آغاز جلسه با صحبتهای دبیرعلمی سالانه، رامیار منوچهرزاده، همراه بود: «من قصد داشتم تا این سالانه را تبدیل به جشنی کنم که فضا برای دانشجو جذاب شود. به نظر من مرحلهی بعد از آمادهسازی فضا، آموزش است. در این سالانه تلاش کردیم که تا متوجه شویم مشکلات دو دورهی گذشته چه بوده تا امسال تا حد ممکن آنها را رفع کرده و سالانه را رشد دهیم. در دورههای گذشته دو مجموعه عکس از دانشجویان خواسته میشد ولی من خواستم تا آثار بیشتری از آنها به داوری راه پیدا کند به همین دلیل دانشجویان میتوانستند با سه مجموعه عکس شرکت کنند اما از آن طرف با حضور تکعکس موافق نبودم. مشارکت دانشجویان نسبت به دورههای قبل حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد بیشتر بود. در قدم بعد توجه ما به انتخاب داوران بود. در گذشته این سنت وجود داشت که همه یا اکثر اساتید عکاسی دانشگاه تهران در سمت داور به انتخاب عکسها بپردازند ولی بهنظرم منطقیتر بود تا از هنرمندان دیگری هم برای این فعالیت دعوت کنیم تا نگاه دیگری به عکاسی داشته باشند. به این منظور از باربد گلشیری و نجف شکری که فارغالتحصیل رشتهی عکاسی از همین دانشکده است برای داوری دعوت کردیم.»
پس از اتمام صحبتهای رامیار منوچهرزاده، غزاله هدایت به افراد حاضر در جلسه سلام کرد و با تشکر از محمد محمد امینی، صیاد نبوی، هادی آذری که دبیران علمی دورههای گذشته بودند و رامیار منوچهرزاده که دبیر علمی این دوره بود، صحبت خود را آغاز نمود: « تفاوتی که سالانهی امسال با سالهای پیش داشت این بود که داوران برای داوری در مکان کنار یکدیگر قرار داشتند و آثار را ارزیابی میکردند که در عین حال دارای جنبههای منفی و مثبت بود. به نظر من داور در خلوت بهتر میتواند آثار را با وقت کافی بررسی کند. اما حسنی که داوری گروهی برایم داشت این بود که بسیار اتفاق آموزندهای بود. مناسب میبینم تا برای سالهای بعد داوران ابتدا آثار را در منزل مشاهده و بررسی کنند سپس به داوری گروهی در جمع بنشینند.» سپس هدایت به برشمردن ویژگیهای مشهود در آثار ارسالی پرداخت: «عنوان بسیاری از آثار به زبان انگلیسی بود. ما ایرانی هستیم و در ایران زندگی میکنیم. آیا این به آن معناست که دانشجویان کارهایشان را برای بیرون ایران آماده میکنند؟
در آثار با کمبود پروژههای مستند اجتماعی مواجه بودیم. ما در فضایی زندگی میکنیم که از صبح تا شب با مسائل سیاسی اجتماعی روبروییم ولی چرا نمودش را در عکسهای ارسالی شاهد نبودیم؟
در آثار ارسالی توجه بیش از اندازهای به فضاهای حاشیهی شهر شده بود که اکنون میتوانید نتیجهاش را بر دیوار ببینید. چرا؟ آیا به دلیل سلیقهی عکاس است یا تجربهگرایی او؟ یا اینکه این نگاه حالتی پاپ پیدا کرده و چون باب طبع سلیقهی گالریداران و برگزارکنندگان نمایشگاه است این عکسها گرفته شده است؟
بسیاری از آثار با چینش موزائیکی ارائه شده بودند. آیا این عمل به اثر معنایی اضافه میکند؟ در صورتی که معنایی اضافه میکند و به انتقال معنای اثر کمک میکند با این نوع ارائه موافقم ولی در غیر اینصورت هیچ لزومی ندارد. البته شاید یک بخش از انتخاب این نوع ارائه به به زبان عکاسی یا امکاناتی که فوتوشاپ در دسترس ما قرار میدهد، برمیگردد.
دانشجویان ما در ساخت مجموعهعکس و شکل دادن به آن با مشکل مواجهند. آنها توانایی کافی در گزینش عکسها ندارند. آثار دستی را انتخاب نمیکنند. تفاوت عمدهای میان مجموعه عکسها و تک عکسهای ارسالی وجود نداشت. به همین دلیل به این نتیجه رسیدیم که تک عکسها نمیتوانند در این نمایشگاه حضور داشته باشند و آنها را حذف کردیم.
