کلکسیون عکس پیتر مالیک ما را به نقاط مختلف جهان میبرد، از شبهای بیرحم قطبی در روسیه در عکس سایمن رابِرتْس تا آفتاب سوزان چشمانداز غرب آمریکا در عکس کُدی کاب. کرِیگ وایتهِد خیابانهای کیمبریج را به تصویر کشیده و دینو کازْنیک چشمانداز مانیومِنتوَلی را.
کلکسیون مالیک ژانرها و رسانههای مختلفی را در بر گرفته، از سایانوتیپ (چاپ آبی)، فرآیند بدیل قرن نوزدهمی چاپ عکس، تا تکنیکهای دیجیتال تجربی. یائل مالکا با تکهبرشهایی چندین نما را روی یک تکه فیلم ضبط کرده و دیان مایرز قلابدوزی و عکاسی را با هم درآمیخته است.
مالیک که خودش عکاس است، ظاهراً از کارهایی خوشش میآید که خاصیتی غیرمحتمل دارند، قوانین را میشکنند یا امور غیرممکن را تجسم میبخشند. این هنرمند با نام مستعار PixelPete در مدت زمانی نسبتاً کوتاه کلکسیونی را جمعآوری کرده که از گذشته، حال و آینده عکاسی میگوید. اما این مجموعه در موزه یا گالری قرار ندارد، بلکه در بلاکچِین زیست میکند، در قالب NFT ها.
ما از او درباره ورودش به دنیای هنر کریپتو، بازار عکسهای NFT و آثار هنری مورد علاقهاش پرسیدیم.
از کی به NFT ها علاقه پیدا کردی؟
مالیک: از سال ۲۰۱۷ گاه و بیگاه با NFT ها سروکار داشتم. در اواخر ۲۰۲۰ دوست صمیمیام اریک کالدرون Art Blocks را راهاندازی کرد که پلتفرمی برای هنر مولد است. او مرا عضو پنل کیوریتوریال و بعداً مشاورش کرد. این اتفاق باعث شد که با NFT ها خیلی بیشتر سروکار داشته باشم.
خیلی وقت بود که در این باره فکر میکردم که عکاسی در این فضا چه جایگاهی دارد و در مورد این مسیرها مردد بودم. تا این که گفتوگویی در دیسکورد Obscura به این تردیدها پایان داد و واقعاً این جرقه را در ذهنم ایجاد کرد که این دنیا چقدر میتواند خوب باشد.
آن زمان با وجود فروش مجموعهای از خودم با عنوان Crossings (Houston)، هنوز کاملاً به ایدهی فروش عکسها در قالب NFT باور نداشتم. اما طی این گفتوگو، واقعاً برایمان روشن شد که یک NFT از عکس اساساً ادیشن یا نسخهی دیجیتال ارائهشده از آن اثر از سوی یک هنرمند است، و میتواند به همین سادگی باشد.
فردی طی این گفتوگو تشبیه فیلم-به-چاپ در مقابل فایل-به-ادیشندیجیتال را به کار برد. همان جا بود که کمی خارج از چارچوب معمول ذهنیام فکر کردم و متوجه شدم که حتی در فروشهای عکاسی سنتی در بازار هنر هم در واقع عکس چاپشده قالبی غیراصلی است که بهمنزلهی چیزی که جمعآوری میکنیم ایجاد میشود، و به این ادیشن دیجیتال هم میتوان نگاه مشابهی داشت.
اولین خریدت چه بود؟
مالیک: اولین کار عکاسی که خریداری کردم در واقع یک کار چندرسانهای از روبن وو با عنوان «تئوری فرمها» بود. خیلی وقت بود که طرفدار نحوه استفادهی روبن از تکنولوژی، چشماندازهای منحصربهفرد و موسیقیاش بودم و فکر میکردم که کار او همیشه بهعنوان یک کار دیجیتال مناسب است. بنابراین بعد از کمی موفقیت در خرید و فروش کار در فضای هنر مولد، این کار را خریدم. کمی بعدش، یک کار از کلکسیون الخاندرو کارتِخِنا با عنوان «حومه مکزیک» خریداری کردم و خریدهایم از اینجا بیشتر شد.»
