جورجیو باررا، عکاس و فیلم ساز ۴۷ ساله ایتالیایی، این کنجکاوی بینهایت بشر را به قاب پنجره جوری به تصویر کشیده است که مخاطب نمیداند آیا آنها که آن سوی قاب ایستادهاند بازیگر هستند یا آدمهایی اتفاقی که باررا آنها از روی همان کنجکاویاش بیپروا به دام انداخته است.
مجموعه هیجانانگیز «Through The Window» پروژه طولانی مدتی است که به گفته عکاس از دانمارک شروع شده و در نهایت هم به ایتالیا ختم شده است. او در این پروژه رویکردی سریالی را انتخاب میکند و در هر فریم تلاش دارد توجه مخاطبش را به ساکنان پشت پنجره و حرکاتشان معطوف کند. در واقع قابی که باررا به مخاطبش نشان میدهد ارتباط مستقیم با واقعگرایی دارد. داستان مردمی واقعی در یک لحظه خاص یا معمولی از زندگیشان که ناخواسته به ما نشان داده میشود؛ لحظاتی که شاید خود آنه مردم هم بعدا آن را هرگز به یاد نیاورند. هر عکس، هر پنجره داستانی را روایت میکند. داستانی واقعی. داستانی که آغاز و پایانش را نمیدانیم. شاید هم هیچگاه نخواهیم دانست اما همین یک تکه از واقعیت میتواند برای ساخت روایتی هیجانانگیز کافی باشد.
در عکسهای باررا توجه به جزئیات حرف اول را میزند. جزئیاتی که توانسته به خوبی هر فریم را متمایز از دیگری نشان دهد. در همین راستا اگر کمی عقبتر برویم و توجهمان را از پنجره و آدمهایش بگیریم، اولین چیزی که به چشم میآید ساختمان و معماری آن است. کاملا واضح است که باررا وسواسگونه در جستوجوی لوکیشن بوده و پس از اینکه ساختمان مورد علاقهاش را یافته پنجره مورد نظرش را نیز انتخاب کرده است. حس و حال خوب و آرام عکسهای باررا کمی بیشتر از عناصر دیگر میتواند مدیون همین ساختمانها و فضای اطرافش باشد. وقتی به عکسها نگاه میکنیم اینطور به نظر میرسد که جدا از هیاهوی داخل خانه، بیرون همه چیز آرام است. هیچ صدای اضافی نمیآید جز صدای به هم خوردن برگها، آواز دور پرندهها، رد شدنگاه و بیگاه هواپیما، یک جور سیر سیر حشرات و سکوت دلپذیر بیرون از خانه که شاید اغراق شده باشد اما در کل حس آرامی به بیننده منتقل میکند. رنگها نیز این زیبایی عمدی را قوت میبخشد. آجرهای نارنجی، ساختمانی با دیوارهایی زرد، پنجرههای سبز، انتخاب اشیا به کار رفته در خانه و چیدمانهای خاص و متناسب با محیط که روایت آدمهایی را که میبینیم سادهتر میکند. آدمهای ناشناسی که به نظر میرسند در فلان خانه متمولاند، آدمهایی که در خانهای دیگر زندگی معمولی دارند. ساختمانی که به خوابگاه میماند و یا میتواند گوشهای از کافهای خلوت باشد که دو نفر را به گفتگویی ساده دعوت کرده است. عدهای میهمانی دارند و یا پس از گذراندن روزی سخت و پر کار خسته روی مبل رها شدهاند. زن و مردی که نمیدانیم چه نسبتی با یکدیگر دارند به ظاهر مشاجره میکنند و دیگری در تنهایی وقت میگذراند.
توجه به نورپردازی، لباس کاراکترها و اکت آنها پشت پنجره همه چیز را واقعی و حساب شده نشان میدهد. یک فرایند تصویری که زیباییشناسی در آن حرف اول را میزند و در هر فریم ساختاری روشن و شفاف در اختیار بیننده میگذارد. ساختاری که با عطر و طعم فیلمهای سینمایی آمیخته است و ردپایی از انسانشناسی در آن به چشم میخورد. عکاس در واقع با این مجموعه هیجان انگیز به زیبایی تمام به حقیقتی اشاره میکند که اگر چه بسیار پیش پا افتاده و معمولی است اما هیجانش همیشه با ما بوده است. اینکه میتواند پشت همه پنجرهها داستانهایی روایت شود. داستانهایی تلخ و یا شیرین همراه با آدمهایی جذاب و یا معمولی. آدمهایی که در واقع خود ما هستیم و هر روز و هر شب ناخود آگاه بخشی از زندگیایمان را به آدمهای آن طرف خیابان، عابران کوچه، ساکنان ساختمان روبه رو و یا هر کس دیگری که بیهوا چشمش به پنجره خانهمان افتاده است نشان میدهیم. پنجرهها اگر چه سمبل نور و آزادی و زیباییاند.. اما میتوانندگاه فاش کننده رازها نیز باشند.