“ران تارور” را در سال ۱۹۸۲ هنگامیکه در Philadelphia Inquirer کار می کرد دیدم. او بسیار سختکوش ، با شخصیت و با استعداد است و به طور مداوم جدا از کار های معمولش برای روزنامه ها ، هنر و تکنیک خود را با انجام پروژه های دیگری ارتقا می دهد.من از دیدن اولین تصویر مجموعه کار های او از” کابوی آفریقایی – آمریکایی” تحت تاثیر قرار گرفتم .تارور در این عکس ها تصویری نزدیک و صمیمی از مردمان آفریقایی –آمریکایی ، که در رسانه ها به آن ها پرداخته نمی شود ، ارائه داده است.
تارور خود از یک خانواده مزرعه دار است و در کارهایش به خوبی از پس نشان دادن روح و تاریخ زندگی این خانواده ها که راهی غرب شده اند بر آمده است. من خوشحالم که عکس های او در رسانه ها و نمایشگاه هایی در سراسر آمریکا به نمایش در آمده اند ، تصاویر او بخش مهم و با ارزشی از میراث آمریکا محسوب می شوند.
“تام کندی” دبیر عکس مجله نشنال جئوگرافیک در سال های ۱۹۸۷-۱۹۹۷
ران تارور در سال ۱۹۵۷ در Fort Gibson اکلاهما سیتی متولد شد.مدرک لیسانس خود را در روزنامه نگاری و هنرهای گرافیک از دانشگاه ایالتی شمال شرقی اکلاهما دریافت کرد . طی ۱۴ سال به عنوان فوتوژورنالیست در Philadelphia Inquirer کار کرد و در این دوره جوایز بورسیه های تحصیلی و تحقیقاتی زیادی نصیب او شد. انجمن ملی روزنامه نگاران حرفه ای ، POY Picture of the year،انجمن ملی عکاسان خبری و World Press Photo جوایزی را به او اهدا و از وی تقدیر کرده اند.
در سال های گذشته مجله ” هفت هنر ” نام او را در فهرست انتخابی خود تحت عنوان ” ۵۰ ستاره مترقی” منتشر کرد.
فرصت مطالعاتی که از سوی انجمن هنرهای پنسیلوانیا و بورسیه ای که از جانب انجمن نشنال جئوگرافیک به وی اعطا شد امکان مطالعه و عکاسی عمیق او را از زندگی کابوی های آفریقا-آمریکایی مدرن فراهم کرد.
نمایشگاه تارور تحت عنوان ” The long Ride Home” که در مورد کابوی های آفریقا – آمریکایی است ،
به شکل وسیعی در نقاط مختلف برپا شده است.
تارور به همراه همسر ،دختر و پسر کوچکش در فیلادلفیا ی پنسیلوانیا زندگی می کند.
چندی پیش مجله نشنال جئوگرافیک با ران تارور مصاحبه ای کرده است.
عکاسی را چطور شروع کردید؟
پدرم یک عکاس آماتور بود. او از یک دوربین brownie و یک دوربین Zeis-Icon که برادرم هنگام سکونتش در آلمان برای پدرم خریده بود استفاده می کرد. پدرم طی سی سال، هزاران عکس با آن دوربین ها گرفته اما هیچ وقت نگاتیو هایش را فایل و فهرست نکرده و ترجیح داده بود نگاتیو هایش را به دیوار تاریکخانه اش آویزان کند.
هر سال من و پدرم نگاتیوها را پایین می آوریم آنها را شستشو می دهیم و دوباره آنها را به دیوار آویزان می کنیم.
در پنجاهمین سالگرد ازدواج پدر و مادرم ، تمام نگاتیو ها ی پدر را بریدم ، آنها را مرتب و فهرست بندی کردم و از آنها کنتاکت شیت و راهنما تهیه کردم.
وقتی که پدرم هدیه مرا دریافت کرد عمیقا تحت تاثیر قرار گرفت و منهم همینطور.