با نظر به تنوع کلکلسیونت، آیا خریدهایت وجه اشتراکی با هم دارند؟ آیا ریسمانی هست که آنها را به هم وصل کند؟
مالیک: سعی میکنم کارهایی را جمعآوری کنم که بیش از هر چیز احساساتم را درگیر میکنند. با تکامل کلکسیون و دانشم، آغوشم را به روی انواع جدیدی از کارها باز میکنم. بیشتر از کارهایی خوشم آمده که بیان روایی قوی و بستر اجتماعی-سیاسی قدرتمندی داشتهاند. بنابراین، بهعنوان فردی با پیشزمینهی طراحی و مشغولیت طولانی در فضای هنر، همیشه به زیباشناسی قوی و کاربرد خلاقانهی رسانه (مدیوم) نظر داشتهام.»
چرا خیلی از کلکسیونرها ناشناس هستند؟ و چه چیزی باعث شد هویت خودت را فاش کنی؟
مالیک: این بخشی جداییناپذیر از دنیای کریپتوکارنسی است، فضایی که ریشه در شفافیت دارد. از آنجایی که تراکنشها، ماندهحسابها و اطلاعات در دفتر حساب عمومی بلاکچین قابل رویت است، بسیاری از افراد برای حفاظت شخصی ترجیح میدهند ناشناس باشند. بهعنوان مثال، هر کسی با کمی دانش درباره بلاکچین اتریوم میتواند پی ببرد که من یک NFT را به مبلغ زیادی فروختهام. این در معرض دید بودن خیلی آدم را معذب میکند.
من از آن اوایل و زمانی که ریسکها زیاد نبود تصمیم گرفتم که با هویت خودم کار کنم چرا که میخواستم کار را بهعنوان یک هنرمند ارائه بدهم و در پنهان کردن هویتم مزیتی نمیدیدم، بهویژه وقتی که نام خودم و نام تجاریام یکی بود. همچنین به نظرم این مهم است که برای اعتبار دادن به کل این اکوسیستم بعضی از ما با هویت واقعیمان کار کنیم.
به نظر میرسد که NFT فرصتهای موفقیت در عکاسی را برابر کرده. برای فروش یک کار با قیمت بالا دیگر نیازی نیست سابقه کاری خوبی در یک گالری داشته باشید. فکر میکنی چرا این گونه است؟
مالیک: NFT ها به طرق مختلفی فرصتها را بیشتر کردهاند. ما حالا یک بازار جهانی با اتصال آنی داریم که به هنرمندان امکان بهاشتراکگذاری کارشان در سرتاسر جهان را میدهد و به کلکسیونرها امکان میدهد که کارهای دلخواهشان را در لحظه خریداری کنند. این سطح از دسترسی و سهولت در اشتراکگذاری کار فرصتهایی را ایجاد میکند و، البته، همچنین به کلکسیونرها این سیگنال را میدهد که هنگام بررسی برای خرید یک کار باید دقت بالایی به خرج بدهند و بفهمند که دارند از چه کسی خرید میکنند و تأثیری که ممکن است بر ارزش بلندمدت اثر داشته باشند چیست.
به نظرم کسانی که موفقیت زودرسی را تجربه میکنند اما نمیتوانند ضرباهنگش را حفظ کنند، ممکن است درسهای سختی از این مسیر بگیرند. خیلی از هنرمندان کمتجربه را دیدهام که انتظار موفقیت آنی را دارند، که به نظرم بهعلت نبود عمق در توئیتر و پلتفرمهای مشابه است.
