اختصاصی «سایت عکاسی» – سخن معروف ریچارد اَوِدون در باب پرتره‌‌ی موفق که آن‌را لحظه‌ای خاص میان سوژه و عکاس می‌داند، صراحتا توسط الیزابت هِیِرت (Elizabeth Heyert) در مجموعه‌ی «خودشیفته‌ها» به چالش کشیده شده‌ است. محتملا این ادعای اودون بیشتر در چارچوب دیدگاه‌های سنتی‌تر پرتره مطرح شده است؛ دیدگاه‌هایی که بر اساس آنها ارتباط قدرتمند فکریِ میان سوژه و عکاس مورد بحث قرار می‌گیرد و از پی آن استراتژی‌های متنوعی برای نمایش و ژست بدست می‌آید. این در حالی است که هیرت به چنین نگرشی علاقه‌ای نشان نمی‌دهد. او با ژرف‌نگری منحصربه‌فردی پیچیدگی‌های ماهوی پرتره را می‌کاود، لذا در این زمینه از نگرشی اجمالی بهره می‌برد. بنا بر چنین نگرشی وی از پذیرفتن هر گونه ارتباطی میان سوژه و عکاس سر باز می‌زند.

   خود‌شیفته‌ها عنوان مجموعه‌ی سوم از سه‌گانه‌ی هیرت، درباره‌ی واکنش سوژه‌ها در وضعیت خودآگاهی کامل‌شان است. آنها به مدت ۱۵ دقیقه در اتاقی با دیوارهای سیاه‌رنگ، روبروی آینه‌ای دوطرفه قرار گرفته‌اند. مشاهده‌ی هیرت برخلاف وقوع آن لحظه‌ی که می‌پنداشت و برعکس او نظاره‌گر در خود فرو‌رفتگیِ سوژه‌ها بود؛ در خود فرو‌رفتنی سرشار از تنهایی و گمگشتگی. این ژست‌ها فورا به حالتی جدی و دل‌مُرده تبدیل می‌شدند.
 


   خاستگاه واژه‌ی یونانی نارسیسیسم و داستان اصلی آن برآمده از اساطیر یونان است که وارد زبان روزمره شده. امروزه غالبا از این واژه به غلط برای اشخاص مغرور و خودنما استفاده می‌شود. فروید از این واژه برای تبیین اختلال شخصیتی استفاده می‌کند، اما هیرت از آن برای ارجاع مستقیم به داستان جوان یونانیِ زیبایی استفاده کرد؛ داستانی غم‌انگیز و نمایشی حزن‌آور درباره‌ی مرد جوانی‌ که عشقی جز خودش را حس نمی‌کرد؛ مسائلی که به برهم‌کنش‌های میان آدمیان اشاره دارد. با این خودمحوری دنیا به مکانی متروک تبدیل خواهد شد. چنین چشم‌انداز پوچ و سردی از صرفا به خود نگریستن به منزله‌ی تنها گزینه‌ی عشق‌ورزی، محدود و هولناک و نومیدانه است.

   مسئله‌ی جالب‌ توجه در مورد سوژه‌ها این بود که به آینه نزدیک نمی‌شدند تا بدن و چهره‌شان را وارسی کنند امری که گمانش می‌رفت. آنها از این مجال برای شوکه کردن الیزابت هیرت یا ایفای فانتزی‌هایشان چنان‌که به واسطه‌ی آینه‌ی دوطرفه انتظارش می‌رفت، استفاده نکردند. برخی از آنها لباس‌هایشان‌ را درآوردند اما نه به خاطر جلب توجه عکاس و این برهنگی از کنترل عکاس خارج بود.
 


   تعداد کمی از سوژه‌ها پس از این تجربه خوشحال به ‌نظر می‌رسیدند. پرتره‌های برجسته آنهایی هستند که تنش حساس شخصیت‌ها را زیر چهره و لباس به‌خوبی نمایان می‌سازند. لارا که مثل ملکه‌ی زیباست، متین و مجرب ایستاده است که حالت خاص انگشت دست راستش بیان‌گر تنشی است. کوبه جذاب با طناب قرمز جالبش تنش را در مشت‌های گره کرده‌اش نشان می‌دهد و الینا با آن ایستادن بی‌معنی‌اش کسی را به ‌سخره نمی‌گیرد. مرلین مونرو پیش از مرگش لباس بسیار زیبایی می‌پوشید که این لباس زیبا نمی‌توانست مریضی‌اش را کاملا بپوشاند. قیافه آرام او سرشار از افسردگی بود به طوری که اضطرابش را کاملا برملا می‌ساخت.
 


   با مجموعه خودشیفته‌ها، سه‌گانه‌ی پرتره تکمیل می‌شود که شامل خفته‌ها و مسافران نیز هست. در این سه مجموعه برخورد محترمانه‌ای با سوژه‌ها شده و از به آنها اجازه داده شده که خودشان باشند بدون اینکه عکاس مداخله کند یا تمرکز آنها را برهم بزند. موفقیت پرتره‌های هیرت براساس آنچه اودون بدان اعتقاد داشت نیست بلکه متکی به ارتباط مطلوب و آزاد میان سوژه و بیننده است همچون غریبه‌هایی آشنا. 

منبع:
Elizabeth Heyert