اختصاصی «سایت عکاسی» – دسانگ لی به سال ۱۹۷۵ در کره جنوبی متولد شد. او تحصیلاتش را در رشته عکاسی تبلیغاتی در دانشگاه چانگ‌آنگ کشورش گذراند و از سال ۲۰۰۳ در همین زمینه شروع به فعالیت کرد.

    لی از سال ۲۰۰۷ به بعد کم‌کم به سمت عکاسی مستند روی می‌آورد و سعی می‌کند مسائلی را در عکس‌هایش به چالش بکشد که درک آن در پهنای جهان و زندگی امروز به دور نباشد. در مجموعه futuristic archaeology او به زندگی از دست رفته عشایر مغول اشاره می‌کند که با وجود مدرنیزه شدن جهان امروزی همچنان تلاش می‌کنند به آداب و سننی که از گذشته‌های دور سینه به سینه و نسل به نسل به آنها رسیده‌ است وفادار بمانند. اما گویی این وفاداری چندان پیامد خوشایندی نداشته‌ است. تغییرات زیست محیطی، خشک شدن آب رودخانه‌ها و برکه‌ها، از بین رفتن دشت‌ها و رشد بیابان‌زایی زندگی را برای عشایر مغول سخت و طاقت‌فرسا کرده‌ است.
 


   دسانگ لی درباره این پروژه می‌گوید: «من تلاش کرده‌ام موزه‌ای از تصاویر خلق کنم. اما به جای ساخت این تصاویر در استودیو تصمیم گرفتم از مدل‌هایی واقعی که خود همین مردم هستند استفاده کنم. من آن‌ها را در یک موقعیت واقعی در مناطقی بیابانی که محل سکونت آن‌هاست قرار دادم و به وسیله چاپ یک بیلبورد از مناطق گذشته مغولستان و قرار دادن آن در خط افق و چشم انداز واقعی این تصور را به وجود آورم که این مردم برای زنده ماندن مجبور به رفتن هستند. رفتن به موزه‌ای که زندگی گذشته آن‌ها را همانطور که بوده و همانطور که باید باشد در یک تصویر جاودان کرده‌ است.»
 


   عکس‌های این مجموعه تلخ و تامل‌برانگیز است. پارادوکسی که عکاس در عکس‌هایش ساخته‌ است، بیننده را دچار دوگانگی و یاس می‌کند. به طور ناخودآگاهی دلمان می‌خواهد واقعیت طبیعت از دست رفته را نادیده بگیریم و توجهمان را به عکس منجمد‌شده‌‌ی ایده‌آل و درستی که در حصار طناب‌های مخملی قرمز رنگ قرار گرفته‌است، معطوف کنیم. اما حقیقت خودش را حتی به زور هم که شده به ما نشان می‌دهد.
 


   در تصاویر ساختگی عشایر لبخند به لب دارند و با لباس‌های محلی در میان دشتی سرسبز مشغولند. دام‌ها چاق و سرحال و بی‌خیال می‌چرند. زمین سبز است و رودخانه‌ها و برکه‌ها محکم و استوار حضور دارند. اما در کنار این تصاویر لذت‌بخش که دیگر وجود ندارند، عشایری را می‌بینیم که از آن لبخند و آن لباس سنتی اشان خبری نیست. بی‌کارند و چشم‌هایشان نگران، معطل ماندن و رفتن‌اند. دام‌ها لاغر و بی‌حال ساعت‌ها سرگردان به دنبال آب و علف‌اند و زمین زیر پایشان خشک و خالی و سفید شده‌ است.
 


 

   عکاس در تمام عکس‌هایش تصویری آرمانی می‌سازد در دل تصویری واقعی. حقیقت تلخ را با تصویری که حالا آرزوی نسل جدید و حسرت نسل قدیم است به هم می‌آمیزد و به این ترتیب یک تداوم غیر طبیعی ایجاد می‌کند. گذشته، حال و آینده را با هم در یک قاب به تصویر می‌کشد و جزر بی‌پایان و تاریخ رو به زوال مغولستان را پدیدار می‌کند.
 


   موزه ساختگی دسانگ لی بسان پنجره‌ای است که به دنیای دیگری باز شده‌ است. دریچه‌ای که تنها راه ارتباط مردم با شگفتی طبیعتی است و از نو به شکل دیگری خلق شده‌ است. حفظ یک لحظه منجمد شده که از گذشته‌های دور می‌آید و نشان می‌دهد که فرهنگ سنتی مغول‌ها کم کم باید در یک موزه به نمایش درآید و دیگر وجود خارجی ندارد.
 


   به گفته عکاس حفظ منابع طبیعی و جدی گرفتن فرهنگ‌هایی که وابسته به طبیعت‌اند مسئولیت بزرگی است. مغولستان و عشایر‌ش که روز به روز از تعدادشان کاسته می‌شود تنها یک مثال کوچک در گوشه‌ای دور افتاده در کره زمین است. اما همه می‌دانیم که هستند مناطقی که رو به زوال‌اند و توجهی بر نگهداری آن نیست.
 


   واقعیت این است که زندگی مدرن و امروزی، انسان را از اتفاق وحشتناک و بی‌برگشت نابودی محیط زیست هر روز دورتر و دورتر می‌کند و هیچ کس نمی‌تواند عمق این فاجعه را که در حال پیشروی است درک کند. عکاس با ساخت تصاویر چاپ شده روی بیلبورد و کشیدن خط قرمز حفاظت در اطراف آن به ما گوشزد می‌کند که روزی فرا خواهد‌رسید که محیط‌زیست و حیات‌وحش که به مرور  برایمان طبیعی و بی‌اهمیت شده‌ است نه در واقعیت بلکه تنها در کتاب‌ها و موزه‌ها در قالب عکس و فیلم یافت می‌شود.