آیا پیش از خرید NFT از یک عکاس دربارهی او تحقیق میکنی؟ اگر اینطور است، به دنبال چه چیزی هستی؟
مالیک: بله، همیشه دوست دارم کمی سوراخ خرگوش را بگردم و اطلاعات بیشتری از هنرمندی که قصد خرید کارش را دارم به دست بیاورم. از جمله، برای دیدن کارهای گذشتهشان، کارهای شخصی و حرفهای، وبسایتهایشان را بررسی میکنم؛ در شبکههای اجتماعیشان کمی بیشتر دربارهشان میفهمم؛ و اگر هنرمند شناختهشدهای باشند، در این باره که چه کارهایی را کی نمایش داده اطلاعات کسب میکنم. همچنین، کمک به عکاسان نوظهور را کار ارزشمندی میدانم. بنابراین اگر چیز خوبی در کارشان ببینم در خرید تعلل نمیکنم.
آثار کلکسیونت را از چه راهی پیدا کردهای؟
مالیک: سعی میکنم تا جای ممکن شبکه بزرگی ایجاد کنم. بیشتر چیزهایی که پیدا میکنم از طریق توییتر است که در آنجا به افراد زیادی دسترسی دارم، اما همچنین در پلتفرمهایی مثل Foundation، SuperRare و OpenSea هم پروژههای جدید را جستوجو میکنم (خب، شاید در اُپنسی زیاد نباشد، آنجا خیلی شلوغ است). از آنجایی که مردم مرا هم در رسانههای اجتماعی و هم در Foundation یا SuperRare دنبال میکنند، سریع روی آنها کلیک میکنم تا ببینم آیا کسی از آنها عکاس است، و اگر این گونه بود، آیا چیزی میسازد که برای من جذاب باشد، خواه در قالب NFT یا چیزی دیگر. همچنین برای کشف آثار به استفاده از پلتفرمهای کیوریتوریال مثل Assembly، NFTphotography و Fellowship علاقه دارم.
چیز دیگری که خیلی در موردش فکر کردهام عکاسانی است که خارج از این فضا میشناسم و ممکن است در مورد NFT کنجکاو باشند اما از آن بترسند. من برای هفت سال عکاس معماری بودم و شبکهی گستردهای از همکارانم در سرتاسر جهان را میشناسم که کارهایشان را واقعاً دوست دارم. بنابراین روی یک پروژه جنبی کوچک کار کردم که برای تسهیل همکاری با آنها بود. خب هر از چند گاه کسانی را از این طریق هم پیدا میکنم.
آیا تا به حال از میان دریای تبلیغکنندگان در توییتر کاری یافتهای؟
هر از چند گاه نگاهی به آنها میاندازم اگر که فکر کنم نتیجه جالبی در پی خواهد داشت. بهعنوان مثال، جاستین آورسانو اخیراً چند کار از من و چند نفر دیگر را خریداری کرد، و با انجام این کار دری را باز کرد برای اشتراکگذاری کار دیگران، و بسیاری از چیزهایی که به اشتراک گذاشته شدند بسیار جذاب بودند. من چند نفری را از این راه دنبال کردم اما به یاد ندارم که این به خرید کاری منجر شده باشد.
نقش کیوریتورها در فضای NFT را در آینده چگونه میبینی؟
این به نظرم چیزی است که برای عمر طولانی و موفقیت این فضا حیاتی است. خیلیها برای اولین بار است که کارهای هنری جمعآوری میکنند و دانش کمی درباره گذشته و تاریخ این کار دارند. این میتواند هم خوب باشد و هم بد، چرا که دنیای هنر سنتی مشکلات و موانع خودش را هم دارد.
در بلندمدت، به نظرم بسیار مهم است که به دیگران در این باره کمک شود که چطور درباره کاری که ساخته میشود و نیت هنرمندانی که میتوانند پروژههای ادامهدار و تأثیرگذار خلق کنند، بهطور انتقادی فکر شود. باور دارم که این مهم میتواند از افراد و سازمانهایی که خارج از این فضا توسعه مییابند، از جمله Assembly، Fellowship، Obscura، UntitledDAO و بنیادهای هنری حاصل شود.
