کلاردشت، ۱۳۶۶ – عکاس: بهمن جلالی
کتاب «بیگانه آشنا» بهمن جلالی، مشتمل بر گزیده عکسهایی از قریب به چهل سال کار عکاسی عکاس مطرح ایرانی بهمن جلالی، زیر نظر رعنا جوادی (جلالی) و با مقدمهای از رضا شیخ، همزمان با نمایشگاه گزیده عکسهای بهمن جلالی در گالری راه ابریشم در روز جمعه ۴ بهمن ۱۳۹۸ رونمایی میشود.
رضا شیخ در توضیح این کتاب آورده است:
انتخاب مجموعهای عکس از عکاس مطرح معاصر ایرانی، بهمن جلالی (۱۳۲۳-۱۳۸۸) و یا بهعبارتی خلق چکیدهای تصویری از دوره زمانی نزدیک به چهل سال کار پویا و مستمر، در غیاب او ، کار سادهای نیست. اما آنچه ما را در این راه یاری میدهد اعتقاد راسخ او به عکاسی مستند و عشق پایانناپذیر به زادگاهش، به مرز و بوم ایران و به ایرانیان است. عشقی که از سالهای جوانی تا آخرین روزهای زندگی چراغ راهش بود و او را هدایت میکرد تا به سراسر این کشور سفر کند، به هر کوی و برزنی سر بکشد، بارها و بارها به همان نقاط بازگردد، و از مردمانی که در گسترهی ایرانزمین زندگی میکنند، عکس بگیرد. او شناختی عمیق و گسترده از سرزمین و مردم کشورش داشت.
بهمن جلالی کشورِ ایرانِ در حال تحول و جامعهی ایرانیِ در حال گُذار را ـ که در این میان انقلاب و جنگ را نیز تجربه میکند، به مدت قریب به چهل سال به سند عکس ثبت کرد. بیگمان او به ارزش این اسناد تصویری بهخوبی واقف بود. عکسهای پیش رو برگرفته از این آرشیو غنی و دستچینی از سه مجموعه هستند: ماهیگیران شمال و جنوب (۱۳۴۹-۱۳۷۵)، معماری (۱۳۴۸-۱۳۸۵) و مناظر شهری (۱۳۸۴-۱۳۸۵)، بههمراه تعدادی عکس از اقوام مختلف ایرانی است.
بهمن جلالی خبرنگار، تاریخنگار، جامعهشناس، معمار و یا شهرسازِ عکاس نبود. او بهدنبال ثبت شخصیت و فردیتِ خود عکاسش نبود. او بهدنبال ثبت بدون واسطهی سوژهی خود بود: انسان و رد پای انسان از منظر اجتماعی، فرهنگی، معماری و تاریخی در محیط زندگی. عکسهایش به زبان خودش بر دو رکن «زمان و مکان»، از دو منظر کلان و خرد، استوارند. بیگمان او در لحظهی عکاسی به این مباحث فکر نمیکرد، سالها، عکاسی ذات و چشم او را پرورش داده بود. دید عکاسانهی او در اشرافش بر بازی سایه و نور در بسترِ بیآلایشِ سیاهوسفید و کادربندی موشکافانه و دقیق نمود پیدا میکند. حضور هیچ عنصری و محل قرارگیری آن در کادر و بهقولی: چیدمان عکس برحسب اتفاق نبوده که حاصل آن تصاویری آرام و بیتنشاند.
آن روی سکه همانا احاطه و درک او از فن عکاسی و ابزار دوربین است. آن چیزی که در دنیای دیجیتال امروز کمتر از آن صحبت میشود و دستاوردهای سالهای طولانی آنالوگ به فراموشی سپرده میشود. درنهایت، آرامش درون او در آرامش عکسهایش نمود پیدا میکند و در برخورد مستقیم و رویاروی، در حین ثبت واقعیت، زیبایی خاصی بهمانند نگارگری به لحظهها و سوژههایش القاء میکند. عکسهای مجموعه پیش رو هر کدام بهمانند تابلویی است که در سکون و آرامش نقاشی شده باشند؛ حال آنکه تصاویر حاصل باز و بستهشدن چند صدم ثانیهای عدسی یک دوربیناند، پس شاید میباید گفت که بهمن جلالی یک «تصویر نگار» بود.
اینجا، شاهد پرسه زدن در خیابان و ثبت واقعهای تصادفی و یا کشف غیرمنتظرهی منظره و یا نوشتهای بر دیوار نیستیم؛ بهدنبال نگارشِ تصویریِ خبری نیز نیستیم. در اینجا، عکسها به تناقضات تحمیلشده بر انسانهای ساده اشاره دارند. ماهیگیر، کوچرو، چوپان، دهقان، و شهروندِ غرق در آلودگیهای شهری و محیط زیستی ناپایدار که بیوقفه پوست میاندازد. همگی، انسانهایی روان بهدنبال روزی خود در روزمرگی زندگی هستند. مجموعهها و تکعکسهای بهمن جلالی راوی داستان زندگیاند، تمامیت روایت یک زندگی در یک عکس، تکهای از چهلتکهای که هر تکه خود چهل تکه است ــ در زمان، فضا و جغرافیای ایران.
