کتاب «عکاس مینیمالیست» به تألیف استیو جانسون و ترجمهی کریم متقی، پوریا زینالزاده و افسانه آدیگوزل توسط نشر کتاب پرگار به چاپ رسید.
علاقهمندان میتوانند این کتاب را که با تیراژ ۱۵۰۰ نسخه در ۲۲۸ صفحه مصور رنگی با قیمت ۳۰ هزار تومان به چاپ رسیدهاست، هماکنون از «فروشگاه آنلاین کتاب عکاسی» خریداری کرده و در سراسر کشور تحویل بگیرند.
این کتاب، عکاسی را از دیدگاه مینیمالیستی مورد بررسی و مداقه قرار داده و اثبات میکند که گرفتن عکسهای موفق و تأثیرگذار با تجهیزات ساده و ارزانقیمت امکانپذیر است. فرایند مینیمالیستی، شناخت عکاس از هدف خود و دستیابی به آن را مهم شمرده و سپس بر انتخاب تجهیزات کارآمد، موضوع اصلی و رویکرد کلی برای رسیدن به اهداف تأکید میکند. عکاس مینیمالیست بر این باور است که اهمیت مغز و چشم بهمراتب بیشتر از دوربین عکاسی است.
کریم متقی در بخشی از پیشگفتار این کتاب مینویسد: «در مراجعه به تاریخ هنر و عکاسی ملاحظه خواهیم کرد که تاثیرگذارترین عکسها مانند «مرگ سرباز جمهوری خواه» رابرت کاپا، «کودک گرسنهی سودانی و لاشخوری در کمین» کوین کارتر، «اعدام ویتکنگی غیرنظامی در سایگون» ادی ادمز و… با ابزاری ساده تهیه شدهاند و از سوی دیگر از تعدد عوامل و نشانههای بصری نیز در این عکسها خبری نیست.
آثار بجامانده بر دیوار غارها و بدنهی ظروف سفالین عهدهای پیشین ما را در سادگی این اشکال و همچنین سادگی ابزار خلق و تولیدشان به فکر وامیدارد؛ که بازنمایی تاثیرگذار یک شیء و رویداد چگونه با ایجاد چند خط و نقطه، توسط ابزاری ساده و دمدستی انجام گرفتهاست.
طبیعی است که در ژانرهای متنوع عکاسی – معماری، پرتره، طبیعت، خیابانی، مستند و… – به ابزاری متفاوت نیازی خواهیم داشت و توفیق در تمام این زمینهها تنها با یک دوربین SLR غیرممکن است. در خود عکس و بازنمایی رویدادها و اشیاء نیز تعدد عوامل بصری، قوهی تخیل عکاس و نهایتاً مخاطب را پراکنده خواهد ساخت.
عکسهای ساده و سرراست، با حداقل عوامل بصری، راه را برای خوانش آسان و موفق تصویر و نتیجهگیری مخاطب باز میگذارد. پر واضح است که شناخت از موضوع و تشخیص ابزار مورد نیاز و ایجاز در استفاده از نشانهها و استعارهها، مختصرگویی و مختصرنمایی، تخیل عکاس و نهایتاً درک مخاطب را هموار خواهد کرد.»
همچنین در بخشی از مقدمهی این کتاب به قلم استیو جانسون میخوانیم: «پس از کسب مهارت و تخصص در مورد لنزهای جدید و یادگیری برخی تکنیکها، دوباره همان سوال برایم پیش میآمد: «حالا چه؟». به تدریج به این نتیجه رسیدم که پاسخ این سوال در یادگیری تکنیکهای بیشتر و افزایش دانش نیست، بلکه باید در مورد رابطهام با عکاسی تجدیدنظر کنم.
بهطور خلاصه، دریافتم که باید به عکاسیام فلسفهای اضافه کنم و به صورت یک لوح سپید به آن ننگرم. اینجاست که فلسفهی مینیمالیسم مطرح میشود. تعاریف متعددی برای فلسفهی مینیمالیسم وجود دارند که محوریت تمامی آنها سادهسازی و بهترین روش برای رسیدن به یک ایده است.»