با افزایش شمار عکاسان مشغول در فضای NFT، به نظرم به آژانسها و مراکزی با صدای کیوریتوریال نیاز خواهیم داشت، کسانی که بتوانند به آموزش و اشتراکگذاری کار بهعنوان منبعی مطمئن کمک کنند.
بهعنوان یک کلکسیونر، در این مورد که عکاسان چندین کپی از NFT شان میفروشند چه حسی داری؟ آیا تا به حال NFT ای خریدهای که بخشی از مثلاً ده ادیشِن (نسخه) باشد؟
مالیک: در کل من طرفدار چنین چیزی نیستم اما به نظرم در بعضی موارد میتوان به آن جا داد. یک مثالش این است که وقتی کار یک هنرمند برای اکثریت غیرقابلدستیابی است، ایجاد ادیشن بیشتر میتواند راه خوبی برای خریدنیتر شدن آن کار باشد. مثلاً روبن وو یک بار این کار را انجام داد و بازخورد خوبی هم داشت.
اما به هر حال، من بهشخصه ترجیح میدهم از هر کار هنری تنها یک توکن دیجیتال وجود داشته باشد. این به خاص و نادر شدن آن NFT کمک میکند. البته از قبل هم در بازار هنر به عکاسی بهعلت قابلیت تکثیرش نگاه متفاوتی وجود داشت، بنابراین، به نظرم اعمال برخی مؤلفههای محدودکننده در این فضای جدید مفید خواهد بود.
آیا به نظرت این طور است که بسیاری از عکاسان وقتی نوبت به انتشار NFT میرسد خارج از چارچوب فکر میکنند؟ اگر این گونه است، چه چیزی برایت حائز اهمیت است؟
مالیک: میتوانم بگویم که بهنظرم خیلیها هستند که به این چیزها فکر میکنند اما افراد خیلی معدودی واقعاً میتوانند ورای مرزها بروند. برای دیدن این تکامل هیجان دارم. میشا د ریدر در قبال برخی امکانات مکانیک انتشار درکی واقعی دارد و کارهای جالبی انجام داده، اخیراً با پروژهاش Generative by Nature. روبن وو تفسیر جالبی از کارش برای پروژهاش Aeroglyph Variations با Obscura ارائه داده است.
برخی دیگر هم کارهای جالبی با نحوهی اشتراکگذاری کارشان کردهاند، از جمله کار دنیل ازو با عنوان If Not Here Then Where. او در آنجا یک وبسایت اختصاصی و گالری مجازی برای تماشای کار ساخته است. کار میا فارست با عنوان Bloom نمونهی دیگری است که به نظر میرسد منحصراً برای NFT کار شده است. و کار استفانی لِنی وَنس با عنوان Echotombs بهشکلی ساخته شده که مشخصاً از بلاکچین بهعنوان بخشی از هستهی کارش استفاده میکند.
همچنین واقعاً کیفیت کارهای مستند و روایتمحور را دوست دارم و خیلی از آنها یاد گرفتهام. گاهی اوقات سادگی بهترین رویکرد است.
آیا مجموعهعکسی هست که بگویی ای کاش در کلکسیونم بود؟
مالیک: تعداد پروژههای باکیفیتی که هر هفته منتشر میشوند بهقدری است که معمولاً میتواند مرا ناامید کند. راستش را بخواهید در حال حاضر چیز چندانی در فضای عکاسی NFT وجود ندارد که از آن مطلع باشم و واقعاً آرزوی داشتنش را داشته باشم.
من یک قاعدهی نهچندان سفتوسخت برای خودم دارم به این صورت که از هر هنرمند تنها یک کار میخرم و معمولاً برای هر عکس بیشتر از ۱ اتریوم خرج نمیکنم، البته گاهی کمی بیشتر میشود (کارهای روبن در اینجا مثال نقض بزرگی است). دوست دارم هزینههایم را تا جای ممکن پخش کنم تا در شناختهشدن هنرمندان هم کمکی کرده باشم.