حضور ژانر پرترهنگاری دراین سالانه بر خلاف دورههای گذشته مشهود بود که نکتهی مثبتی بود. تنوع داوران به تنوع انتخاب آثار دامن میزد و تنوع در ارائهی آثار به معنادار شدن آنها کمک میکرد.»
پس از غزاله هدایت باربد گلشیری سخنان خود را با گلایه از انگلیسی بودن عناوین آغاز نمود: «چرا عناوین آثار به انگلیسی بودند؟ این مسئله غم انگیز است. میشود به مانند کاوه گلستان و غلامحسین ساعدی محلی بود و در عین حال، جهانی. به نظرم خیلی خوب است که داوران بیرون از دانشگاه تهران هم در انتخاب آثار مشارکت کنند و نظر دهند اما بهتر بود تا نمایشگاه در گالری تهران برگزار شود. من هم کمبود آثار مستند و فوتوژورنالیستی شاهد بودم. مثلاً در آثار ارسالی تعداد زیادی عکس از خوابگاه داشتیم. کاش به همان میزان هم به فضای بیرونی آن پرداخته میشد. فوتوژورنالیسم بخش زیادی از عکاسی را تشکیل میدهد که بر عمل مشاهده تاکید میکند. در میان آثار دانشجویان ناآگاهی به ابزارشان دیده میشد. چرا عمل پرسشگری از ابزار عکاسی مثل آثار مهران مهاجر در عکسهای دانشجویان شکل نگرفته است؟ تکعکسها ناامید کننده بودند و کلیت آنها به ما اجازه نداد تا بخشی را به نمایش آنها اختصاص دهیم.»
سپس نجف شکری ادامه داد: «عکاسی در نظر من انتخابِ مواجه شدن با چیزیست. و داوری کردن میتواند نوعی عکاسی کردن باشد که عکاسی کردن هم نوعی داوری کردن است. این بر علیه عکاسیست که ما بخواهیم به تنهایی در خلوت خودمان عکسهای مورد داوری را در خانه مشاهده کنیم. یکی از دلایلی که مجموعههای ارسالی ایراد دارند به این خاطر است که دانشجویان لحظهها را جدا از هم میبینند و تفکرعکاسانه هنوز شکل نگرفته است. فرد عکاس میتواند چیزهای نامربوط را به خوبی کنار هم بگذارد. اما به طور کل از آثار برگزیده دفاع میکنم.»
مهدی وثوق نیا در ادامه گفت: «با مطالب مطرح شده موافقم. عکسهای به نمایش درآمده در سالانه نتایج کلاسهای برگزار شده در دانشگاه هستند به همین دلیل نمیتوان نظر استاد را از عکسها جدا دانست. عکسها از فیلتر کلاس رد شدهاند. به همین دلیل است که عکس خبری در آثار ارسالی نداریم. آثار به هم نزدیک بودند و رویکردها شباهت داشتند. بسیار مناسب است تا این آکادمی به یک جریان مشخص از عکاسی تمرکز کند. عکاسان دانشگاهی احساس روشنفکری و نفهمیدهشدن میکنند و از آن سو عکاسان غیردانشگاهی فقط به تولید عکس مشغولند. بسیار خوب خواهد بود تا تعاملی میان این دو گروه شکل بگیرد. با آنکه خود تمرکزم بر عکاسی مستند است ولی حدود ۶۵ درصد دانشجویان را در این زمینه بیانگیزه دیدهام و سعی کردهام در آنها انگیزه تولید کنم. دانشجویان بیانگیزهاند. در کارگاه عکاسی طبیعت دانشجو با گوشی موبایل عکس میگیرد. همهی اینها از انگیزه نداشتن سرچشمه میگیرد. ما از فردایمان بی خبریم. به قول بهمن جلالی ما هنرمان هم اجتماعی است. به نظر من عکاسی مستند در دانشگاهها تعریف بسیار کلاسیکی داشته که دربارهی آن پرداخت جدیدی صورت نگرفتهاست.»