موقعی که نگاتیو ها را می بریدم داستان تصویری پدرم از خانواده و مردم شهر را پیش رو داشتم در نتیجه به طور جدی به فوتوژورنالیسم و به ویژه عکاسی مستند به عنوان یک حرفه فکر می کردم
ماموریت عکاسی مورد علاقه تان کدام کار شما بوده است؟
برای مطبوعات زیادی از جمله Philadelphia Inquirer ماموریت های عکاسی زیادی انجام داده ام که برای من خاطره انگیز و جالب هستند. این ماموریت ها مرا به سراسر جهان بردند. با اینحال ماموریت مورد علاقه خودم پروژه ای بود که خودم شخصا انجام دادم : ” کابوی های آفریقا –آمریکایی”. پروژه ” سرزمین فیلادلفیا” که مشغول کار بر روی آن هستم پروژه دیگریست که به ویژه مورد علاقه ام است. این پروژه برای من یک مبارزه و مواجهه واقعی است. در این پروژه مدت زیادی را صرف عکاسی از ۱۴ پل تاریخی کردم که با توجه به محدودیت فضاهای شهری و استفاده از یک دوربین ۴ در ۵ اینچ ( ۱۰ در ۳۰ سانتیمتر) Large-format کار سختی است. همه این عکس ها را به صورت سیاه و سفید گرفته ام . از دوربین ۳۵ میلیمتری که ۹ فریم را در ثانیه می گیرد ، به سراغ دوربین Large-format رفتن، مثل تعویض ماشین فراری با یک تانک شرمن است!
این دوربین می طلبید که من سرعت عکاسی ام را پایین بیاورم و توجه و دقت خودم را بر روی کمپزیسیون و زمانبندی متمرکز کنم.وقتی هم که به تاریکخانه می روم به نیت ۲۰ دقیقه می روم اما بعد از ۵ ساعت بیرون می آیم. البته بیرون آوردن تصویر از آن نگاتیو های بزرگ واقعا خشنود کننده و هنری است . من دائما در حال تجربه و یادگیری هستم.
چه چیزی مجموعه عکس های مربوط به کابوی های آفریقا –آمریکایی را برای شما متمایز کرده است؟
همیشه متوجه نقشی که آفریقا –آمریکایی ها در رام کردن غرب وحشی داشته اند، بودم. پدر بزرگم یک کابوی بود که بر روی مزرعه بزرگی در اکلاهما کار می کرد. او یک سوار کار با استعداد و ماهر هم بود. همیشه از اینکه بسیاری از مردم نمی دانند که آفریقا –آمریکایی ها چه سهم و نقش بزرگی در غرب داشته اند متعجب می شوم. در حقیقت طی یک قرن بیش از یک سوم تمام کابوی هایی که گله های بزرگ را در غرب جمع آوری و نگهداری می کردند آفریقا –آمریکایی بوده اند. مطمئن نیستم که دست از عکاسی آنها بکشم اما ظرف ۵ سالی که بر روی این پروژه وقت صرف کردم بخشی از بهترین و شگفت ترین مردم روی زمین را ملاقات کرده ام. فکر می کنم عکاسی از آنها ، برای من تبدیل به یک ماموریت شده است.
و توصیه ای برای علاقمندان فوتوژورنالیسم؟
فروش عکس های خبری و مستند به مجلات و روزنامه ها سخت تر شده است. با مرگ پرنسس دایانا به نظر می رسد فوتو ژورنالیست ها مورد سرزنش و نکوهش قرار می گیرند. من معتقدم بسیاری از فوتو ژورنالیست ها عکاسی اجتماعی را به تعقیب افراد مشهور ترجیح می دهند. واقعیت اینست:
استقبال عمومی به سمت عکاسی از افراد مشهور است. من فکر می کنم جوانتر ها باید قالب های قراردادی و آنچه که از آن انتظار می رود را در هم بشکنند و عرصه تازه ای برای ارائه کارهایشان بیابند. جوان ها باید مردم را نسبت به ارزش فوتو ژورنالیسم آگاه کنند. اینترنت در این راه ابزار بزرگ و مهمی است. جوان ها باید برای نمایش آثارشان در گالری ها تلاش کنند ، هر چند که بازتاب و مخاطب نمایشگاه ها نسبت به روزنامه و مجلات کمتر است اما عکاسان ، منتقدان و بازدید کنندگان حرفه ای نقد های کارساز خود را در این محل ها ارائه می دهند.