این رویکرد گاهی منجر به این میشود که آثار بیشتری از برخی هنرمندان که واقعاً تحسینشان میکنم بخواهم—بهعنوان مثال، تامس جکسن، گیس وان دِن برگ، میا فارست—و نیز از بعضی از کارهای رواییتر که داشتن چند کار میتوان به گفتن قصه کمک بیشتری کند، مثلاً پروژههای کریستینا د میدل و پولومی باسو.
به هر حال، در مورد اخیر، به نظرم این هم چیزی است که این فضا را بسیار خاص میکند؛ ما میتوانیم فوراً به مجموعهای بزرگتر برگردیم تا حس یک روایت بزرگتر درپس آن کار را منتقل کنیم. این در حالی است که در کارهای چاپشده، پس از خریداری عکس معمولاً این ارتباط قطع میشود.
آیا به وجود یک بازار ثانویه برای عکسهای NFT قائل هستی؟ اگر چنین است، چه چیزی چنین بازاری را به جریان میاندازد؟
مالیک: این چیزی است که خیلی در موردش فکر میکنم و بدون شک پاسخی برای آن ندارم. من در موقعیتی هستم که میتوانم بدون انتظار بازگشت خرید کنم اما خب مسلماً اگر بشود بازار ثانویهای شکل بگیرد و خودش را حفظ کند، نقش بزرگی در ماندگاری عکاسی در این فضا خواهد داشت.
در حال حاضر، پاسخ دادن به این سؤال دشوار است چرا که تعداد کلکسیونرهایی که بهشکل فعال کارهای NFT عکاسی را جستوجو و خرید میکنند کم است، و برای گسترش این امر به آموزش بیشتر عکاسی در این فضا نیاز است. فکر میکنم که با گذشت زمان خواهیم دید که کلکسیونرهای بیشتری به عکاسی علاقه پیدا میکنند و با رشد این بستر، امکان ایجاد بازار ثانویه برای خرید و فروش دوباره NFT ها هم مهیا میشود. عکاسی ذاتاً انسانیتر و شخصیتر از چیزی است که معمولاً در آثار منتشرشده در دنیای NFT میبینیم، که به نظرم همین امر باعث میشود در بلندمدت دوام بیاورد.
یک چیز که بهنظرم در به جریان افتادن این بازار کمک خواهد کرد، حفظ لایهای از کمیاببودن در کار است. این تا حد زیادی به عکاسان بستگی دارد که تصمیم دارند چه مقدار کار و در چه سطحی از کیوریشن ارائه دهند. خیلیها هستند که دائماً تعداد زیادی کار برای فروش قرار میدهند، که بهنظرم در نهایت میتواند ارزش «برند» خودشان را پایین بیاورد اگر که با تدبیر و استراتژی جلو نروند.
سؤال دیگر در این باره این است که اگر شاهد افت شدیدی در بازارهای NFT / رمزارز باشیم، این در کوتاهمدت چه تأثیری بر آن دسته از افرادی خواهد داشت که هنوز جایگاه خود را نیافتهاند یا تصمیم به ماندن در این فضا نداشتهاند. ناشناختهها بسیارند، همانطور که فرصتها!
خیلی دوست دارم کمی به کار خودت بهعنوان یک عکاس برگردیم. چطور شد که به این نتیجه رسیدی مجموعهی چهارراهها در هیوستن و ونیز خوب هستند و بهدرد فضای NFT میخورند؟
مالیک: بهنظرم مجموعهی چهارراهها نمونهی جالبی است که جایی میان حوزه مجموعههای کلکسیونی و کارهای رایجتر عکاسی قرار میگیرد، موقعیتی جالب در فضای NFT. بسیاری از کلکسیونرها برای اولین بار است که به استقبال و گردآوری عکسها میروند، معمولاً به واسطهی انواع دیگر پروژههای NFT، بنابراین فکر کنید که ویژگیای در پروژهی من وجود دارد که آن عطش را برآورده کرده و درکش را راحتتر میکند.