پس از اتمام صحبت وثوقنیا، مهرداد نجمآبادی صحبت خود را آغاز کرد: «این دوره نکات مثبت زیادی در کنار تعدادی نقاط ضعف داشت. این نمایشگاه به این هدف به وجود آمد که یک سال حاصل کار محصلان را به نمایش بگذارد. اگر بخواهیم وارد حوزهی جشنگرفتن و ورود داوران از بیرون دانشکده شویم جالب نخواهد بود. رشتهی عکاسی در این دانشکده میکوشد تا باعث رشد شکلی از هنر و عکاسی شود. من و آقای مهاجر ناخواسته شکلی از هنر و عکاسی را به دانشجویان انتقال دادیم و در این چند سال گذشته سعی کردهایم که افراد جدید را برای تدریس وارد دانشکده کنیم. این درست نیست تا برای خوشآیند ذائقهی کسی عکاسی کنیم. از هر کلاس قرار نیست همه عکاس و هنرمند شوند. تنها ۳،۲ نفر به این جایگاه دست مییابند. من از همهی تیم برگزاری این رویداد تشکر میکنم ولی با عمومی کردن نمایشگاه نیز مخالفم. همچنین پیشنهاد میکنم در پایان هر سال جدای برگزاری سالانه، کتابی از آثار دانشجویان هر سال تحصیلی چاپ شود. در اینجا عکاسی فهمیدهای را شاهد هستیم که دانشجویان به شکلی آگاهانه مشغول فعالیت هستند و باید به آن احترام گذاشت.»
رامیار منوچهرزاده از مهرداد نجمآبادی تشکر کرد و گفت: «ترجیح میدهم در مورد بخشی از صحبتهای آقای نجم آبادی خیلی توضیح ندهم. باورها و قدرتهای افراد متفاوتند. بهتر است تا ایشان و دیگر اساتید به نتیجهگیری برای آینده دست یابند. من فکر میکنم قبل از هر چیزی باید جذابیت ایجاد کرد. محدود کردن هر چیزی فضای راکدی از آن بهوجود میآورد. هر گفت و گویی میان دانشجویان و استادان رهاننده است. آیا یک دانشجو انرژیاش رو از خودش میگیرد؟ در این دوره با مشکل کم بودن تعداد آثار روبرو بودیم. اگر قرار است به عکاسی مستند پرداخته شود پس جای فوتومونتاژ و عکاسی صحنهپردازی شده کجاست وقتی اساتید به آنها اعتقادی ندارند؟ وقتی در فضای دانشجویی این علاقه منع شود، چطور دانشجو پیگیر علاقهی خود باشد؟ وقتی میبیند که استادی دانشجو را ترغیب نمیکند پس او چطور مسیر را ادامه دهد؟ شاید از دور اینطور دیده شود که کارها به خوبی به نمایش درآمدهاند اما اصلاً چنین نیست. این شکل ارائه نوعی از نگاه عکاسانه است ولی باید تنوع داشته باشد.»
مهدی وثوقنیا در پاسخ رامیار منوچهرزاده گفت: «انگیزهای که بیان کردم با آنچه گفتی فرق میکند. این بیانگیزگی در انتخاب است. فقط دانشجو بیانگیزه نیست. جامعه بیانگیزه است. دانشجو عکاسی نمیکند. اینکه دانشجو با همهی سختیها سد کنکور را رد میکند و عکاسی نمیکند، عجیب است. من سعی میکنم با بچهها همکاری کنم. البته همین باعث شده که دنبال راه دیگری نروند. آثار به این دلیل بههم نزدیکند زیرا عمیق نیستند. تب عکاسی صحنهپردازی شده از ایران رخت بسته و ژانر عکاسی شهری جای خود را در میان عکاسان یافته است. هر مدرسه یک دیدگاه به دانشجو میبخشد. دانشجو در اینجا فقط برای کلاس و استاد عکاسی میکند. واقعاً نمیتوان با گردهمایی افراد بیانگیزه اتفاقی را رقم زد. راهی که ما در عکاسی داریم طی میکنیم رو به جلو است ولی ما بسیار ایده آلیست هستیم و فقط ایرادهای آن را میبینیم. نمایشگاه سالانهی امسال در قیاس با سالانههای قبلی خیلی رشد داشتهایم و حتی میتوان تألیف را در برخی آثار شاهد بود.»
باربد گلشیری ادامه داد: «من از روز داوری خیلی راضی بودم و با دست پر از آن بازگشتم. ضدیت دانشجو با آکادمی همواره یکی از نیروها بوده است.»
سپس جلسه با برگزاری پرسش و پاسخ خاتمه یافت.