رعنا جوادی در توضیح این کتاب آورده است:
این عکسها یادآور تصاویر پراکندهای هستند که در ذهنم بههم پیچیدهاند. با نگاه به آنها انگار خاطراتی که پارهپاره شدهاند، ناگهان در صفحهای بزرگ، تبدیل به خاطرهای بههم پیوسته میشوند که یادآور زندگی با مردی است که دوست، همسفر، همکار و راهنمایم بود. این تصویرها هر یک حقیقتی پنهان و گاه قصهای ناتمام در دل دارند. حقیقتی پنهان که معمولاً کسی به آن توجهی نمیکند یا اصلاً نمیبیند.
بهمن، تماشاگر را دعوت به دیدن واقعیت زندگی، فقر و بینیازی، طبیعت و زیبایی، مرگ، قهر و مهر میکند. او همیشه وفادار به عکاسی مستند و نشان دادن واقعیت بود.
بهمن به واقعیت سخت و خشن جنگ روشنایی تاباند. او توانست این واقعیت را بهخوبی با فاصله و بدون دخالت شخصی به معرض تماشا بگذارد و داوری را به بیننده واگذارد.
او شاهد واقعیتهای اجتنابناپذیر دوران تاریخیای بود که در آن زندگی میکرد و من شاهد بار سنگین آن بر روح و روانش. صدای نالههایش در خواب از کابوسهای جبهه و جنگ و پنهان کردن این درد درونی با شوخی و خیالپردازی و عشق به سادگی و زیبایی در بیداری مرا به حیرت میافکند.
این دوگانگی در کار، ترکیب کردن شوخی تلخ حقیقت با خیالپردازی، پادزهری بود که مرهم دردهای درونش کرده بود. او گذرا بودن زندگی را پذیرفته بود و همیشه میگفت مرگ از هر چیز به من نزدیکتر است.
به جرأت میتوانم بگویم که این زیباییشناسی و درگیری دوگانهی تخیل و واقعیت، همیشه در کارهایش وجود داشت. از طریق این تصاویر میتوان ردپای یک عکاس پرکارو خستگیناپذیر را دنبال کرد که با جرأت و شور عاشقانهای به حرفهاش مهر میورزید.
بهمن همیشه با شور و هیجان عکاسی میکرد. در سفرها از همه زودتر به پا بود و با ماهیگیران به دریا میرفت و تا دیر وقت شب پای قصههای آنها مینشست. زودآشنا بود و دعوت سخاوتمندانهشان به دوستی را با خوشحالی قبول میکرد. بهمن راهنمایی دلسوز و معلمی باحوصله و پرمحبت برای شاگردانش بود. آنها او را دوست و یکی از خودشان میپنداشتند. او از موفقیتهای آنها شاد و به وجودشان افتخار میکرد…
کتاب «بیگانه آشنا» بهمن جلالی، ششمین کتاب از مجموعه عکاسی معاصر ایران – ۶۰ است. پیش از این کتاب کتاب «مرگت چه بود؟» پیمان هوشمندزاده، کتاب «منظری برای ندیدن» محسن یزدی پور، کتاب «گیسوانم در باد» مریم زندی، کتاب «سایهها و یادها» کاوه کاظمی و کتاب «گذار» نصراله کسرائیان از این مجموعه توسط نشر نظر منتشر شده بود.
نشر نظر در معرفی مجموعه ۶۰ آورده است: بنا دارد تصویری از جریان عکاسی معاصر ایران در موضوعات مستند اجتماعی، عکاسی هنری و سایر جریانهای پویا و موثر ارائه کند. عکاسان بر مبنای دامنه تاثیر آنان، اهمیت تاریخی، نگاه خلاق و تلاش مستمرشان انتخاب شدهاند. عکسهای هر مجموعه با انتخاب و اختیار عکاس گزیده شده و ناشر با نگاه عکاس همراهی کرده است.
علاقهمندان میتوانند کتاب بهمن جلالی «بیگانه آشنا» منتشرشده از سوی نشر نظر در ۱۳۶ صفحه و در قطع ۱۲٫۵×۱۹ سانتیمتر با قیمت ۶۵ هزار تومان را از طریق فروشگاه آنلاین کتاب سایت عکاسی تهیه کرده و آن را در هر نقطهای از ایران تحویل بگیرند.
برای تهیهی کتاب پیشین بهمن جلالی بوشهر ۱۳۸۵-۱۳۵۳ میتوانید به اینجا مراجعه کنید.
جهت مطالعهی دوران کاری بهمن جلالی به سالشمار زندگی بهمن جلالی مراجعه کنید.