در سال ۲۰۱۶، من در بخش ریویو پرتفلیو در بیینال فتوفِست شرکت کردم و پروژه چهارراهها را در همان زمانی که در ونیز به نمایش در میآمد بهاشتراک گذاشتم. به یاد دارم که ایده عکاسی از چهارراههای بیشتر از شهرهای مختلف جهان چقدر مرا به وجد آورده بود و این ایده چقدر با استقبال روبهرو شد.
کمی بعد، قوانین مربوط به پرواز پهپادها سختگیرانهتر شد و کار مرا واقعاً سخت کرد و این کار از اولویتم خارج شد. اما اخیراً این ایده را به گونهای تکرار کردهام که همچنین میل من به کمک به عکاسان را برآورده میکند. خیلی منتظرم بهمحض توسعهی این کار موارد بیشتری را با شما به اشتراک بگذارم.
نگاهت بهعنوان یک کلکسیونر چه تأثیری بر مسیر عکاسیات داشته؟ و برعکس؟
مالیک: این چیزی است که خودم خیلی دربارهاش فکر میکنم. در کار جمعآوری آثار، به نظرم در مدتی کوتاه خیلی دربارهی اهمیت ثبت لحظات انسانی—یا حتی لحظاتی که ممکن است پیشپاافتادهتر به نظر برسند اما هنرِ پشتِ قابلیتِ فرد در شناسایی و ثبتشان به ارزش آنها میافزاید—یاد گرفتم.
طی کار حرفهایام، قابلیت خلق عکسهای باکیفیتتر از فضاها و تجسم آدمها از آنها برای اهداف تجاری را بهتر کردهام. این درک جدید باعث شده که به دنیا نگاه کاملاً جدیدی داشته باشم، دنیایی که فکر میکنم هنوز باید از طریق لنز بازخوانیاش کنم. اما همچنین متوجه شدهام که به خلق کارهای مبتنیبرمشاهده و شخصیتر خیلی فکر میکنم و میخواهم از عکاسانی که کارهایشان را جمعآوری کردهام و نیز از این کامیونیتی در کل، از این بابت تشکر کنم.
همچنین همیشه در پس ذهنم به خلق کارهای برساختهای که چیدمانها یا ترکیببندی در آنها ساخته شده و بعد عکاسی میشوند علاقه داشتهام. بنابراین فکر میکنم که این تمایل با کار عکاسانی که جمع کردهام تقویت شده است، از جمله تامس جکسن، یائل مالکا، دنیل ازو، دیوید برَندن گیتینگ، دیان مایرز، کمرن گتی، کِوین کولی، برِت کُدی راجرز و تامس آلبدورف، و نیز کسانی که بسیار ستایشگر کارهاشان بودهام، از جمله لُرا پلجمَن و آلما هزِر.
چه برنامههایی برای کلکسیونتان در آینده داری؟
مالیک: واقعاً نمیدانم! اخیراً تمرکزم روی یافتن راههای بهتر برای بهاشتراکگذاری کلکسیونم بوده. این مرا به پیشنویس وبسایتم pixelpete.gallery سوق داد، جایی که در آن واقعاً میتوانم تجربهی تماشا را آنطور که دلم میخواهد ایجاد کنم و نیز توضیحات هنرمندان و برخی از نظرات خودم دربارهی آنها را اضافه کنم.
این کار تکامل پیدا خواهد کرد، اما چیزی که میخواهم ایجاد یک منبع است که از طریق آن بتوانم کارها را برای مدتی طولانی خارج از فضای NFT با مردم به اشتراک بگذارم. دلم میخواهد این نوع از کارها را به مردم نشان بدهم و نیز منبعی داشته باشم برای آموزش جنبههای فنی چیزها و کمک به کلکسیونرها و هنرمندان تازهکار. این آخری در حال انجام است!
همچنین بخوانید:
«داستان پشت گرانترین عکس NFT جهان»
«NFT چیست و چرا عکاسان باید به آن اهمیت بدهند؟»